مثلث/
متن پيش رو در مثلث منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
عمليات بازپسگيري موصل، شهر سوقالجيشي و مرکز استان نينوا، با فرمان حيدر العبادي، نخستوزير عراق 26 مهرماه آغاز و در همان ابتدا در جبهه ميداني با موفقيتهاي چشمگيري همراه بود. درواقع نيروهاي عملکننده ضدگروه تروريستي داعش در قالب ارتش، نيروهاي امنيتي، الحشدالشعبي و الحشد الوطني به همراه پيشمرگههاي کرد با پوشش هوايي نيروهاي ائتلاف در حال تنگ کردن حلقه محاصره موصل و شکست داعش هستند. با اين وجود عرصه سياسي براي تکميل پيروزي نهايي و شکست گروههاي تکفيري و غلبه بر ايدئولوژي افراطي و واپسگرا به دليل تضاد منافع بازيگران مختلف منطقهاي و فرامنطقهاي با دشواريهاي جديتري مواجه شده است. طبيعي است که دولت العبادي براي فائق آمدن بر شکاف قومي و مذهبي و ايجاد جبهه واحد در مقابل گروه تروريستي داعش دست به هر اقدام ممکني زده است. گفتوگوهاي سياسي با مقامات اقليم کردستان براي کاهش اختلافات و نزديکي هرچه بيشتر ديدگاهها از يک سو و کنترل اقدامات نيروهاي بسيج مردمي(شيعي وسني )در عرصه ميداني نشان ميدهد که بستر لازم براي اتخاذ مواضع مشترک پس از سالها تفرقه و نفاق داخلي در مبارزه با افراطگرايي فراهم شده است؛ بنابراين عمليات موصل بهرغم شرايط دشوار از جمله تلههاي انفجاري متعدد و گروگانگيري مردم عادي در قالب استراتژي کلي تحويل زمين سوخته از سوي داعش با پيشرفتهاي مناسبيروبهرو شده و به نظر ميرسد نيروهاي تکفيري گزينهاي به غير از تسليم و فرار يا کشته شدن پيش روي خود نميبينند. ولي آنچه مساله موصل را پس از هزيمت قطعي داعش سخت کرده منافع متضاد و دخالتهاي نيروهاي خارجي و به نوعي سهمخواهي کشورهاي همسايه عراق از اين خوان گسترده است. در عرصه داخلي، نيروهاي عملکننده در نبرد موصل هر کدام ممکن است مطالبه خاصي در دوره پساداعش در عراق به ويژه موصل داشته باشند و اين نگرش متضاد به چينش نيروها به نوعي برمناسبات قدرت در منطقه نيز اثرگذار خواهد بود.
دولت العبادي بهدنبال ايجاد وحدت ملي و کاستن از تنشهاي قوميو مشارکت تمام گروههاي سياسي (سني- شيعي و کرد و ترکمن) در آينده سياسي عراق است، به همين منظور براي کاهش دغدغههاي مذهبي و سياسي اقليت متنفذ سني به ويژه در موصل ورود نيروهاي الحشد شعبي به داخل شهر را ممنوع ساخته تا شرايط جديدي براي همکاري بيشتر مهيا شود.در اين مسير ايران نيز بهعنوان متحد طبيعي عراقيها از حفظ و يکپارچگي آن دفاع کرده و ميکند. بحث ناامنيهاي موجود در عراق پس از ورود گروه تکفيري و تروريستي داعش به برخي از شهرهاي مهم اين کشور و ترس از نزديکي بيشتر اين گروه آشوب به مرزهاي ايران باعث شد بنا به خواست دولت مرکزي عراق در کنار کمکهاي اقتصادي و حمايتهاي سياسي، حضور مستشاران نظامي ايراني نيز پررنگتر شود.
در هرصورت پس از سرنگوني رژيم صدام حسين و قدرتيابي شيعيان در عراق مناسبات دوکشور دوستانه و در زمينه سياسي و نظامي راهبردي بوده است. در عمليات موصل نيز ايران با حمايت از خواستهاهاي دولت مرکزي در ايجاد جبهه واحد در مقابل داعش خواهان به رسميت شناختن حاکميت و عدمدخالت نيروهاي خارجي در مسائل داخلي اين کشور است. اين موضع شفاف و همگرايي با گروههاي مختلف سياسي عراقي با منافع عربستان و ترکيه همسويي ندارد .
موضع عربستان بهعنوان کشور مخرب در منطقه و نشردهنده انديشه سلفيگري تندرو در منطقه با سياستهاي ايران در تضاد آشکار قرار دارد. رياض نگران نفوذ هرچه بيشتر ايران در منطقه به ويژه عراق در دوره پساداعش است. از منظر تئوريسينهاي سعودي نقش عراق در قطعيت يافتن ظهور هلال شيعي پس از غلبه بر نيروهاي تروريستي برجستهتر هم خواهد شد. بنابراين عربستان بهدنبال تطويل بحران داخلي عراق و استفاده از گسلهاي قومي و مذهبي در آينده در رقابت با ايران است. رسانههاي سعودي هم با تبليغات گسترده به دنبال شبههافکني و ترديد نيات نيروهاي دولتي و مردمي عليه شهروندان سني مذهب به ويژه در موصل هستند. هدف ترغيب به مقاومت بيشتر گروه سني تندرو و نيز جدي ساختن بحث انتقام گسترده از آنهاست.
بيترديد ظهور دولت قوي در عراق با نگاه به نقش تاريخي آن در مناسبات قدرت در منطقه براي سعوديها رعبآور است. عراق در دورههاي گذشته در کنار مصر داعيهدار رهبري دنياي عرب بوده و در مقاطع مختلف توانسته قدرت سعوديها را در رمنطقه با چالشهاي جدي مواجه سازد. بنابراين طبيعي است در صورت غلبه بر مشکلات داخلي وانسجامبخشي به نيروهاي سياسي ميتواند رقيبي براي عربستان باشد. اين درحالي است که عراق در وضعيت دشوار موجود نيز در مسائل منطقه به ويژه سوريه مواضع متضادي را در پيش گرفته است. در کنار عربستان، ترکيه نيز مسائل داخلي عراق را با حساسيتهاي خاصي دنبال ميکند. پس از آنکه سياستهاي قبلي آنکارا مبني تنشزدايي با همسايگان و به صفر رساندن اختلافات راه به جايي نبرد. ترکيه در کنار عربستان و غرب تنشآفريني بيشتر در منطقه و ورود مستقيم به بحران سوريه وعراق را در پيش گرفت.
در سوريه سياستهاي جنگي اين کشور در حمايت از گروههاي ستيزهجو و معاند دولت در قالب جبهه النصره و احرارشام و ارتش آزاد و شروع عمليات زميني در خاک اين کشور تحت عنوان سپرفرات شرايط سياسي نظامي را دشوار و برمصائب انساني افزوده است.ترکيه براي احياي قدرت منطقهاي خويش پس از طرد از اتحاديه اروپا همچنان به دنبال نوعثمانگرايي در سياست خارجي است و اين سياستهاي آرماني چالشهاي منطقهاي اين کشور را دوچندان ميسازد .
رويارويي نظامي با روسها در پي سرنگوني هواپيمايي نظامي آن و تشديد تنشهاي سياسي با ديگر متحد نزديک سوريه يعني ايران نتيجه سياستهاي ميليتاريستي اردوغان بود. گرچه تهديد نظامي مسکو و عدمحمايت جدي متحدان غربي در قبال جنگ ناخواسته آنکارا، را به تجديدنظرطلبي در سياست برخورد با روسها و عذرخواهي ديپلماتيک در عرصه عملي کشاند، با اين وجود، ترکيه به دليل ترس از بقاي رژيم اسد و اتحاد برخي از گروههاي کرد سوري با نيروهاي دولتي همچنان در عرصه نظامي فعال است. در سوي ديگر ميدان حضور بحثبرانگيز و نامشروع نيروهاي نظامي ترک در پايگاه بشعقيه بهرغم مخالفتهاي دولت مرکزي بر تنشهاي موجود افزوده است.ترس از دست رفتن جاي پاي نفوذ در موصل که اردوغان ادعاهاي تاريخي در مورد مالکيت و سرنوشت نهايي آن مطرح کرده، در کشيدگي اوضاع سياسي منطقه اثرگذار است. در واقع سوداي تاريخي ترکها برقلمرو از دست رفته در امپراتوري عثماني از جمله شهر تاريخي موصل در عراق و حتي هاتاي در سوريه نه تنها با واقعيتهاي موجود و حقوق بينالمللي منافات دارد، بلکه اصرار بر ادعاهاي پوچ زمينهساز رقابتهاي منطقهاي و تشديد درگيرهاي قوميومذهبي است. به نظر ميرسد پاشاي ترک پس از فراغت از کودتاي نافرجام و تثبيت شرايط داخلي با بازگشت به سياستهاي تهاجمي گذشته هل من مبارز ميطلبد و امنيت موصل و چگونگي چينش قوميآن را جزو خطوط قرمز خود اعلام کرده و حتي به ايران بدليل حمايت از دولت مرکزي عراق هشدار ميدهد. بيشک اصرار بر سياست تهديد و ارعاب و توسل به راهحلهاي غيرمنطقي از طرق نظامي نميتواند کمکي به پيشبرد بهبود امنيت و کاهش منازعات فراگير در منطقه داشته باشد.
اما در ارتباط با ملاحظات قدرت بزرگ به ويژه آمريکا هم بايد گفت که سياست اوباما در واپسين روزهاي وداع با کاخ سفيد همچنان برگرفته از رهنامه جنگي آشوب سازنده در شکل دهي به طرح خاورميانه بزرگ است. از نظر تصميمسازان کاخسفيد نيروهاي تکفيري و تندرو در منطقه بايستي کنترل و در راستاي منافع غرب و اسرائيل مورد بهرهبرداري قرار گيرند.بنابراين در راستاي چنين آموزهاي گرچه نيروهاي نظامي آمريکا در عراق با مشارکت هوايي در پشتيباني از کردها و نيروهاي دولتي به ايفاي نقش پرداختند ولي از سوي ديگر، با هموارتر کردن مسير فرار فرماندهان داعش به رقه سوريه براي برهم زدن نظم و امنيت و تضعيف دولت بشار اسد تلاش ميکنند. همچنين آمريکا نيز مانند ترکيه و عربستان نگران نفوذ بيشتر ايران در ساختار سياسي آينده عراق و تحکيم مناسبات دوکشور شيعي است، بنابراين دولتمردان آمريکا بهدنبال تقويت جايگاه کردها در کنار حمايت از حقوق اقليت سني براي برقراري توازن قومي و تقسيم قدرت ميان گروههاي سياسي عراقي هستند.
حل معماي موصل بهعنوان گرانيگاه تاريخي عراق و به دليل بافت جمعيتي متفاوت در کنار نگاه متضاد بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي به اين موضوع بسيار دشوارتر به نظر ميرسد، بنابراين ممکن است عمليات زميني و آزادسازي موصل در يک زمانبندي مشخص انجام گيرد ولي راهحل سياسي براي ايجاد وحدت و حفظ انسجام دروني براي ايجاد ساختارهاي جديد حکومتي در اين شهر بهدليل متغيرهاي تاثيرگذار منفي داخلي و خارجي بسيار دشوار است. از اينرو موصل صرفا از طريق قوه قهريه آزاد نخواهد شد، بلکه راهحل اصولي بازگرداندن آن به دامن خاک عراق در گفتوگوهاي سياسي و مشارکت تمام بازيگران داخلي و خارجي براي کاستن از شکافهاست.
بايد در نظر داشت انديشه نفاقافکن داعش درقالب سلفيگري و تکفيري محصول تراوشات فکري مفتيان وهابي است که با تبليغات منفي عليه شيعيان متاسفانه براي بسياري از گروههاي سني در منطقه جذابيت دارد. تلاش براي غالب شدن بر چنين معضلي نيازمند همفکري بيشتر در ميان علماي اهل سنت و شيعه بر پايه وحدتآفريني و پرهيز از اختلافات مذهبي است.
*داود احمدزاده
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد