نماد آخرین خبر

سرمقاله فرهیختگان/ اقتصاد سیاسی رمزهای بهادار

منبع
فرهيختگان
بروزرسانی
سرمقاله فرهیختگان/ اقتصاد سیاسی رمزهای بهادار
فرهيختگان/ « با پديده بيت کوين چه کنيم؟ اقتصاد سياسي رمزهاي بهادار » عنوان يادداشت روزنامه فرهيختگان به قلم سيدياسر جبرائيلي است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد: بيت کوين، اتريوم، لايت کوين، بيت کوين کش، باينن سکوين و بالغ بر 17 هزار عنوان ديگر که در ايران به « رمز ارز » معروف شده اند، درواقع رمزهايي هستند که طي معادلات پيچيده رياضي کشف مي شوند. اين رمزها به سبب تقاضايي که در جهان براي آنها ايجاد شده، شده اند و هم به عنوان ابزار «بهادار » هم خود ارزش يافته و مبادله (پول) استفاده مي شوند. بنابراين اولا هيچ گونه ارزش ذاتي ندارند، ثانيا برخلاف ارزهاي رايج بين المللي که توسط بانک هاي مرکزي تضمين مي شوند، هيچ گونه پشتوانه اي ندارند. صرفا برخي از اين رمزهاي بهادار توسط دولت ها يا بنگاه هاي اقتصادي خاص با ارزهاي رايج بين المللي پشتيباني مي شوند. براي نمونه، رمز بهادار (Tether) «تتر» با دلار پشتيباني مي شود و همواره قيمت يک تتر با يک دلار برابر است. درباره رمزهاي بهادار، دو مساله پيش روي حاکميت قرار دارد؛ نخست کشف اين رمزها (که لفظ استخراج برايش رايج شده است) و دوم خريد و فروش آنها. در يادداشت حاضر سعي مي کنيم اين دو مساله را از زاويه اقتصاد سياسي مورد بررسي قرار دهيم. محاسبات لازم براي کشف رمزهاي بهادار از طريق پردازشگرهايي بسيار قدرتمند انجام مي شود که به ماينر (Miner) معروف هستند. اين ماينرها بسته به قدرت پردازش، متنوع هستند. در اينجا يک ماينر متوسط با قدرت 24 تراهش بر ثانيه (TH/s) را براي تحليل خود در نظر مي گيريم. قيمت هر ماينر با قدرت 24 تراهش، حدود هزار دلار است و حدود سه سال عمر مي کند. هر ماينر 1200 وات در ساعت برق مصرف کرده و تقريبا در هر 50 هزار ساعت، يک بيت کوين توليد مي کند. يعني براي توليد هر بيت کوين، حدود 60 هزار کيلووات برق نياز داريم. اگر قيمت هر کيلووات برق را هفت سنت (ارزش برق صادراتي) در نظر بگيريم، 4200 دلار هزينه برق توليد هر بيت کوين است. ماينرها بايد در يک فضاي کاملا خنک فعاليت کنند وگرنه مي سوزند. بنابراين هزينه دستگاه خنک کننده و برق مصرفي اين دستگاه ها را هم بايد به هزينه هاي توليد يک بيت کوين اضافه کنيم. مي توان به طور تقريبي تخمين زد براي توليد هر يک بيت کوين که ارزش روز 22 تيرماه 1398 آن 11558 دلار است، حدود 6 هزار دلار بايد هزينه شود. ظاهر ماجرا يک فعاليت کاملا به صرفه است. شما هيچ کاري لازم نيست انجام دهيد. سرمايه تان را هزينه تهيه يک مکان مناسب با يک سيستم خنک کننده و تعدادي ماينر کرده و اصطلاحا مزرعه تاسيس مي کنيد و درآمدزايي شما با يک سود بالا آغاز مي شود. اگر 10 دستگاه ماينر داشته باشيد، روزي 70 دلار درآمد کسب مي کنيد، يعني ماهانه 2100 دلار يا به عبارتي، حدود 27 ميليون تومان. اما واقعيت ماجرا با اين ظاهر زيبا و پرسود هيچ نسبتي ندارد. شما با اين کار درواقع در حال نابودکردن تدريجي اقتصاد کشور خود هستيد که البته بزرگ ترين متضرر آن، خود شما خواهيد بود. نخستين اشکال کشف رمزهاي بهادار اين است که سرمايه هاي ملي که بايد صرف توليد کالا شود، در راه دستيابي به يک ابزار مبادله هزينه مي شود. يک صاحب مزرعه کشف بيت کوين، ابتدا ارز حاصل از صادرات کالا را صرف واردات ماينر مي کند و يک خسارت به اقتصاد مي زند. خسارت دوم، صرف شدن برق براي کشف اين رمزهاي بهادار است که بايد براي چرخاندن موتورهاي توليد و تامين رفاه جامعه استفاده مي شد. خسارت سوم، تبديل شدن کارخانه هاي کشور به مزارع بيت کوين و تعطيلي توليد است که پيوسته گزارش هاي متنوعي از اين روند به گوش مي رسد. خسارت چهارم، افزايش بيکاري به سبب تبديل کارخانه هاي مولد به سوله هاي کشف رمز است. خسارت پنجم که بزرگ ترين ضربه اين فرآيند به اقتصاد ملي است، تبديل بيت کوين به ريال است. يعني شما وقتي با صرف منابعي به ارزش حدود 6 هزار دلار يک بيت کوين به دست آورديد، آن را به يک صرافي فروخته و حدود 150 ميليون تومان دريافت مي کنيد. به فرآيند دقت کنيد: شما هزار دلار ارزي که از طريق صادرات کالا (بخوانيد نفت) به دست آمده، صرف خريد ماينر کرده ايد. پنج هزار دلار ديگر منابع کشور (به ويژه برق که از محل نفت توليد مي شود) صرف کشف رمز شده است. اينک 150 ميليون تومان هم پول دست شماست که قصد داريد با آن نيازمندي هاي خود را به خوراک، پوشاک، خودرو، مسکن و... تامين کنيد. به عبارت دقيق تر، پولي که بايد « ابزار مبادله» يک کالا با کالاي ديگر باشد، از طريق از بين بردن يک سري کالاي باارزش به دست آمده است و خودش هيچ کاربرد مصرفي ندارد. کار شما مانند اين است که دولت به طور مثال نفتي را که هزاران مصرف دارد، بسته بندي کرده و به عنوان ابزار مبادله به فروش برساند. يا يک مزرعه دار، گندمي را که برداشت مي کند و اين گندم بايد تبديل به نان شده و به مصرف غذايي برسد، بسته بندي کرده و جهت استفاده به عنوان يک ابزار مبادله (پول) به فروش برساند. نتيجه اين فرآيند کاهش شديد ارزش پول ملي است، چراکه نه تنها به ازاي پولي که خلق مي شود، کالايي توليد نمي شود بلکه کالاهاي باارزشي از بين مي رود. مي دانيم اگر تناسب ميان موجودي کالا و پول در يک بازار به هم بخورد و پول بيشتر از کالا شود، ارزش پول کاهش مي يابد. يک خسارت ششم نيز وجود دارد که درباره همه ابزارهاي مبادله ازجمله يورو، دلار و... صادق است و آن تبديل رمزهاي بهادار به کالاي سرمايه اي است؛ يعني مردم اين رمزها را براي حفظ ارزش پول خود يا با انگيزه سود از محل نوسان قيمت آن تهيه کنند که خسارات آن در حوزه ارز (و ساير دارايي هاي نقدشونده مانند سکه، مسکن و خودرو) در سال هاي گذشته به انحاي مختلف نمايان شده است. با اين همه اما اين پرسش کماکان باقي است که با رمزهاي بهادار چه بايد کرد؟ آيا نمي توان از اين رمزها که به عنوان يک ابزار مبادله در حال رواج هستند در راستاي منافع ملي استفاده کرد؟ آيا غير از اين است که دلار و يورو نيز ارزش ذاتي ندارند و به سبب اينکه به عنوان ابزارهاي معتبر مبادله که در ازاي صادرات کالا و خدمات به کار گرفته مي شوند، تمايل به دريافت اين ارزها داريم؟ رمزهاي بهادار در دو حالت مي توانند در راستاي منافع ملي به کار گرفته شوند؛ نخست ايجاد رمزهاي بهادار با پشتوانه بانک مرکزي به عنوان ابزار مبادلاتي (توضيح اينکه ايجاد رمز بهادار کار پيچيده اي نيست و چنانکه 17 هزار عنوان در دنيا ايجادشده، در کشور ما نيز ايجادشده و مي شود) به نحوي که بانک مرکزي به پشتوانه دارايي هاي واقعي رمز بهادار خلق کند و آن را با احراز هويت اشخاص به عنوان ابزار مبادلاتي در سطح داخلي و بين المللي قرار دهد. تراکنش هاي رمز بهادار به هيچ وجه قابل رديابي و تحريم نيستند. اگر اين اتفاق بيفتد ما خواهيم توانست بدون استفاده از نظام بانکي بين المللي که تحت اشراف اطلاعاتي و مورد تحريم دشمن است، به مبادله کالا با کشورهاي طرف تجارت خود بپردازيم. حتي مي توان در پيمان هاي پولي دوجانبه نيز از اين ابزار بهره برد. طبيعتا چنين رمز بهاداري نبايد براي کشف يا همان استخراج (mining) باز باشد. اين رمزها اصطلاحا بايد pre-mine شده و سپس عرضه شوند. دوم، درباره کشف رمزهاي بهادار موجود مانند بيت کوين، آنچه قطعي است و درباره آن ترديد نبايد کرد اين است که فرآيند تبديل بيت کوين به ريال و ريال به بي تکوين، يک خسارت محض به اقتصاد کشور است. بانک مرکزي مي تواند و بايد اين اقدام را سريعا انجام دهد. اگر نقصي در سامانه هاي رهگيري ريال و تحليل اطلاعات تراکنش ها داريم، سريعا بايد اين نقص برطرف شود. به تعبير رهبر حکيم انقلاب اسلامي، فعاليت اقتصادي در اسلام آزاد است، اما براي اشراف و نظارت دولت مرزي وجود ندارد. حدود دو سال پيش راقم اين سطور مطالبه توقف تبادل ريال با بيت کوين را از نهادهاي ذي ربط داشت، اما مع الاسف اقدامي صورت نگرفت، بلکه دبير شوراي عالي فضاي مجازي اعلام کرد استخراج بيت کوين در دولت به عنوان يک«صنعت» پذيرفته شده است. آنچه مي تواند به عنوان يک راهکار مورد مطالعه و بررسي دقيق قرار گيرد، اين است که خريدار انحصاري رمزهاي بهادار کشف شده، دولت باشد و دولت مانند ارز آن را به واردات اقلام مورد نياز کشور تخصيص دهد. اگر راهبرد ما اين باشد، م ت وان تدابيري انديشيد که مزارع کشف رمز بهادار در موقعيت هاي خاص تاسيس شده و هزينه هاي انتقال برق کاهش يابد. به عبارت دقيق تر، افراد در سوله هايي که دولت در نزديکي نيروگاه ها در اختيار آنها قرار مي دهد، ماينرهاي خود را فعال کنند، هزينه اجاره مکان، برق و ساير هزينه هاي جاري را پرداخت کرده و رمز کشف شده را به صرافي تعيين شده از سوي بانک مرکزي بفروشند. در حال حاضر، چند صرافي ارز بهادار مانند ديجي اکسچنج (digiexchange) در حال خريد و فروش رمزهاي بهادار در کشور هستند و ابعاد خساراتي که به اقتصاد مي زنند، پيدانيست. جالب اينکه وب سايت اين صرافي فيلتر است، اما هويت مشتريان خود را از طريق دريافت سلفي به همراه کارت ملي و کارت بانکي احراز و از طريق شبکه بانکي از مردم پول دريافت مي کند. درباره نحوه مواجهه با دستاوردهاي بشري در حوزه علوم انساني و علوم تجربي، دو نگاه متفاوت و متضاد وجود دارد؛ نگاه نخست معتقد است دستاوردهاي بشري خنثي نيستند، بار فرهنگي و تمدني دارند و اگر وارد جامعه اسلامي شوند قهرا آثار فرهنگي و تمدني خود را نيز منتقل خواهند کرد. صاحبان اين نگاه به دو گروه تقسيم مي شوند که يکي اجتناب همه جانبه يا حتي المقدور از دستاوردهاي خارج از حوزه تمدن اسلامي را تجويز مي کند و ديگري که بي نسبت با انديشه تغلب نيست، تسليم قهري برابر اين دستاوردها را اجتناب ناپذير شمرده و در نتيجه پذيرش همه جانبه اين دستاوردها و کنار گذاشتن بخش هايي از حاکميت اسلام را که با اين جريان غالب متضاد است، توصيه مي کند. در مقابل اين نگاه، نگاه ديگري نيز وجود دارد که هرچند مي پذيرد آن دسته از تکنولوژي و نهادهايي که محصول حوزه تمدني غيراسلامي است خنثي نيست، اما نه قائل به اجتناب و نه قائل به تسليم قهري که معتقد به «تصرف» است. از منظر تصرف ديني، ابزارهاي انساني و تجربي که در خارج از حوزه تمدني اسلام ايجاد شده اند به دو دسته تقسيم مي شوند: يا با اعمال شرايط و ايجاد جرح و تعديل ها و حذف و اضافاتي، قابليت به کارگيري در جامعه اسلامي را دارند که به همين ترتيب تصرف شده و مورد استفاده قرار مي گيرند؛ يا اينکه اساسا قابل تصرف نيستند و به کلي کنار گذاشته مي شوند. درباره رمزهاي بهادار و کلا فناوري بلاک چين (Block Chain) بايد گفت اين فناوري را نيز نه بايد کاملا نفي کرد و نه کاملا تسليمش شد. اين فناوري اگر رها شود، اقتصاد و حتي سياست ما را به شدت آسيب پذير خواهد کرد و اگر مديريت شود، يک ابزار مفيد در اختيار منافع ملي خواهد بود. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره