مشرق نوشت: تعجب درجهدار آمریکایی از ضعف «دیپلماسی عمومی» ایران
مشرق/ متن پيش رو در مشرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست. بياطلاعي يک درجهدار ارتش آمريکا از جنايات واشنگتن در قبال ايران در سخنراني موسويان در دانشگاه «جنگ» اين کشور نشان ميدهد که دولتهاي ايران از ابتداي انقلاب تا کنون در ديپلماسي عمومي نتوانستند واقعيتهاي رابطه ايران و آمريکا را آشکار و تبيين کنند. چندي پيش سيدحسين موسويان، معاون پيشين سياست خارجي شورايعالي امنيت ملي، عضو ارشد تيم پيشين هستهاي و سفير اسبق کشورمان در آلمان در دانشگاه «جنگ» ارتش آمريکا حضور يافت و درباره رابطه ايران و آمريکا به مدت 90 دقيقه سخنراني کرد و به پرسشها پاسخ داد. در اين مراسم 380 تن از افسران عاليرتبه نيروي زميني، دريايي و هوايي ارتش آمريکا حضور داشتند. موسويان در اين نشست ضمن معرفي آمريکا به عنوان تهديد اول امنيت ملي ايران، 20 دليل در مورد بياعتمادي ايران به آمريکا شرح داد که در آن به اقدامات خصمانه ايالات متحده عليه ايران از گذشته تاکنون و همچنين اقدامات ايران به عنوان حسن نيت جهت حل مشکلات با آمريکا اشاره کرد. يکي از درجهداران ارتش آمريکا در هنگام پرسش و پاسخ جلسه مذکور خطاب به موسويان گفت: آقاي موسويان! اين 20 موردي که بدان اشاره کرديد براي ما تازگي داشت و بسيار مفيد بود. اما سوال من اين است که آيا دولت ايران براي روشن نمودن اين نوع حقايق براي افکار عمومي آمريکا چه اقدامي کرده است. ما و مردم آمريکا از اين حقايق بياطلاع هستيم. موسويان در پاسخ گفت: متاسفم که بگويم همه دولتهاي ايران بعد از انقلاب هيچ اقدام قابل توجهي انجام ندادهاند و جملگي از اين مهم غافل بودهاند. يکي از انواع ديپلماسيهاي معمول که طي سالهاي اخير توسط برخي کشورها به خصوص آمريکا بهخوبي به کار ميرود، ديپلماسي عمومي است. اهميت ديپلماسي عمومي بهويژه به لحاظ ارتقاي وجهه يک کشور مد نظر است و در واقع سازوکاري براي افزايش قدرت نرم به شمار ميرود که اين امر به اندازهاي مهم است که وزارت امور خارجه ايالات متحده معاونتي به نام «ديپلماسي عمومي و روابط عمومي» در ساختار خود دارد که رهبري نفوذ قدرت نرم آمريکا در سرتاسر جهان را به عهده گرفته است؛ ايالات متحده با اينکه از محورهاي قدرت، بيشتر به قدرت سخت يا نظامي متکي است اما هيچگاه از اهميت قدرت نرم غافل نبوده تا حدي که يکي از محورهاي استراتژي امنيت ملي آمريکا در سال 2015 به موضوع ارزشهاي آمريکايي اختصاص پيدا کرده که قسمت زيادي از گسترش آن بر عهده ديپلماسي عمومي است. وزارت امور خارجه آمريکا ميداند براي اينکه يک کشور قدرتمند باشد بايد بر افکار، اراده و احساسات مردم ديگر کشورها مانند ايران مسلط شود و از اين جهت با به کارگيري رسانهها و وسايل ارتباط جمعي مدرن به عنوان يکي از موثرترين ابزارها براي ديپلماسي عمومي، سعي در نزديک شدن به مردم ايران دارد. وزارت امور خارجه آمريکا براي تسلط بر افکار و احساسات مردم ايران با ابزاري مانند سفارتخانه مجازي سعي در نزديک شدن به آنها دارد از زمان حمله به سفارت آمريکا (لانه جاسوسي) در تهران، ايالات متحده به دنبال رسيدن راهي براي همگرايي با مردم ايران بوده است. از آنجايي که ايالات متحده آمريکا و ايران روابط ديپلماتيک رسمي ندارند، نبود ماموريت رسمي آمريکا در ايران نشان دهنده مشکلات ديپلماسي عمومي در قبال ايران بوده اما آنها هميشه در تلاش بودند تا براي کسب نفوذ بيشتر در ايران با شهروندان ايراني رابطه برقرار کنند. از نمونههاي اين تلاش براي تعامل با شهروندان ايراني ميتوان در ديپلماسي رسانهاي به راهاندازي سفارتخانه مجازي در تهران توسط وزارت امور خارجه آمريکا در سال 2011 اشاره کرد؛ يا رفت و آمد هنرمندان و افراد دانشمند و علمي به کشورهاي يکديگر نيز در چارچوب ديپلماسي فرهنگي و ديپلماسي علمي توسط آمريکاييها قابل تعريف است تا هم ارزشهاي آمريکايي نشر داده شود و همچنين چهره آمريکا در داخل ايران بهبود پيدا کند. اما آمريکاييها در موازات ديپلماسي عمومي براي ديگر مردم جهان، با همين ابزار رسانه براي مردم خود چهره ديگري از «حکومت ايران» نمايش ميدهند و ايران را در فيلم، سريال و اخبار کشور حامي تروريسم معرفي ميکنند تا مشروعيت اقدامات عليه ايران را کسب کرده باشند. آمريکا به صورت موازي با ديپلماسي عمومي، براي تخريب «حکومت ايران» و مشروعيت اقدام عليه آن، با ابزار فيلم، سريال ، ايران را کشور حامي تروريسم معرفي ميکند بررسي و تحليل اکثر موارد تلاشهاي دولت آمريکا در حوزه ديپلماسي عمومي در قبال ايران فرصت ديگري ميطلبد اما همين مطالب نشان ميدهد که آنها تا چه اندازه در کار خود جدي و پيگير هستند. دولتهاي ايران، بيگانه با ديپلماسي عمومي سوال يکي از درجهداران ارتش آمريکا در سخنراني موسويان در دانشگاه «جنگ» آمريکا نشان ميدهد که دولتهاي ايران در ديپلماسي عمومي نتوانستند واقعيتهاي رابطه ايران با دشمن خود يعني آمريکا را آشکار و تبيين کنند. حداقل کاري که ايران براي مقابله با امپراطوري رسانهاي که به ارايه چهرهاي جنگ طلب از ايران اسلامي و به دنبال تخريب وجهه بينالمللي جمهوري اسلامي در اذهان عمومي آمريکا مشغول هست، راه اندازي سفارتخانه مجازي جمهوري اسلامي در واشنگتن توسط وزارت امور خارجه است که باعث تقويت وجهه بينالمللي ايران در فضاي عمومي کشور هدف يعني آمريکا ميگردد. وزارت امور خارجه ايران با توجه به رسالت جهاني خود و از سوي ديگر ايرانهراسي شديد توسط آمريکا با نهادي مانند هاليوود، بهشدت نيازمند توسعه و بسط ديپلماسي عمومي در نزد افکار مردم آمريکا با بهرهگيري از تمام ظرفيتها است که در اين ميان سفارتخانه مجازي بنا به علل مختلف از جمله ضريب نفوذ بالا و همچنين عملي بودن با کمترين موانع و هزينههاي اندک يک گزينه بسيار مناسب در اين زمينه است. سفارتخانه مجازي در واشنگتن به دليل ضريب نفوذ بالا و همچنين عملي بودن با کمترين موانع و هزينههاي اندک، گزينه مناسب براي وزارت امورخارجه ايران جهت تقويت وجهه ايران در آمريکا است اين سفارتخانه مجازي ميتوانست بهتسهيل رابطه با افکار عمومي آمريکا، ارتباط با ايرانيان آمريکا،پرکردن جاي خالي لابي ايران، کمک کرده تا به هدف اصلي يعني تصوير حقيقي و مثبت ايران نزد افکار عمومي آمريکا نزديک شود. واقعيتهاي تاريخي رابطه دو کشور آمريکا با ايران مانند کودتاي آمريکايي - انگليسي 28 مرداد، حمايت از شاه مخلوع، تبديل سفارت امريکا در تهران به مرکز جاسوسي، حمايت از صدام در جنگ هشت ساله عليه ايران، هدف قرار دادن ايرباس ايران و شهادت 290 ايراني بيگناه توسط ناو وينسنس، تحريمهاي ظالمانه و مواردي از اين دست به همراه اسناد آن، رخدادهايي هستند که دولتهاي ايران بعد از انقلاب اسلامي بيشتر براي افکار عمومي داخلي ايران به آن پرداختهاند و متاسفانه به طور تقريبي به هيچ عنوان فيلم، سريال، بازي، مستند در سطح بينالمللي در اين رابطه نساختهاند تا افکار عمومي در آمريکا با اين واقعيتها آشنا شوند. هدف قرار دادن ايرباس ايران و شهادت 290 ايراني بيگناه توسط ناو وينسنس، سوژه مناسبي براي توليد فيلم در سطح بيالمللي است که به آن توجهي نگرديده است دامنه استفاده از رسانههاي جديد در فضاي سايبر مانند شبکههاي موبايلي، شبکههاي اجتماعي مانند فيسبوک، توئيتر، گوگلپلاس و... نبايد فقط در حد شخصي مانند فعاليت آقاي دکتر ظريف وزير محترم امورخارجه باشد و بايد وزارت امور خارجه در انواع اين شبکهها حساب رسمي داشته باشد؛ حتي راهاندازي سفارتخانه مجازي در واشنگتن نيز در عرصه ديپلماسي عمومي ميتواند مشت ايرانهراسي در رسانههاي جريان اصلي را براي مردم آمريکا باز کند و ارتباط مستقيم و بدون واسطه با شهروندان آمريکا واقعيتهاي ايران را به آنها نشان دهد. توجه رهبر معظم انقلاب اسلامي به ديپلماسي عمومي هفته پيش رهبر معظم انقلاب اسلامي در نامهاي به رئيس جمهور سياستهاي کلي برنامه ششم توسعه را ابلاغ کردند. در بخشهايي از اين برنامه استراتژيک به بهرهگيري حداکثري از روشها و ابزارهاي ديپلماسي نوين و عمومي و همچنين افزايش ظرفيتهاي قدرت نرم اشاره شده بود که نشان از اهميت ديپلماسي عمومي و قدرت نرم در اين سطح دارد. اهميت ديپلماسي عمومي در نظر رهبر معظم انقلاب اسلامي به آن اندازه است که ايشان به طور مستقيم پا در اين عرصه گذاشتند و نامهاي خطاب به جوانان اروپايي و آمريکاي شمالي نوشتند و آن را نه از طريق وزارت امور خارجه بلکه از طريق شبکههاي اجتماعي ارسال کردند. حمايت و پشتيباني جدي از توليد فيلم «محمّد» به کارگرداني مجيد مجيدي که در راستاي بهبود چهره پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله و سلّم) و اسلام در جهان ساخته شد، نمونه ديگري از اهميت و توجه زياد رهبر معظم انقلاب اسلامي به ديپلماسي عمومي است. ارسال نامه به جوانان اروپايي و آمريکاي شمالي در شبکههاي اجتماعي و حمايت جدي از توليد فيلم «محمّد» نشان از توجه بسيار بالاي رهبر معظم انقلاب اسلامي به ديپلماسي عمومي دارد به طور قطع اين عدم بهرهگيري از حوزه ديپلماسي عمومي و دوري از ابتداييترين ابزار اطلاع رساني از سوي وزارت خارجه را نميتوان با هيچ يک از پروتکلهاي ديپلماتيک توجيه نمود، زيرا امروز بيشتر کشورهاي جهان به اهميت اين حوزه پي برده و با استفاده از امکانات مختلف از قبيل شبکههاي اجتماعي و فضاي مجازي، مخاطبان خود در ديگر کشورها را هدف قرار ميدهد. حال بايد ديد وزارت خارجه تا چه زماني قرار است ميدان ديپلماسي عمومي را به ديگر کشورها و برخي موارد به دشمنان واگذار کند.