سرمقاله آفرینش/ "آستانه"، آغازی مبهم و نیازی حیاتی
آفرينش/ « "آستانه"، آغازي مبهم و نيازي حياتي » عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: نمايندگان دولت سوريه و گروه هاي مخالف سوري از روز گذشته در "آستانه" پايتخت قزاقستان، پشت يک ميز نشستند تا مذاکرات خود را بعد از شش سال درگيري خونين آغاز کنند. اين نشست با نشست هاي سابق متفاوت است، به اين دليل که براي اولين بار ترکيه، حامي مخالفان و ايران و روسيه، بارزترين متحدان دمشق تنظيم کنندگان اين نشست محسوب مي شوند. نشست "آستانه" در مقطع فعلي از دو بعد سياسي و نظامي قابل بررسي است. بايد توجه داشت که اين نشست در مقطعي شکل گرفته است که بسياري از قدرتها و کشورهاي دنيا نسبت به آن سکوت کردهاند و همگان منتظر بدست آوردن فرصتي براي پيگيري منافع خود ميباشند. عربستان و اعراب به گونهاي معنادار درمورد اين نشست موضع گيري کرده و چراغ خاموش ترکيه را به عنوان نماينده خود در اين مذاکرات تلقي ميکنند. همچنين دولت آمريکا نيز که درگير نقل و انتقال قدرت ميباشد، نسبت به اين نشست موضع گيري خاصي نداشته و حتي نسبت به دعوت روسيه براي شرکت در مذاکرات آستانه، پاسخي ندادهاند. اما مواضع سياسي حاضران دراين مذاکرات بسياربا اهميت ميباشد، چراکه منافع پنجگانهاي مطرح است که همراستا کردن آنها در يک قالب سياسي بسيار مشکل خواهد بود. ابتدا بايد بر منافع نظام سوريه و مردم اين کشور اشاره داشت. آنها خواستار آزادسازي کشورشان از وجود تروريست و فراگير شدن امنيت براي از سرگيري زندگي عادي هستند. دوم بايد برموضع مخالفان سوريه پرداخت. اغلب آنها با خارج شدن از شاکله سياسي به گروههاي نظامي مبدل شدهاند که هريک داعيه و مطالباتي نامعلوم بايکديگر دارند و نميتوان انتظار حرکتي هماهنگ از آنها داشت. درحال حاضر مخالفان نظامي اعم از گروههاي اپوزيسيون و ديگرتشکلهاي نظامي، به سبب از دست دادن برتري نظامي در سوريه حاضر به مشارکت جدي در مذاکرات سياسي نيستند و آن را فرصتي براي دادن امتياز به نظام بشاراسد قلمداد ميکنند.سومين وجه بررسي سياسي اين مذاکرات مربوط به نقش روس ها ميباشد. سوريه آخرين سنگر روسيه در خاورميانه است و براي مسکو بسيار مهم است که اين شريک خود را به بهترين وجه حفظ و آن را وجه المصالحهاي سياسي براي بازپس گيري سنگرهاي از دست رفته قرار دهد. از اين منظر، روسها تلاش مي کنند غير از بعد نمايش اقتدار که از طريق مداخله نظامي حاصل گرديد، قدرت نرم و ديپلماسي خود را نيز به کار برده و تصوير جديدي از خود براي کشورهاي خاورميانه و همسايگان نزديک در منطقه مشترک المنافع ترسيم نمايد تا اثرات سياست روسيه هراسي تا حدودي ترميم شود. ترکيه چهارمين عامل تضاد منافع در مذاکرات آستانه ميباشد. ترکها پس از به بنبست خوردن سياست حمايت از مخالفان نظامي و تروريستها متوجه شدند که کارزار نظامي را به متحدان سوريه باختهاند. لذا پس از تنشهاي سنگين و قطع روابط با روسيه، ضمن تلطيف خواسته اصلي خود که برکناري بشاراسد بود، دست دوستي و همکاري مجدد به روسها دادند و فعلاً در چارچوب همکاري براي حل و فصل بحران سوريه وارد شدهاند. اما بايد توجه داشت که نقش ترکيه در اين مذاکرات، حمايت از مخالفان در برابر حکومت سوريه ميباشد. به عبارتي ترکيه به نمايندگي از اعراب و ديگر قدرتهاي پشت پرده حامي مخالفان نظامي دراين مذاکرات، به دنبال منافع سياسي مورد نظرش ميباشد. اما آخرين وجه از بررسي منافع سياسي در سوريه متعلق به ايران است. ايران به عنوان بازيگر اصلي در حوزه ميداني جنگ سوريه تاثيرگذاري فراواني در روند تحولات و موفقيتهاي فعلي داشته است. اما به سبب رقابتها و اختلافات منطقهاي با کشورهاي همسايه و از سوي ديگر نامطمئن بودن روسيه در روند تصميم گيريها، بيشترين دغدغه را نسبت به تحولات سوريه داراست. ايران براساس يک تصميم راهبردي با تمام وجود در بحران سوريه وارد و مانع از فروپاشي سوريه و استيلاي گروه هاي تکفيري و افراطي و بهم خوردن نظم منطقه اي مورد نظر خود شده و در صحنه ميداني به جايگاه مهمي رسيده است. لذا اهميت نتيجه مذاکرات سياسي براي ايران بيش از ديگر مذاکره کنندگان ميباشد و نميتوان انتظار داشت که تهران با خواستههاي سياسي ديگر رقبا همچون ترکيه و احتمالا روسيه به راحتي کنار بيايد. درجمع بندي و پيشبيني سياسي ازمذاکرات آستانه اين طور به نظر ميرسد که تحول سياسي و ديپلماتيک مشخصي حاصل نگردد. اما وجه ديگراين مذاکرات بازميگردد به ابعاد نظامي اين نشست. به عبارتي مذاکرات آستانه يک نشست نظامي است تا درآن طرفهاي درگير بتوانند به يک آتش بس هرچند موقت دست يابند. درصحنه نبرد ارتش سوريه با توجه به پوشش هوايي روسيه و مستشاري ايران از جايگاه مناسبي برخوردار است. لذا دراين مذاکرات ميتوانند به لحاظ نظامي حرفي براي گفتن داشته باشند و حتي امتيازگيري نمايند. برهمين اساس بايد مواضع به دست آمده را استحکام بخشيده و زمينه را براي عادي سازي امنيت و زندگي مردم فراهم سازد که اين کار بسيار مشکلي است. از سوي ديگر مخالفان سوري نيز به سبب شکستهاي اخير در صحنه جنگ نياز به فرصتي براي بازسازي توان و تقويت قواي خود دارند و اگر بخواهند به اين سبک به جنگ ادامه دهند قطعاً نيروهاي مدافع سوريه شکستهاي بيشتري را برآنها تحميل خواهند کرد. لذا ميتوان انتظار داشت که تنها دستاورد مذاکرات آستانه آتشبسي موقت باشد که طرفين به آن رضايت دهند و زمينهاي براي برگزاري مذاکرات آتي ژنو گردد. مسلماً پيش زمينه هرگونه مذاکرات و تحولات احتمالي سياسي در عرصه مذاکرات ميان مخالفان و حکومت سوريه، قطع درگيريها و آتش بس خواهد بود. اگر اين مهم محقق گردد ميتوان اميدوار بود تا درپروسهاي مدت دار زمينه تحولات سياسي در سوريه ايجاد گردد. درغير اين صورت جنگ فرسايشي و باتلاق سوريه همچنان از طرفين تلفات خواهد گرفت. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد