logo

حریت: دیپلماسی عمومی ایران، کلاس درس رایگان برای منطقه

منبع
ديپلماسي ايراني
بروزرسانی
حریت: دیپلماسی عمومی ایران، کلاس درس رایگان برای منطقه
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست در مقاله اي با عنوان «Iran’s new social media-friendly approach» که بهار امسال در فصلنامه Turkish Policy چاپ کردم، گفتم که کابينه دولت ايران ضرورت احياء ابزارهاي قدرت نرم را احساس کرده است و به منظور برقراري ارتباط با جامعه بين الملل از طريق سياست هاي مبتني بر اعتدال، تسامح و گفتگوي آزادانه، توجه ويژه اي به ديپلماسي ديجيتال و رسانه هاي اجتماعي مي کند. در آن مقاله همچنين توضيح دادم که دولت جديد ايران چگونه توانسته است از رويکرد مبتني بر رسانه هاي اجتماعي براي تأمين اهداف سياست خارجي خود استفاده کند. بررسي ابتکارات به کار گرفته شده توسط بازيگران بين المللي در حوزه قدرت نرم و موانع احتمالي بر سر راه استفاده از اين ابتکارات توسط ايران، يکي ديگر از مباحث مطرح شده در آن مقاله بود. در طول دو سه هفته گذشته، هزاران گزارش و تحليل در رسانه هاي جهان منتشر شده اند که علي رغم انتقادي و مغرضانه بودن برخي از آنها، اکثريتشان نحوه بکارگيري ديپلماسي توسط ايران براي رسيدن به اين توافق تاريخي را ستوده اند. اين گفتگوها هم براي ايران و هم براي آمريکا اولين در نوع خود و مخاطره آميز بوده است، چرا که دو طرف پس از سي سال دشمني، با حرکتي رو به جلو دنبال گشايش هاي ديپلماتيک احتمالي گشتند. در طي بيش از دو سال و نيم تلاش نفسگير که همراه با شتاب زدگي، تفسير نادرست، عقب نشيني و نقض ضرب الاجل بوده است، ايران و قدرت هاي جهاني گام هاي شجاعانه خود در ابتداي راه را تبديل به توافقي هسته اي کردند که نه تنها ممکن است چشم انداز امنيتي خاورميانه را تغيير دهد و موهبتي براي همه باشد، بلکه مي تواند وضعيت اقتصادي نسل آينده ايران را هم بعد از توقفي سه دهه اي، به علت تحريم هاي هسته اي، بهبود بخشد. در طول تاريخ، جمهوري اسلامي ايران به عنوان بازيگري اصلي در تحولات جهاني نشان داده است که توانايي استفاده از ابزارهاي ديپلماسي عمومي را دارد. اما ايران براي بيش از چهار دهه دچار مشکل «تهاجم فرهنگي» و همچنين تحريم هاي اقتصادي و سياسي غرب بوده است. در برابر ايران، ايالات متحده هم به ابزارهاي قدرت نرم و هم به ابزارهاي قدرت سخت متوسل شده است؛ به ويژه از زمان روي کار آمدن دولت جرج بوش که رويکرد «دو ساعته» را مقابل ايران اتخاذ کرد و تلاش نمود تا با اعمال فشار، به دو هدف دست پيدا کند: اولي، تغيير رفتار حکومت ايران و دومي، تغيير حکومت در ايران از طريق قدرت نرم و قدرت سخت. هدف از تلاش براي تغيير رفتار آن بود که برنامه هسته اي صلح آميز ايران متوقف شود؛ برنامه اي که «غيرصلح آميز» توصيف مي شد. در اين راستا، دولت آمريکا تلاش کرد از طريق فشار سياسي و اقتصادي، حرکت اين ساعت را کندتر بسازد يا آن را به عقب برگرداند (يعني رفتار ايران را عوض کند). دولت جرج بوش در عين حال تلاش کرد که از طريق ابزارهاي قدرت نرم، حرکت ساعت تغيير رژيم را سريعتر کند. بکارگيري ابزارهاي قدرتمند راديويي و تلويزيوني به هر دو زبان انگليسي و فارسي براي راه اندازي تهاجم فرهنگي در همين راستا بود. در نتيجه سياست هاي مخرب کاخ سفيد، تأثير ابزارهاي ديپلماتيک سنتي ايران کاهش يافت. به همين علت، ايران کم کم به اين باور رسيد که براي بردن جنگ در عرصه ديپلماسي، بايد برنامه جامعي در راستاي ديپلماسي عمومي به کار بگيرد که جذاب، آگاهي بخش، اقناع کننده و تأثيرگذار باشد. ضرورت بکارگيري ديپلماسي عمومي تقريباً به صورت امري اجتناب ناپذير درآمد و به همين خاطر اهميت ديپلماسي ديجيتال افزايش يافت. مقامات ايران فهميدند که ديپلماسي سنتي بدون استفاده موثر از ديپلماسي عمومي مانند اين است که در قرن بيست و يکم، ماشين بدون موتور برانيم. در مقابل سوءتفاهم گسترده اي که در سطح جهان به وجود آمده بود، ايران در دوران جديد تلاش کرد که مسئله را از طريق ابزارهاي ديپلماتيک جديد و بر اساس حضور حداکثري پيش ببرد. بکارگيري ادبياتي جديد که بر رويکرد صبورانه و دوستانه در ديپلماسي تأکيد داشت در همين راستا بود. هدف اين مجموعه اقدامات آن بود که ميان سياست خارجي ايران و ديپلماسي عمومي اين کشور، هماهنگي برقرار شود. در طرف مقابل، از سال 2013 آمريکا نيز متوجه ضرورت تغيير بنيادي در رويکرد قهرآميز و مبتني بر تحريم در مقابل ايران، و گذار به سمت مذاکره و سياست مبتني بر قدرت نرم شده بود. همانطور که باراک اوباما رئيس جمهور آمريکا در مصاحبه اي (که در وب سايت «هافينگتون پست» منتشر شده است) گفته بود: «ما کاري را بارها و بارها انجام داده ايم و هيچ تغييري حاصل نشده است؛ پس بايد روش جديدي را امتحان کنيم.» رئيس جمهور اوباما با رويکردي صبورانه و محتاطانه، «کار متفاوت» خود را با ايران و کوبا آغاز کرد؛ و جهان نتيجه ديپلماسي صلح آميز با هر دو کشور را ديد. رسيدن به توافق هسته اي براي جمهوري اسلامي ايران مثل تاس انداختن شانسي نبوده است؛ اين پيروزي از راه تلاش هاي ديپلماتيک منطقي و نفسگير در عين توجه راهبردي به خط قرمزها و مسائل حقوقي و فني و همراه با مديريت منطقي و استفاده حداکثري از ظرفيت ديپلماتيک صورت گرفته است. در حقيقت، در «نفسگيرترين، پرپيچ وخم ترين و کشدارترين» گفتگوي سياسي، «ديپلماسي پايدار» ابزار جادويي مورد استفاده دکتر محمدجواد ظريف و تيم او بوده است. مديريت ديپلماتيک ايران در نهايت براي اين کشور موفقيت به ارمغان آورد. اين موفقيت قطعاً عرصه داخلي و بين المللي کشور را در کليت آن تغيير خواهد داد. شرايط و آينده رويکردهاي مبتني بر رسانه هاي اجتماعي به ديپلماسي، در عرصه بين الملل تأثير خود را خواهد گذاشت. علاوه بر دستاوردهاي تاريخي و سياسي کسب شده در اين توافق، من اعتقاد دارم که ايران اکنون از يک قدرت منطقه اي سنتي به يک قدرت بالغ و مدرن تبديل شده، و با سازوکارهاي نظام بين الملل آشنا شده است. اين دستاورد تاريخي همچنين براي مقامات ايراني يادآور اين نکته است که بايد متوجه اهميت حفظ قابليت بکارگيري ديپلماسي در عرصه داخلي باشند و رويکردهاي ديپلماتيک مبتني بر رسانه هاي اجتماعي را تقويت کنند. اين رويکرد صلح آميز مي تواند دوره آموزشي رايگاني براي ديگر کشورهاي منطقه هم باشد. کشوري که مي خواهد تبديل به يک قدرت مدرن جهاني يا منطقه اي بشود، بايد به صورت اقناعي و با احترام براي سياست هاي جهاني (پيروي از ديپلماسي و مخالفت با خشونت)، اهداف و ارزش هاي خود را روانه ذهن و قلب جامعه هدف کند. اين رويکردي بود که توسط جمهوري اسلامي ايران به کار گرفته شد و منجر به مديريت يک توافق هسته اي تاريخي شد. *مجتبي برغندان