نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

سرمقاله خراسان/ ترامپ، پس از 100 روز

منبع
خراسان
بروزرسانی
سرمقاله خراسان/ ترامپ، پس از 100 روز
خراسان/ « ترامپ، پس از 100 روز » عنوان يادداشت روز در روزنامه خراسان به قلم دکتر علي بيگدلي است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد: يکصد روز از دوران زمامداري ترامپ در آمريکا و رياستش بر کاخ سفيد سپري شد. ترامپ رفتارهاي سينوسي متعددي را در عرصه سياست داخلي و خارجي از خود به نمايش گذاشت. اما با اين وجود، تحليلگران تلاش مي کنند رفتارهاي سياسي احتمالي او را که در آينده تحولات غرب آسيا و عرصه بين المللي موثر است، کشف و درک کنند. درواقع، چشم انداز واقعي سياست خارجي ترامپ، مسئله اي است که در اين نوشتار به آن خواهيم پرداخت. سياست هاي اعلامي ترامپ در دوران انتخاباتي، چهره اي متمايل به «انزوا گرايي» از او به نمايش مي گذاشت، اما عملا سياست هاي اعمالي او در قبال سوريه و اين اواخر کره شمالي، به گونه اي ديگر بود. از سوي ديگر، رمزگشايي از رفتارهاي آتي ترامپ در قبال جمهوري اسلامي ايران، اعراب و رژيم صهيونيستي بسيار اهميت دارد که بايد نسبت به تحليل آن ها نيز همت گماشت. انزوا گرايي يا بين الملل گرايي؟ جمهوري خواهان معمولا نگاهشان به درون جامعه آمريکاست و دموکرات ها معمولا نگاه به بيرون دارند و در واقع بين الملل گرا هستند. اما از اين جهت که جمهوري خواهان از طيف برجسته سرمايه داري در جامعه آمريکا محسوب مي شوند-مخصوصاً ترامپ که از شاخه تي پارتي جمهوري خواهان است- از دو ويژگي برخوردار هستند که عبارتند از: مذهبي بودن و حمايت از پرستيژ آمريکايي با ابزارهاي اقتصادي، صنعتي و نظامي. آنچه از انزواگرايي ترامپ تلقي مي شد، همان تمايلاتي بود که در دوران انتخاباتي از وي ظهور مي کرد که شعار بازگرداندن پرستيژ به آمريکا را سر مي داد. ترامپ چند شعار اصلي را مي داد که در کاخ سفيد، رنگ باختند. 100 روز نخست رياست جمهوري ترامپ را مي توان اين گونه خلاصه کرد؛ «سردرگمي سياسي». ترامپ نشان داد که استراتژي خاص و تدوين شده اي ندارد و در آن ايام ، بيش از يک ماه درگير تشکيل کابينه بود که اين خود نشان از همان ويژگي سردرگمي سياسي ترامپ دارد. ترامپ در اين 100 روز نخست دست به يک سري اقدامات نظامي زد. در سوريه اين اطمينان وجود دارد که ترامپ دخالت مستقيم نخواهد کرد و حضور نظامي را در سوريه باعث نخواهد شد. قصد ترامپ از شليک موشک به خاک سوريه، اين بود که نمايش قدرتمندي از خود نشان دهد و مخصوصا در برابر پوتين، خودي نشان دهد. از سوي ديگر ترامپ از سوي متحدين منطقه اي خود تحت فشار بود و همچنين، مي خواست درسي به ايران بدهد که در برابر سوريه، آمريکا نيز برنامه دارد. بنابراين، اقدام نظامي آمريکا در قبال سوريه به يک مانور نظامي بيشتر شبيه است تا برنامه اي براي حضور گسترده و همه جانبه. برخورد نظامي ديگر ترامپ که شايد ذهن تحليلگران بسياري را به خود مشغول کرده ، مسئله کره شمالي است. قطعا ترامپ به کره شمالي نيز حمله نخواهد کرد. کره شمالي در برابر آمريکا چيزي براي از دست دادن ندارد و حتي اگر آمريکا کره شمالي را با خاک يکسان کند و «اون» تنها يک موشک به سمت آمريکا شليک کند، مي توان گفت که ديگر آبرويي براي آمريکا نخواهد ماند. ترامپ مخصوصا در برابر چين و در کنار متحداني مثل ژاپن و کره جنوبي، به ناچار بايد خودي نشان دهد. در اينجا بحث ناتو و اتحاديه اروپا نيز مطرح است. ترامپ از اظهار نظرهاي خود در مورد ناتو عقب نشست. اما نبايد فراموش کنيم که در کل آمريکايي ها با اتحاديه اروپا موافق نيستند زيرا دنيا را دو قطبي کرده و رقيبي براي آمريکا محسوب مي شود. از اين رو بعيد نيست که ترامپ در قبال اتحاديه اروپا، مهربان نباشد. البته اگر در فرانسه، لوپن بر سر کار بيايد که احتمال آن ضعيف است، مثلثي از راست افراطي تشکيل خواهد شد و ترامپ با لوپن و پوتين عليه اتحاديه شورش خواهدکرد. بنابراين، سياست انزوا گرايي که از مناظره هاي انتخاباتي بر مي آمد مورد نظر ترامپ نيست و از آن عبور کرده است، اما در کل جمهوري خواهان بيشتر نگاه به درون دارند و نمايش هاي قدرت ترامپ را بايد موقتي ارزيابي کرد. آينده روابط با ايران تصميمات شتابزده ترامپ در قبال ايران را نبايد سرسري گرفت. ايران در آستانه «جدل سياسي جدي» با آمريکا قرار دارد که بايد مراقب اين مسئله باشيم. رفتار آتي ترامپ در قبال ايران، چيزي بينابين «ژست سياسي» و «کنش هاي عملگرايانه» است. ترامپ به دليل اينکه قدرت لابي هاي يهودي بر خود او و کابينه اش زياد است و رژيم صهيونيستي بسيار روي وي و تيمش تاثيرگذار است، شايد کمي از مرحله نمايش قدرت عبور کند.پيشتر، اوباما در برابر ايران محکوم بود که به اندازه کافي عملگرا نبوده است. ترامپ به هيچ وجه کنترل منطقي بر کنش سياسي- نظامي خود ندارد. اين عدم کنترل ترامپ در مسائل امنيتي و نظامي حتي به نسبت مسائل سياسي جدي تر است.يکي از استراتژي هاي جديد ترامپ در منطقه عليه ايران اين است که او و کابينه اش در حال مسموم کردن فضاي منطقه عليه جمهوري اسلامي ايران هستند. تيم ترامپ با ملاقات با مقام هاي عرب منطقه و مقام هاي آفريقايي عليه ايران در حال کار کردن هستند. مهمترين نمونه در اين خصوص، عقب کشيدن مصر از برقراري رابطه با ايران به دنبال ارتباط با تيم ترامپ بود. در خصوص برجام، ترامپ اين پيمان نامه را بدترين تعهدي مي داند که آمريکايي ها به آن تن داده اند. ترامپ برجام را اکنون به سازمان امنيت آمريکا و مجلس نمايندگان داده تا مغايرت آن با امنيت و منافع ملي کشورش را بررسي کنند که اگر اين مغايرت تاييد شود، به معناي لغو يک طرفه برجام توسط آمريکايي ها خواهد بود.اگر چه غير از اين بررسي، به نظر نمي رسد که ترامپ برجام را به کل بر هم بزند.البته وي با اظهار نظر هاي مداوم و حمله هاي پي در پي به برجام و ترساندن سرمايه گذاران خارجي سعي دارد عملا انتفاع اقتصادي ايران از برجام را منتفي و در نهايت ايران را مجبور به خروج از برجام کند تا آمريکا اين هزينه را نپردازد . در واقع استراتژي کلي ترامپ در قبال ايران، سياست فشار بر ايران است. ترامپ مي کوشد تا با روسيه بر سر سوريه و ايران به يک توافق دست يابد که بايد مراقب آن بود. آينده اعراب و اسرائيل در حالي که رفتار ترامپ با رژيم صهيونيستي به آن ها جرات داد تا به شهرک سازي هاي بيشتري رو بياورند، اما سياست عملي ترامپ در قبال اعراب در برابر اسرائيل به گونه اي خواهد بود که آمريکا اعراب را از دست ندهد. ترامپ نمي خواهد اسرائيل را به قيمت از دست دادن اعراب به دست بياورد. ترامپ اگر چه زير فشار لابي هاي صهيونيستي قرار دارد، اما رويکرد او در اين خصوص با سياست هاي اعلامي انتخاباتي اش متفاوت است. ترامپ تلاش مي کند اعراب و اسرائيل را حول دشمن مشترک که مي تواند ايران باشد به يکديگر نزديک کند. اين يکي ديگر از مواردي است که بايد ايران مراقب آن باشد، زيرا فضاي منطقه در اين خصوص نيز به شدت عليه ايران در حال پيشروي است. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد