فروش اجناس مسروقه در سایت دیوار!
فردا/ متن پيش رو در فردا منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست.
امروز به واسطه تحولاتي که در زيرساختهاي کشور به وجود آمده، خدمات الکترونيکي توسعه و ضريب دسترسي عموم به دنياي مجازي افزايش چشمگيري يافته است. چنان که اکنون انجام امور مختلفي که پيشتر براي هر کدامشان زمان زيادي صرف ميشد و رفتوآمدهاي مداوم را ميطلبيد، در چند کليک خلاصه ميشود.
گسترش دنياي الکترونيک، در کنار آنکه نتايج مثبتي داشت، راه را براي سوءاستفادهگران و خلافکاران نيز هموار کرد تا آنها بتوانند در پسِ دنياي هويتهاي جعلي و مجازي، آسانتر از قبل مرتکب تخلفات و اقدامات غيرقانوني شوند و به شکلي سادهتر با مشتريان خود تعامل داشته باشند. از فروش آنلاين مواد مخدر و مشروبات الکلي تا سايتهاي قمار و حتي انتشار آگهيهاي فروش اموال مسروقه، تنها گوشهاي از اقدامات خلافکارانيست که حالا همگان از آن آگاهاند و مرتکبان به اين تخلفات بدون هيچ ابايي، دنياي مجازي را به محل کسب و کار خود تبديل کرده و مشتري جذب ميکنند.
ديوار؛ فروشگاه بيدردسر سارقان!
صفحه آگهيهاي سايت ديوار را باز ميکنم. در همان صفحه اول، در ميان انبوهي از آگهيهايي که به صورت تصادفي پيش چشم مخاطب ميآيند، چند آگهي بيش از بقيه رخ مينمايند؛ آن هم نه به واسطه قيمت نازل، که به سبب کالايي که در آن چند آگهي در معرض فروش قرار گرفته است. يکي پنل پخش خودرو ميفروشد و ديگري کفشهايي در سايزهاي مختلف. يک آگهي ديگر انگار از هيچچيز نميترسد، چون مشغول فروش جليقه نجات سرقتي هواپيماهاي مسافربريست و البته يکي ديگر هم آن پايينهاي صفحه در حال فروش چيزهايي شبيه به عتقيهجات است؛ اجناسي که شايد خريد و فروش آنها در ملاءعام و در دنياي واقعي جرم هم محسوب شود! حالا همين ديوار در کنار تمام مزايايي که دارد، به مجراي فروش مستقيم اموال مسروقه تبديل شده و سارقان ميتوانند بيحضور مالخري که جنسشان را ارزان ميخرد، کالاي مسروقه را با قيمتي معقول به مشتريها بفروشند.
با يکي از اين آگهيهاي عجيب تماس ميگيرم. در تصوير آگهي هفت – هشت پنل پخش خودرو به چشم ميخورد و کهنگيشان کاملا مشهود است. به فرض اينکه خريدار هستم شروع ميکند به اطلاعات دادن و ارائه توضيحاتي در مورد پنلها. ميگويم: «اون سوني سيدي خور که بالاي عکسه. اون رو ميخوام» ميگويد: «۶۰ تومن.» ميپرسم: «راستي اينها از کجا پيدا شده؟ چرا دستگاه پخشاش نيست و فقط پنل ميفروشيد؟» انگار نميخواهد جوابي بدهد که مسئله معاملهمان را به انحراف بکشاند. «من مغازه داشتم. حالا که جمع کردم دارم پنلها رو ميفروشم!» ميپرسم: «پس چرا انقدر کهنهن و خط و خش دارن؟» ميگويد: «توي ويترين بوده. نميخواي بخري وقت من رو نگير!»
فروش پنل ضبط سرقتي
يادم ميآيد قبلتر، آن زماني که «ديوار» نبود، افرادي مثل اين آگهيدهنده به ديوارهاي خيابانهايي همچون شهيد ابراهيمي (عباسي سابق) يا محدوده پشت شهرداري تکيه ميزدند و اموال مسروقهشان را با صداهايي به مثابه نجوا، به رهگذران معرفي ميکردند. سوال آخر را از فروشنده پنلها ميپرسم: «چرا پخش نداريد و فقط پنل ميفروشيد؟»؛ «چون بقيه رو فروختم، فقط پنلها مونده!» اين را ميگويد و بلافاصله تلفن را قطع ميکند؛ شايد از بيم آنکه مالباخته باشم و پنلي که از وسيله نقليهام به سرقت رفته را در اين آگهي ديدهام، يا پليسي هستم که در هيبت خريدار قصد رد زدن او را دارم.
کفشهاي کهنه در سايزهاي مختلف!
به سراغ آگهي ديگري ميروم. کفش ميفروشد. البته شايد در نگاه اول اين آگهي نه تنها عجيب، که کاملا هم عادي به نظر برسد. اما شگفتي زماني به وجود ميآيد که بفهميم فرد آگهيدهنده ۱۲ جفت کفش در سايزهاي مختلف را به فروش ميرساند و تمام کفشها هم مندرس و کهنه هستند. تماس ميگيرم و از او در مورد دو – سه جفت از کفشهاي درون آگهي سوال ميپرسم. ميگويد: «اون سبزه رو سايز ۳۵ دارم. اون کتوني سفيده کنارش پاره شده، سايزشم به نظرم ۴۰ باشه. اون زنونه پاشنه بلنده هم ۳۸ ـه.» بيآنکه از او چيزي بپرسم ادامه ميدهد و سايز باقي کفشها را هم ميگويد تا شايد يکي از آنها را بخواهم و معامله جوش بخورد. در همان حال که سايزها را ميگويد، آنها را يادداشت ميکنم. تماس را به بهانهاي قطع ميکنم و يادداشت را بررسي ميکنم. ۱۲ جفت کفش با سايزهاي مختلف؛ آن هم کفشهايي که به نظر ميرسد از جاهاي مختلف جمع شده يا بهتر بگويم به سرقت رفتهاند.
تعهد و مسئوليت نميپذيريم!
سايت ديوار، در ميان کاربران دنياي مجازي بسيار محبوب است و کمتر کسي هست که دست کم، يک بار به اين سايت سر نزده يا کالايي را از طريق آن معامله نکرده باشد. سايتي با خدمات رايگان که خريد و فروش کالاهاي مختلف در دستهبنديهاي متعدد را بدون واسطه فراهم کرده و با تعبيه فضايي براي درج تصوير و توضيحات بيشتر، درک خريدار از محصول آگهي شده را بيشتر ميکند. اما مشکل اصلي کجاست؟ درست است که ديوار بخشي از سايت خود را به ارائه هشدارهاي پليس فتا اختصاص داده و به هر نحوي درصدد آن است که عهدهدار نبودن مسئوليت در قبال آگهيها را به کاربران گوشزد کند، اما به هر روي به عنوان ميزبان انبوهي از آگهيها، بايد توجه بيشتري به فضاي سايت خود داشته و از آلودهشدن آن با حضور سارقان و افراد سوءاستفادهگر جلوگيري کند. شماره تلفن درج شده در وبسايت ديوار پاسخگو نيست. به جاي آن فرمي براي برقراري تماس الکترونيکي در سايت قرار گرفته. سوالام را مبني بر اينکه «چرا سايت ديوار ساز و کاري براي جلوگيري از ارائه کالاهاي مسروقه از سوي کاربران در نظر نميگيرد؟» مطرح ميکنم. چند دقيقه ميگذرد و يونس شهبازي، يکي از کارشناسان سايت ديوار در پاسخ به سوال مطروحه ميگويد: «تلاش ديوار، نشر آگهيها با اطلاعات صحيح و درست است، اما نميتواند صحت آگهيها را تضمين نمايد و هيچگونه تعهد يا مسئوليتي در قبال آگهيها برعهده نميگيرد.»
شهبازي در مورد بررسي آگهيها نيز ميگويد: «بررسي و تاييد آگهيها توسط ناظرين بررسي ميگردد.» او پاسخ خود را اينگونه به اتمام ميرساند: «از اينکه انتقاد و نظر خود را با ما در ميان گذاشتيد، بينهايت سپاسگزاريم. در صورتيکه پيشنهادي براي احراز هويت داريد با ما درميان بگذاريد.»
لزوم بازنگري بر روند درج آگهيها
هنگامي که با نگاهي عميقتر به سايت ديوار و آگهيهايش بنگريم متوجه ميشويم که آگهيهايي از اين دست به وفور يافت ميشوند؛ اجناسي با بوي سرقت که عليرغم وجود سياست بررسي پيش از انتشار، اجازه مييابند که بر ديوار رخنمايي کنند. از پنلهاي پخش خودرو و کفشهاي کهنه در سايزهاي مختلف تا آيفونهاي بدون جعبه و طلا و جواهرات بدون فاکتور خريد، همه و همه نشان ميدهند که ضروري است سايت ديوار سياست درج آگهيها را کمي تغيير داده و نسبت به احزار هويت آگهيدهنده (که امروز تنها به دريافت يک شماره موبايل بسنده ميشود) دقت بيشتري به خرج دهد تا سارقاني که اکنون ديوار را به مامن خود و محل فروش اموال مسروقه تبديل کردهاند، حداقل در فضاي مجازي مجالي براي معامله نيابند.
*عماد صادقي نسب
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد