سرمقاله اعتماد/ آسیاب به نوبت
اعتماد/ « آسياب به نوبت » عنوان سرمقاله شوراي نويسندگان روزنامه اعتماد است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: آتشسوزي و فروريختن ساختمان پلاسکو و شهيد شدن تعدادي از ماموران عزيز آتشنشان از هر نظر تاسفآور بود و همه مردم را فراتر از تعلقات سياسي و جناحي آنان ناراحت کرد، چرا که به جز کشته شدن برخي از هموطنان خسارات مادي بزرگي نيز به اقتصاد کشور و شهر تهران و صنعت پوشاک وارد کرد. همچنين بيکاري هزاران نفر و ايجاد مشکل در روابط مالي و تجاري يک صنف مهم را شاهديم که عوارض آن به اين زوديها قابل جبران نيست. ولي اين حادثه چند درس بزرگ را به همراه آورده است. بخشي از اين درسها مديريتي هستند که در جاي خود بايد مورد بحث قرار گيرند، ولي يک درس سياسي مهم نيز وجود دارد و اينکه هرچه را بر خود نميپسنديم بر ديگران نپسنديم. اين قاعده طلايي اخلاقي است. اگر چنين نکنيم دير يا زود دچار مشکلات ناشي از نقض اين قاعده خواهيم شد. به قول معروف آسياب به نوبت است. حدود دو ماه پيش حادثه تاسفآور قطار در مسير سمنان به مشهد رخ داد، کافي است برخورد رسانههاي اصولگرا را با آن حادثه مرور کنيد، اکنون هم حادثه ديگري در تهران و تحت مديريت شهردار تهران رخ داده و نحوه برخورد آنان را با اين مورد مقايسه کنيم. پيش از آن نيز مساله فيشهاي حقوقي پيش آمده بود، سپس تخلف مسلم واگذاري املاک شهرداري، که برخورد رسانههاي اصولگرا و اصلاحطلب را با هر دو مورد ميتوان با يکديگر مقايسه کرد. اينکه رسانههاي اصلاحطلب تا چه حد به صورت بيطرفانه (نسبي) به موضوع پرداختند و رسانههاي اصولگرا تا چه حد چنين رفتاري داشتند. هر چند هنوز به ماجراي اخير بهطور جدي پرداخته نشده است، ولي آقاي رييس شوراي شهر در نمازجمعه معترض شدهاند که: «کاسبکاري سياسي در حادثه ساختمان پلاسکو درست نيست.» خوب کسي که اين را ميگويد، آيا در موارد ديگر از جمله فيشهاي حقوقي يا مساله راهآهن نيز چنين تذکري را داد؟ يا معتقدند که «مرگ خوب است ولي فقط براي همسايه.» به علاوه اگرچه بهتر است از اين موارد کسي سوءاستفاده جناحي نکند، ولي اگر درست نقد کند، طبيعي است که مسوولان ذيربط را تضعيف ميکند. مگر نه اينکه آقاي رييس شوراي شهر و يار غار آقاي شهردار، به صراحت اعلام کرده است که در سه سال گذشته 14 بار به مالکان ساختمان پلاسکو اخطار داده است، پس چرا به يکي از اين اخطارها عمل نکرده است؟ چه اقراري بالاتر از اين تخلف در مديريت شهري؟ همه مردم ميدانند اگر کوچکترين تخلفي کنند و شهرداري اخطار دهد، فرصت نميدهند که به اخطار نوبت دوم برسد، فورا خودشان اقدام ميکنند، چگونه در قضيه ساختمان پلاسکو 14 بار تذکر دادهاند ولي يکبار عمل و اقدام نکردهاند؟ خوب اگر 140 بار يا 1400 بار تذکر ميدادند چه فرقي ميکرد که حالا 14 بار تذکر دادهاند؟ يا اصلا تذکري نميدادند؟ آيا شهرداري به دستفروشان هم فقط تذکر ميدهد، يا پيش از تذکر اقدام ميکند؟ چگونه ممکن است که شهرداري تهران 14 بار اخطار دهد ولي اتفاقي رخ ندهد؟ شهرداري حتي در مواردي بوده که جلوي قدرتهاي بزرگتر از مالکان پلاسکو را گرفته و راه آنها را بسته است، چگونه در اين مورد موفق نبوده است؟ پاسخ را بايد در روابط ويژه يافت. اگر اين انتقادات مطرح شود، آيا کاسبکاري سياسي است؟ اگر بخواهيم انتقاد کنيم و متهم به کاسبکاري سياسي نشويم چه بايد کرد؟ وقتي که شوراي شهر با قضيه از اتهام فساد در واگذاري املاک آنچنان برخورد کرد، روشن است که ديگر کسي جرات نميکند موارد ديگر را برملا کند. بهرهبرداري سياسي هم واقعيتي مثل ساير بهرهبرداريها، ولي وقتي قابل دفاع است که شرافتمندانه باشد. کاسبي سياسي وقتي زشت و ناهنجار است که پول ملت و مردم تهران به جاي آنکه صرف مترو و تامين امنيت زيرساختهاي شهري شود صرف دو طبقه کردن پل صدر شد. کاسبي سياسي وقتي ناهنجار است که به جاي رسيدگي به املاک واگذار شده به آشنايان، جلوي افشاگران را بگيرند و عليه آنان جوسازي کنند. براي رسانههاي اصلاحطلب و متعهد به اخلاق حرفهاي، ميان تصادف دو قطار با فرو ريختن ساختمان پلاسکو يا ميان فيشهاي حقوقي و واگذاري غيرقانوني املاک فرقي نميکند. ما در هر حال خواهان رسيدگي منصفانه و بيطرفانه و کارشناسي به اين مسائل هستيم. هر کس در هر لباسي و در هر مقامي که مرتکب قصور يا تقصير شده است بايد پاسخگو باشد. ولي اين هم درست نيست که واگذاريهاي نجومي و آتشسوزي پلاسکو و خسارات فراوان آن را مسکوت بگذاريم، چرا که ممکن است کاسبي سياسي تلقي شود ولي در دو مورد ديگر تمامي رسانهها را عليه دستاندرکاران امر بسيج کنيم. ضمنا مگر شهردار تهران چه کاري ميخواهد انجام دهد که بيان نقاط ضعف آن به منزله کاسبکاري سياسي تلقي ميشود. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد