ايران/
سخنگوي پيشين قوه قضائيه
براي من هم، مثل بسياري ديگر از نسل دوميهاي انقلاب، نام انقلاب و جمهوري اسلامي با نام هاشمي رفسنجاني عجين شده است. از همان زمان که همگان، شايد براي نخستين بار، با صدا و چهره هاشمي در سالهاي 57 و 58 در صحنههايي چون معرفي نخستوزير دولت موقت و تحليل نتيجه همه پرسي جمهوري اسلامي آشنا شدند، تا در همه بزنگاههاي ديگر طي اين سي وهشت سال، در جنگ تحميلي و خاتمه جنگ، درجنگ خليج فارس و مکاتبات با صدام، در قضيه مک فارلين، در انتخابات و غيره، همواره نام و چهره آن مرد به وضوح نمايان بود. گويا در هر معضل و مشکلي گوشها به سخنان او، بويژه در قالب خطبههاي نماز جمعه، معطوف ميشد که هم ابعاد مسأله مستحدثه براي آنها روشن شود و هم با تحليلهاي مستدل و اميدوارکننده او نشاط و همت مضاعفي براي ادامه راه پيدا کنند.
صاحب اين قلم طي اين سالها و درهمه فراز و نشيبها به شخصيت هاشمي و روحيه متعادلش علاقه مند بوده است.ليکن چند نکته به طور خاص قابل اشاره است.اول اينکه هاشمي، با شجاعت کم نظيري که داشت، کمتر اسير جو غالب ميشد و با وجود مشورتپذيري بالا، هر گاه به نظري ميرسيد که اجراي آن را، با توجه به آيندهنگري شگرفي که از آن برخوردار بود، به نفع کشور ميدانست، برآن پاي ميفشرد و چندان به عکس العملهاي بيروني توجه نميکرد. پا فشاري برآغاز کارمتروي تهران در زماني که شعارهاي به ظاهر زيبا، مردم پسند و مستضعف گرايانهاي مثل اينکه چنين پولي را بايد به جاي تهران در روستاهاي دور افتاده هزينه کرد، تنها از فرد شجاعي چون هاشمي برميآمد. ساخت دانشگاه آزاد اسلامي – با همه کاستيهاي آن – از خروج هزاران جوان ايراني به قصد تحصيلات عاليه و به تبع آن از خروج ارز فراوان از کشور جلوگيري کرد. در همان دوران که سخن گفتن از اقتصاد مردمي و مقابله با دولتي کردن اقتصاد گناهي کبيره محسوب ميشد و حتي ثروت آفرينان و کارآفرينان با الفاظي چون زالو صفت مورد خطاب قرار ميگرفتند، او از اينکه در خطبههاي نمازجمعه از وجود کارخانه داراني سخن گويد که حاضرند براي اهداف جنگ و انقلاب حتي کليد کارخانه خود را هم تقديم کنند ابايي نداشت. در همان زمان که بنا به دلايلي برخي از نمازگزاران، به تحريک افراطيون، در نماز جمعهاي که وي خطيب آن بود فريادهاي مرگ بر بازرگان سرمي دادند، وي از اينکه آنها را ازتکرار اين شعار باز دارد و اعلام کند که اين شعار را در حق مهندس بازرگان ناروا ميداند و از آنها بخواهد که حداقل در نمازهايي که وي خطيب و امام آن است، از تکرار آن خودداري کنند هيچ ابايي نداشت، هر چند که ميدانست در آن دوران موج ترورهاي کوري که منافقين و معاندان در کوچه و خيابان به راه انداخته بودند، تندروي سکه رايج است و اعتدال ميتواند وي را آماج حملات قرار داده و شايد حتي داغ حمايت از ليبرالها را بر پيشاني وي حک کند. دومين ويژگي هاشمي قدرت وي در تجزيه و تحليل مطالبي بود که به وي ارائه ميشد.اين حقير، که شايد يکي از آخرين ابلاغها را از او در آبان ماه 1393 بهعنوان معاون پژوهشهاي حقوقي مرکز تحقيقات استراتژيک مجمع تشخيص مصلحت نظام دريافت کرده بودم، در چند جلسه که به همراه جناب آقاي دکتر ولايتي، رياست محترم مرکز و ساير معاونان به حضور آيتالله هاشمي رسيديم، مشاهده ميکردم که وي، در پاسخ به گزارشهاي ارائه شده از سوي هر يک از معاونان، همواره مطالبي براي عرضه کردن داشت وبخوبي درباره مطالب مطروحه بحث و گاه حتي محاجه ميکرد، واين براي فردي درسن و سال او نشانه ذهني آماده و معلوماتي وسيع و گسترده بود.
در همان جلسات و جلسات ديگري که گاه براي مباحثه در مطالب علمي در حضور وي تشکيل ميشد، به هنرخوب گوش دادن به سخنان ديگران و تواضع در برخوردها بهعنوان ويژگي ديگر وي پي بردم.البته به اين همه بايد صفاتي چون صبوري، عاطفه و مهرباني در حد بالا و قدرت فراموش کردن بديهايي را که ديگران در حق وي روا ميداشتند، که البته خودناشي از خدا ترسي، تسلط بر نفس و دارا بودن سينهاي گشاده بود، افزود. جاي آن است که اين همه ويژگي آن بزرگمرد پس از درگذشت او به محوري براي وحدت در جامعه و پرهيز از اختلاف و تنش تبديل شود و همه دست دعا به درگاه ذات اقدس ربوبي بلند کنيم که:
(اللهم ان کان محسنا فزد في احسانه و ان کان مسيئا فتجاوز عنه)
*حسين ميرمحمد صادقي
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد