الف/
متن پيش رو در الف منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست.
اگرچه رتبه بندي بينالمللي شفافيت نشاندهنده کاهش فساد در پاکستان است، شاخص کشورداري بانکجهاني روند رو به پايين هر چهار گروه اين شاخص را نشان ميدهد: اثرگذاري دولت، کيفيت مقررات، حکمفرمايي قانون و کنترل فساد. بدون هيچ حاشيهاي، حقيقت ماجرا اين است که تقريبا هر کسي که بخواهد با يک کارمند دولتي ملاقات کند بايد براي پرداخت کمي رشوه آماده باشد.
به نظر بسياري از کارشناسان، فساد «فقرا را در فقر نگاه ميدارد». اين مساله به ظاهر صحيح است اما گاهي اوقات کارشناسان از بيان اينکه فساد به طبقه متوسط جامعه کمک معنيداري ميکند خجالت ميکشند: رشوه نه تنها باعث خارج کردن افراد فقير از فقر ميشود بلکه آنان را توانگر نيز ميسازد. اين مساله، ريشه اجتماعي فساد را گسترش ميدهد. در نتيجه اين ترس وجود دارد که مبارزه عليه فساد موجب وخيم تر شدن اوضاع شود مگر اينکه ما هر دو سوي فساد و آثار آن را از لحاظ اجتماعي و سياسي به طور کامل بشناسيم.
اين را در نظر بگيريد: چند پليس و حقوق بگير شامل افسرها، ماليات بگيران، معلمان مدرسه، کارمندان، تکنسينها، مهندسان و کارمندان بخش بهداشت، در منطقه شما انتخاب شده و بر اساس شايستگيشان بهکار گرفته ميشوند، و چند تن از آنان در فعاليتهاي فاسد دست نداشتهاند؟ آيا فکر نميکنيد که زماني که آنها به استخدام اين خدمات درميآيند، به نوعي به طبقه متوسط متصل ميشوند؟ به طور مشابه چند نفر از دريافتکنندگان برنامه حمايت درآمدي «بينظير» و بيت المال در همسايگي شما از روي شايستگي انتخاب شده و چند نفر از شايستگان دريافت اين حمايتها از دريافت آنها کنار گذاشته شدهاند؟
اين ميليونها نفر، کساني هستند که از فساد مفرط در سيستم و سيستم نفوذ تودرتو منفعت کسب کرده و جايگاههاي مهم و حياتياي را در موسسات عمومي ما اشغال کردهاند. آنها با هم، نه تنها هيئت موسسان اربابان سياسي فاسد را تشکيل ميدهند، بلکه حامي پروپاقرص آنها نيز هستند. زماني که حرکت و جرياني عليه فساد در کشور بوجود آيد، کساني هستند که به سرعت و آساني با آن مخالفت ميکنند. همچنين، اينها افرادي سازماندهي شدهاند که با منابع مالي بسيار زيادي که در اختيار دارند مخالفين را ساکت کرده و آنچنان توانمندند که هر کسي را که نميتوانند بخرند، از ميان بردارند. در نتيجه، اين افراد ميتوانند با احتمال بسيار بالا هرگونه فعاليت ضد فساد را خنثي کنند.
دوم، بخشي ازجناحها و گروههاي مذهبي که ميبايست سياستهايشان بر محور عدل و انصاف باشد، با ميل و اشتياق جزئي از ساختار فساد شدهاند. هر کسي ميتواند با سيد ابوالمودودي، بنيانگذار جماعت اسلامي، مخالفت کند اما کسي نميتواند او را به اتهام رفتار غيرمنصفانه براي به قدرت رسيدن يا اندوختن ثروت مواخذه کند. بيان اين مساله در وصف مفتي محمد، پدر مولانا فاضل الرحمان، و همچنين در مورد شاه احمد نوراني صحيح است، اما در مورد پسران و جانشينان آنان، خير. از زمان خروج آنان از «سرزمين پاکان»، احزابشان تمام ارزشها و ايدئولوژيها را براي بدست آوردن قدرت يا ثروت فروختند.
حميد گل آخر، يکي از روئساي پيشين ISI، در يکي از سخنرانيهايش اظهار کرد که سياستمداران، فاسد بودند، و وي جمهوري اتحاد اسلامي (IJI) را بنا نهاد. JI نيز بخشي از IJI بود و گفته ميشود که از ISI نيز منابع مالي دريافت ميکرده است. جناح مقابل IJI نه تنها از ISI منابع مالي دريافت ميکرد، بلکه حمايتهاي مسئولين آنها را نيز به همراه داشت. اين مساله قطعا عملي فاسد در مقابل قانون، اخلاق و ارزشهاي دموکراسي است. در نتيجه عدم تغيير شرايط فاسد کنوني براي باقي ماندن در جايگاهشان امري ضروري است.
سوم، بخش شرکتي، مادر تمام فسادها، نه تنها از نبود وظيفهشناسي اجتماعي رنج ميبرد، بلکه دليل شيوع پيدا کردن حرص و طمع نيز ميباشد. و وقتي که دفاتر سياسي در يک منبع سود، همپوشاني داشته باشند، فساد بيشتر خواهد شد. غيرنظاميان و نظاميان تراز اول پاکستان به راحتي در اين مورد با هم رقابت ميکنند. بر اساس گزارش The Express Tribune، هزينه فساد در هر روز در سال 2014 معادل 133 ميليون دلار بود که نيمي از آن مربوط به فرار مالياتي بوده است. دانيال کافمن، کارمند WB، اظهار کرد که گروههاي قدرتمند ميتوانند قانون، مقررات، و سياستهاي ملي را بخرند: «رشوهخواري جهاني به صنعتي يک تريليون دلاري تبدل شده است». اين مساله در مورد کشور ما نيز صادق است.
بيان اين نکته ارزشمند است که سران تمام گروههاي مسلمان هندي و تمام کنگره هند متشکل از وکلا و عقلا است. در حال حاضر تمام سران پاکستان شامل دو گروه عمدهي کسب و کارهاي بزرگ و روئساي قبيله اي/فئودالي ميشود. اين دو دسته باتفاق يکديگر، دو سوم اعضاي پارلمان را تشکيل ميدهند. علاوه براين، سابقا پسران، دختران و فرزندخواندههاي اين سران در رهبري جناحها و مجامع کشور جايگاهي نداشتند. اما اکنون اين اتفاق ميافتد. با بررسي اينکه چند تن از روساي اتاقهاي بازرگاني و صنايع، عضو انجمنهاي ما هستند ميتوان اين موضوع را درک کرد. اين مدل افراطي از تضاد منافع، مادر اکثر بديها از جمله فساد و حکومتداري مفتضحانه است. عمر چيمه، روزنامه نگار تحليلي مشهور ما اينگونه محاسبه کرد که نيمي از اعضاي پارلمان ما ماليات ميپردازند اما مبلغ پرداختي آنها از دو رقم بيشتر نميشود. اين مساله وحشتناک است اما مشکل اصلي اين است که مسئولين دريافت ماليات شهامت مقابله با حاميان اين افراد را ندارند.
چهارم، اربابان سياسي به طرز ماهرانهاي فرهنگ فساد را گسترانيدهاند، که در نهايت موجب بنا نهادن بنيانهاي اجتماعي آن شده است. براي مثال، در انتخابات تمام شده محلي اخير، صدور بليت کرسيهاي دهقانان و کارگران به نفع ثروتمندان و انتخاب آنها از طريق انتخابات غيرمستقيم، عمق فرهنگ فساد در هر گوشه از پنجاب را بيشتر کرده است. همانند معاون شهردار اسلامآباد، شهردار فيصلآباد نيز در ابتدا در دفاع از کرسيهاي کارگران به مشاجره پرداخته بود، اما در نهايت به يکي از سمتهاي بلندمرتبه دست يافت. وي يکي از ثروتمندترين افراد شهر است. اين قضيه در تمامي شهرها صدق ميکند.
اثر تجمعي اين مساله را بر روي جامعه و حکومت ما در نظر بگيريد. اين افراد کوچکترين فعاليت ضد فساد را درک کرده و کمپينهايي به بهانه تهديد عليه رفاه شکنندهشان ايجاد کرده و ميدانند که چگونه جنبشهاي اصلاحي را تخريب کرده و حتي از آنها منفعت کسب کنند.
به همين صورت، افرادي که تمايل به پايان يافتن فساد دارند ميبايست خرد، پايگاه اجتماعي، اتحاد و شجاعت قيام عليه فساد را داشته باشند. ايسلنديها، کرهايها و رومانياييها با موفقيت اينگونه رهبرانشان را از کار برکنار کردند چرا که اين توانمندي را دارا بودند. ما اما اين توانمندي را نداريم. به هر حال، بسياري از پاکستانياني که اينجانب ملاقات کردهام، از زمان افشاي اسناد پاناما مبني بر فساد خانوادهي سلطنتي، خواهان قضاوت عادلانه و توام با عمل به نيابت آنها هستند. من اطمينان دارم که اگر دادگستري ما بزرگان قدرتمند فاسد را مجازات کند، مردم به خيابانها خواهند آمد.
سخنراني روز 11 آگوست قائد، در رابطه با برقراري عدالت براي اقليت بسيار مشهور است اما ما هميشه جملات زير از آن سخنراني را فراموش ميکنيم: «يکي از بزرگترين بلاهايي که هند از آن رنج ميبرد، رشوه و فساد است. اين مساله واقعا سم است. ما بايد با دستي آهنين آن را به پايين بکشيم». ما شهروندان مشتاقانه به دنبال مقابله قضايي با اين موارد هستيم تا آرزوي قائد را برآورده کنيم.
جهشي اساسي در طرز تفکر مردم پاکستان به وقوع پيوسته است. در گذشته، تمام اقدامات ضد فساد به اين دليل که هدفگذاري آنها تنها بر روي مخالفين بوده است، بحثبرانگيز ميشد. اما اکنون اين جريان عليه خانواده سلطنتي فعلي است. در نتيجه جرياني کاملا متفاوت است. جامعه مدني و جريانهاي اجتماعي ما ميبايست براي خنثيسازي پذيرش همگاني فساد، لااقل اين توسعه مثبت را درک کرده و موضع ضد فساد خودشان را به صراحت اعلام کنند.
*مترجم: صابر فيضي
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد