چرا بقایی، از نزدیکان مشایی و احمدینژاد به میدان انتخابات آمده است؟
اعتماد/ متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست.
اين برگ برنده محمود احمدينژاد است يا پرچمي که از حالا براي اعلام شکست بالا رفته است؟ مرد ٤٧ سالهاي که ديروز دست به قلم شد تا براي انتخابات رياستجمهوري سال آينده اعلام آمادگي کند و خود را «رقيب اصلي» حسن روحاني در روز ٢٩ ارديبهشت سال آينده بداند هرچند مرد شماره ٣ اردوگاه احمدينژاديها است اما به قيد کفالت از زندان آزاد شده است، مرد شماره يکشان از حضور در عرصه انتخابات منع شده و مرد شماره دو مدتهاست بنا به حاشيهسازيهاي فراوان در بيخبري است. در چنين شرايطي مرد شماره سه که با شرط و شروط از زندان آزاد شده است چه ميخواهد بکند؟ بعيد است که نقشه در ميان احمدينژاديها تا اين اندازه روشن و شفاف باشد و همهچيز قرار باشد به اين صراحت و سادگي جلو برود. حميد بقايي هرچند ميگويد مستقل ميخواهد به ميدان رقابت انتخاباتي بيايد اما با برنامه آمده است. برنامهاي که ميداند پايانش رد صلاحيت شوراي نگهبان است اما نتايج ديگري براي اردوگاه احمدينژاديها دارد.
٤٧ سالهاي که با کفالت آزاد است
سير پيشرفت حميد بقايي در دولت محمود احمدينژاد کپي برابر اصل اسفنديار رحيممشايي بود. اگر رابطه فاميلي سببي احمدينژاد و مشايي را کنار بگذاريم شباهتهاي بسياري ميان مشايي و بقايي است. هر دو از سازمان ميراث فرهنگي به رييسجمهور نزديک شدند. هر دو از مکتب ايراني ميگفتند و کمتر از چند وقت حلقه سه نفره اطراف احمدينژاد را تشکيل دادند. نشاني اصلي از اين شرايط هم برداشت ١٦ ميليارد توماني از حساب نهاد رياستجمهوري در روزهاي آخر عمر اين دولت براي تشکيل دانشگاه محمود احمدينژاد بود. همان دانشگاهي که تشکيل نشد تا گعدههاي احمدينژاديها شکل جديتري به خود بگيرد. بقايي پس از محمدرضا رحيمي، دومين معاون محمود احمدينژاد بود که روانه زندان شده بود. معاوني که جزو همان خط قرمز فرضي محمود احمدينژاد بود تا مبادا بازداشت شود که بالاخره در خرداد سال ٩٤ بازداشت شد. نه از علت بازداشت خبري بيرون آمد و نه خود بقايي حرفي زد. هر چه که بود او هفت ماه بعد به قيد کفالت از زندان آزاد شد. آزاد شدن او براي احمدينژاد که با غيبتهاي طولاني مشايي اطرافش حسابي خالي شده بود قوت قلبي بود. در تمام ماههاي اخير در تمام سخنرانيهاي تهران و شهرستان احمدينژاد، بقايي حضور فعال داشته است. مرد شماره سه شد؛ مرد شماره دو. تغيير شرايط براي احمدينژاديهايي که سوداي دوباره پاستور را در ذهن داشتند بد هم نبود. برنامهريزيها اما از مهرماه دچار اشکال شد. با نهي شدن احمدينژاد از حضور در عرصه انتخابات از سوي رهبري، اردوگاه احمدينژاديها دچار يک ولوله عجيب شد. اصولگرايان سالها بود که حسابشان را از فردي به نام محمود احمدينژاد جدا کرده بودند و حالا خود احمدينژاد هم از اين عرصه جدا شده بود. اما احمدينژاد هر برنامهاي براي آينده کاري هوادارانش داشته باشد بيشک کانديداتوري حميد بقايي همه برنامهاش نخواهد بود.
نامهاي از جنس احمدينژاد
اگر يکبار نوشتهها و سخنرانيهاي محمود احمدينژاد با متني که ديروز حميد بقايي نوشته مقايسه شود اين احساس ميشود که نويسنده فعلي و گويندههاي قبلي يکي هستند. قلم حميد بقايي براي شروع نامه و پايان آن و حتي جملات و واژههايي که استفاده کرده است کاملا نزديکي تفکر اين دو نفر را نشان ميدهد. در نامه بقايي که خطاب به ملت ايران نوشته شده، آمده است: «اللّهم عجل لوليک الفرج و العافيه و النّصر، ملّت بزرگوار، فرهيخته و شريف ايران
با استعانت از پيشگاه حضرت ولّيعصر(عج) و با تقديم بهترين احساسات قلبي به محضر شما مردان و زنان قهرمان و آگاه ميهن اسلامي عزيز. در اين شرايط مهّم و تعيينکننده، با ايماني راسخ به ظرفيتهاي وسيع و پايانناپذير اين سرزمينِ پُرگهر، و با باوري عميق به شايستگيهاي بزرگ و وثيق آحاد مردم نجيب و اصيل ايران زمين و با درک روشن و فهم مُتقن از فاصله زياد بين وضعيت موجود کشور از نظر اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي و موقعيت بايسته و شايسته براي ايرانيان، و نقش بسيار مهم جايگاه رياستجمهوري در جهت تحقق آرزوهاي بلند پدران، مادران و فرزندان اين خطه زرخيز و پاک، با کسب اجازه از محضر فرد فرد شما مردم عزيز، نامزدي خود را براي شرکت در انتخابات دوازدهمين دوره رياستجمهوري اسلامي ايران اعلام ميدارد. اينجانب اين اعلام نامزدي را که کاملا مستقل از اشخاص، گروهها، احزاب و جناحهاي سياسي است، صرفا اعلام سربازي براي کشور عزيز و خدمتگزاري به ملّت شريف ايران دانسته و بدان افتخار ميکنم. دريافت حقير آن است که همبستگي ملي و انسجام اجتماعي، در چارچوب قانون اساسي و ارزشهاي الهي - انساني در مقياس ملّي و بينالمللي و از جمله مهمترين آنها، آزادي، عشق و عدالت، رشد سريع کشور و نيل به جايگاههاي رفيع تعالي، پيشرفت و رفاه در دسترس خواهد بود. اينجانب ديدگاهها و برنامههاي خود را در فرصتهاي آتي و قانوني به استحضار مردم عزيزم خواهم رساند. با آرزوي طول عمر رهبر معظم انقلاب و با تقديم مراتب احترام و سپاس به پيشگاه ملّت بزرگ و قهرمان ايران. خدايا چنان کن سرانجام کار تو خشنود گردي و ما رستگار
رقيب اصلي روحاني در انتخابات آينده هستم
اما اين همه حرفهاي حميد بقايي نبود. خبرگزاريهاي اصولگرا تلاش کردند تا از اين کانديداي اصولگراي تازه به ميدان آمده اطلاعات بيشتري کسب کنند. همين هم شد که بقايي در گفتوگوي کوتاهي که با باشگاه خبرنگاران داشت گفت: «شرايط به گونهاي است که بنده تشخيص دادم که ميتوانم اين وظيفه بزرگ را به دوش بگيرم.» وي در پاسخ به سوالي مبني بر اينکه از سوي جناح خاصي وارد انتخابات ٩٦ ميشويد يا به صورت مستقل، ادامه داد: «بنده کاملا مستقل هستم البته نميخواهم بگويم که رقيب شخص خاصي هستم اما اگر روحاني نامزد انتخابات شود، رقيب اصلياش بنده هستم.» بقايي اما از حمايت محمود احمدينژاد حرفي نزده و گفته است: «احمدينژاد سرور و عزيز بنده است اما در اين مورد خودم تصميم گرفتم و کاملا مستقل هستم.» مسالهاي که نشان ميدهد احتمالا احمدينژاديها ميخواهند در اين مورد ديرتر اظهارنظر کنند. بقايي اما به سوالي هم که در ذهن خيليها با توجه به پرونده قضايي او است پاسخ داده و در مورد نتيجه بررسيهاي شوراي نگهبان از صلاحيتش گفت: «هنوز براي قضاوت در اين باره زود است اما به هر حال اميدوار هستيم که همه عزيزان کمک کنند و اگر لايق بودم اين مسووليت را به عهده بگيرم.»
چرا بقايي؟
کمتر از ١٠ روز قبل و درست در روزهايي که زمزمه حمايت و همکاري محمود احمدينژاد از يکي از چهار کانديداي احتماي اصولگراي رياستجمهوري در همه جا پيچيده شده بود او اطلاعيهاي داد و تاکيد کرد که از هيچکس حمايت نخواهد کرد. حالا کمتر از ١٠ روز بعد يکي از نزديکترين مردان احمدينژاد به صحنه انتخابات آمده است. اما چرا حميد بقايي؟ محمود احمدينژاد سال ٩٢ مرد شماره ٢ خودش را به عرصه انتخابات آورد. در يک تابوشکني عجيب به عنوان رييس دولت وقت همراه با اسفنديار رحيم مشايي براي ثبت نام در انتخابات وارد ساختمان وزارت کشور شد. مقابل دوربينها خنديد و گفت مرخصي گرفته است. کمي بعدتر اما ردصلاحيت مشايي از سوي شوراي نگهبان کار را براي احمدينژاديها خراب کرد. هرچند که رحيمي معاون اول وقت او هم براي آن انتخابات ثبتنام کرده بود اما مهر رد صلاحيت شوراي نگهبان روي اسم او هم خورده بود. احمدينژاديها در ٩٢ هيچ کانديدايي نداشتند و همين کار را براي آنها سخت کرده بود. اينبار اما اعلام کانديداتوري حميد بقايي آن هم در آخرين روز از بهمن ماهي که سه ماه تا انتخابات رياستجمهوري باقي ميگذارد يک فرضيه را قويتر ميکند. احمدينژادي که از عرصه انتخابات منع شده است نميخواهد رودستي که در سال ٩٢ خورد را دوباره بخورد. حميد بقايي کانديدايي است که ردصلاحيت شدن او از سوي شوراي نگهبان براي احمدينژاد همچون روز روشن است. اما همهچيز نشان ميدهد که بقايي کانديداي پوششي احمدينژاديهاست. مردي که در ظاهر کانديداي آنان خواهد بود اما در باطن سرمايهگذاري آنها روي کانديداي ديگري خواهد بود که هم شوراي نگهبان روي آن حساس نشود و هم اينکه احمدينژاديها يک کانديداي پوششي براي روز انتخابات ٢٩ ارديبهشت ماه داشته باشند. حميد بقايي از نگاه خيليها پرچم عدم پيروزي احمدينژاديهاست اما از نگاه خودشان برگ برنده آنهاست براي روي کار آوردن کانديداي ديگر يا آنکه پرت کردن حواسها از آن چيزي که احمدينژاد و اطرافيانش واقعا ميخواهند.
*مهشيد ستوده
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد