کيهان/ « آمريکا پس از ترامپ » عنوان يادداشت روز در روزنامه کيهان به قلم سعدالله زارعي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
پيروزي «دونالد ترامپ» يک علامت سؤال بزرگ را جلوي وضع کنوني سيستم آمريکا و آينده آن قرار داده است. ترامپ يک جمهوريخواه است که پس از 8 سال حکومت دموکراتها به پيروزي رسيده است و از اين رو چهل و پنجمين انتخابات آمريکا هم مثل چهل و چهار تاي ديگر محصول رقابت دو حزب و کانديداهاي نهايي آن به حساب ميآيد اما خود آمريکاييها هم ميگويند اين انتخابات به گونهاي رقم خورد که مردم را بين ادامه وضع موجود و تغيير آن در ابعاد راهبردي قرار داد و در نهايت آنچه رأيآورد لزوم تغييرات راهبردي در سياست و رويه حکومتداري آمريکا بود. بر اين اساس ميتوان گفت:
1- ترامپ تعابير تندي درباره هيئت حاکمه آمريکا و سوابق و نتايج سياستهاي اين کشور به کار برد تا جايي که بعضي از شخصيتهاي مؤثر اين حزب نظير جرج بوش اعلام کردند که به ترامپ رأي نخواهند داد. عباراتي که او به کار ميبرد جنبه درون تودهاي داشت و مخاطبان را برميانگيخت و به همين دليل و براي آنکه پاسخي براي اتهامات بزرگي که متوجه نظام سياسي آمريکا ميکرد نداشتند، او را به «پوپوليسم» متهم ميکردند. ترامپ در اين فضا و عليرغم مخالفت بخشهاي مختلف حاکميت آمريکا، رأي آورد و دقيقاً به دليل نگرانيهايي که از ترامپ در درون سيستم پديد آمده بود، او ديروز در اولين اظهارات پس از انتخابات خود گفت به آنهايي که از من حمايت نکردهاند ميگويم که به کمک شما براي متحد کردن کشورمان احتياج دارم.
بنابراين آمريکاييها براي تحقق آنچه ترامپ با حرارت از آن سخن ميگفت به او رأي دادهاند اما در اينجا سؤال اساسي اين است که آيا ترامپ به آنچه وعده داده است، عمل خواهد کرد. ترديدي وجود ندارد که حداقل تا مدتي فشار بر او براي تحقق آنچه وعده داده شده وارد ميشود اما بعيد به نظر ميرسد ترامپ بخواهد به آنچه در بخشهاي مختلف گفته است عمل کند و بعيد به نظر ميرسد حتي حزب جمهوريخواه که اينک اکثريت را در مجلس نمايندگان و سنا دارد نيز اجازه بدهد ترامپ با عمل به وعدههاي انتخاباتي، دگرگوني قابل ملاحظهاي را در سيستم آمريکا پديد آورد. شايد به همين دليل بود که ترامپ در اولين مواجهه با هواداران پيروز خود و در اولين عبارتهايش گفت؛ اکنون زمان آن است که آمريکا زخمهاي خود را ترميم کند ما بايد به عنوان مردمي متحد دوباره جمع شويم. يادمان نرفته است که تيتر انتخاباتي باراک اوباما نامزد دموکراتها نيز در سال 2008 هم تغيير (Change) بود و يکي از وعدههاي او اين بود که به مداخلات نظامي آمريکا و زنداني کردن مظنونين در گوانتانامو خاتمه ميدهد ولي همان راه بوش را ادامه داد.
2- وضع اقتصادي مردم آمريکا خيلي ضعيفتر از دو دهه و سه دهه پيش است. مؤسسه نظرسنجي «پيو» در مرداد ماه گذشته گزارش داد که براساس يافتههاي مطالعاتي 81 درصد از کساني که ميگويند به ترامپ رأي خواهند داد، معتقدند زندگي در آمريکا براي افرادي مثل آنها بدتر از 50 سال پيش شده است. اين در حالي است که 59 درصد حاميان کلينتون معتقد بودند وضع آنها نسبت به 50 سال پيش بهتر شده است. با اين وصف اگر چه نميتوان به اقتصاد به عنوان عامل مسلط در رأيآوري ترامپ اشاره کرد اما ميتوان گفت شهروندان آمريکايي شرايط اقتصادي کشور خود را قابل قبول نميدانند اين در حالي است که سياهان و هيسپانها اگرچه به دليل اعمال تبعيضهاي گسترده همواره اپوزيسيون محسوب شدهاند اما به دليل شعارهاي افراطگرايانه عليه مهاجرين، سياهان و مسلمانان به ترامپ رأي نداده و آراء خود را به نفع هيلاري به صندوق ريختهاند بر اين اساس بعضي از ناظران سياسي معتقدند در نتيجه انتخاب ترامپ شاهد افزايش شکاف اجتماعي و تبديل اين شکافها به نزاع خواهيم بود. سفيدپوستاني که به ترامپ رأي دادهاند به دليل اينکه عمدتاً از طبقه تحصيل کرده و ثروتمند نيستند، آمادگي زيادي براي درگير شدن با اقليتهاي نژادي دارند. ديروز بلافاصله پس از پيروزي ترامپ، جوانان هوادار او در يکي از ايالتهاي آمريکا عليه مهاجرين، سياهپوستها و مسلمانان شعار دادند. شرايط داخلي آمريکا همين الان هم مناسب نيست و حوادث هر روزهاي نظير آنچه در «فرگوسن» پيش آمد امنيت را از شهروندان سلب کرده است. دوره ترامپ هر دورهاي باشد دوره التيام جراحتهاي ناشي از تبعيض نژادي نخواهد بود.
3- سخنان ترامپ درباره تحولات منطقهاي چند لايه و متناقض بوده و از اين رو نميتوان پيشبيني کرد که او در دوره 4 يا 8 ساله رياست جمهوري خود چه کار خواهد کرد او از يک سو عبارات تندتري از کلينتون درباره ايران به کار برد و معاون او «مايک پنس» گفت ترامپ در صورت پيروزي اعمال فشار بر ايران را افزايش ميدهد اما در همان حال دونالد ترامپ در يک مناظره انتخاباتي گفت در مبارزه با داعش بايد در کنار ايران و سوريه بود. آنچه در اين مورد ميتوان گفت اين است که «آمريکاي ترامپ» به هيچ وجه آمريکاي جديد با تواناييهاي جديدي نخواهد بود و از اين رو اظهارات ضد ايراني او نميتواند در عمل راه به جايي ببرد آنچه مسلم است اکثريت جمهوريخواهان در مجلس نمايندگان و سنا در شرايط فعلي تمايل دارند تا از درگيريهاي آمريکا در فرامرزها بکاهند و سياستهاي تعجيلي اوباما براي حل نمادين پروندههاي خاورميانه را کنار خواهند گذاشت. ترامپ نميتواند انرژي تازهاي به ارتش خسته آمريکا وارد کند و در منطقه ما هم نيرويي وجود ندارد که بتواند جايگزين جدي نيروهاي مداخلهگر آمريکايي شود. به عبارت ديگر وضع جنگهايي که ديگران به نيابت از آمريکا دنبال ميکردند، در دوره ترامپ کسادتر خواهد بود.
4- خودافشايي اخلاقي و سياسي دو حزب دموکرات و جمهوريخواه و بخصوص تلاش جمهوريخواهان براي مديريت غيرنخبگان و به تعبيري آراء خاکستري نشان ميدهد شرايط طي دهه گذشته به گونهاي پيش رفته است که تا حدي از سيطره مراکز شناخته شده قدرت کاسته شده است. در واقع ميتوان گفت آمريکا نيز مانند بسياري ديگر از مناطق وارد دورهاي شده است که از مجامع بزرگ و رسانههاي بزرگ در شکلدهي به افکار عمومي کار عمدهاي ساخته نيست. اين بار رسانههاي بزرگي مثل CNN، نيويورک تايمز و واشنگتن پست نتوانستند تأثير عمدهاي به جاي بگذارند و از اين رو در اعلام نتايج انتخابات تعلل ميکردند و از شبکههاي اجتماعي عقبتر قرار داشتند. جامعه آمريکا امروزه تا حدي از شرايط پر اختناق ترسيم شده ميان دو حزب فاصله گرفته است و پيروزي نسبتاً برجسته ترامپ در واقع ناشي از اين فضاست اين موضوع در متن خود تبعات اجتماعي و امنيتي خاصي براي آمريکا دارد و در حد نگراني دستگاههاي رسمي آمريکا از اين موضوع تا حدي است که از آن به «انقلاب سفيد» ياد شده است. اگر اين تعبير درست باشد که اين بار دستگاه حاکمه آمريکا با شورش سفيدها مواجه شده است بايد در انتظار حوادث مهمي در متن جامعه آمريکا بود. هم اينک ناراضيان سفيد به ناراضيان سياه، ناراضيان مسلمان، ناراضيان هيسپان و بطور کلي نارضايتي اقليتها اضافه شده است و اين ميتواند ضربههاي عمدهاي را به سيستم آمريکا بزند. ضربهاي که برخلاف گذشته، اينک به دليل گسترش شبکههاي اجتماعي به آساني قابل مهار نخواهد بود.
5- اعتبار بخشي به روسيه در انتخابات آمريکا يک موضوع جالب توجه بود. همه ميدانيم که روسيه و جمهوريهاي جنوبي مستقل آن در دهههاي 1990 و 2000 در معرض انقلابهاي رنگين بودند و هيئت حاکمه آمريکا با حمايت از بوريس يلتسين و بعضي ديگر از رؤساي جمهور بعد روسيه در صدد فروپاشي کامل روسيه بودند و پس از ناکامي از فروپاشي روسيه در صدد تغييرات هويتي و امنيتي در جمهوريهاي مستقل شده از شوروي برآمدند و در چندين جمهوري آن دست به کودتاي مخملي زدند، اينک در انتخابات آمريکا سخن از تأثير روسيه بر انتخابات آمريکاست و دونالد ترامپ در برابر اتهام وابستگي به روسيه نه تنها اعتراض نميکند بلکه چون اعلام همکاري آمريکا با روسيه رأيآور است ميگويد در صورت پيروزي، کريمه را به عنوان جزيي از قلمرو فدراسيون روسيه تلقي خواهد کرد.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد