سرمقاله وقایع اتفاقیه/ تأملی بر اسناد کودتای 28 مرداد و نقش آیتالله کاشانی
وقايع اتفاقيه/ « تأملي بر اسناد کودتاي 28 مرداد و نقش آيتالله کاشاني » عنوان سرمقاله روزنامه وقايع اتفاقيه به قلم ميرحامد اکبري است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: هرساله در سالروز کودتاي ننگين آمريکايي- انگليسي 28 مرداد 1332 خورشيدي عليه حکومت ملي و قانوني دکتر محمد مصدق، عوامل دخيل در اين کودتا از جنبههاي متفاوت داخلي و خارجي مورد بحث و اظهارنظر صاحبنظران قرار ميگيرد اما اين روزها، نه به بهانه سالروز فرا رسيدن اين کودتا بلکه انتشار اسناد مربوط به آن از سوي وزارت امورخارجه آمريکا، مجددا نام اين کودتا بر سر زبانها افتاده است. آنچه سابق بر اين در دسترس مورخان قرار داشت، اسناد پراکنده گزارشهاي سازمانهاي اطلاعاتي و امنيتي اروپايي، اسناد داخلي و خاطرات افراد دخيل يا شاهدان اين واقعه تاريخي بود اما انتشار منابع دستاول از سوي آمريکا بهعنوان يکي از مهمترين عوامل انجام اين کودتاي ننگين ميتواند زوايا و خفاياي تاريکي از تاريخ معاصر ايران را بر همگان روشن کند. آنچه مشخص است کودتاي ننگين 28 مرداد سال 1332 خورشيدي موسوم به عمليات آژاکس به رهبري کرميت روزولت، نوه تئودور روزولت، رئيسجمهوري اسبق آمريکا و رئيس بخش خاورميانه سازمان اطلاعات آمريکا (سيا) و مشارکت دولت انگليس به همراهي محمدرضاشاه و خواهرش اشرف، درباريان، برادران رشيديان، سپهبد فضلالله زاهدي و اطرافيانش، تعدادي از نمايندگان مجلس شوراي ملي و بخشي از اطرافيان دکتر مصدق و عدهاي از اراذل و اوباش بدنام شهر تهران به سرکردگي شعبان جعفري، معروف به (شعبان بيمخ) به راحتي به پيروزي رسيد زيرا مجموع عوامل فوق و نطق راديويي دکتر مصدق و يارانش بعد از شکست کودتاي 25 مرداد 1332 و فراخواندن مردم به نيامدن به خيابانها در روز 27 مرداد درزمينه پشتيباني از دکتر مصدق و در خانه ماندن طرفداران دولت، باعث شد که عوامل کودتا بدون کوچکترين مقاومتي، مراکز حساس دولتي را در دست گرفته و با تخريب منزل دکتر مصدق، سرلشکر زاهدي را به قدرت برسانند. آنچه اين چند روز ميان بخشي از مردم بهويژه در شبکههاي مجازي در جريان است، اشاره به نقش آيتالله کاشاني در کودتاي 28 مرداد سال 1332 ميکند که دراينزمينه بايد به مواردي توجه کرد. نخست آنکه آيتالله کاشاني در جريان تصويب طرح مليشدن صنعت نفت در مجلس شانزدهم، نخستوزيري دکتر مصدق، حضور دکتر مصدق در دادگاه لاهه و شوراي امنيت سازمان ملل متحد و قيام ملي مردم در روز سيام تير سال 1331 خورشيدي، حمايتهاي قاطعي از دولت دکتر مصدق انجام داد و در همه حال پشتيبان ايشان بود اما اختلافات دکتر مصدق و آيتالله کاشاني بعد از قيام سيام تير سال 1331 خورشيدي بهتدريج هويدا شد. گرچه پادرمياني تعدادي از نمايندگان مجلس شوراي ملي براي آشتيدادن رؤساي دو قوهمجريه و مقننه تا حدودي باعث کمشدن کدورت نخستوزير و رئيس مجلس شد اما ديري نپاييد که اين اختلافات مجددا بروز پيدا کرده و منجر به اظهارنظرهاي علني آن دو شخصيت سياسي عليه يکديگر در محافل گوناگون شد و اين امر نيز بهشدت توسط دربار و عمال وابسته خارجي دامن زده ميشد. در رويکردي ديگر و همزمان با بروز تنشها ميان اين دو شخصيت مطرح سياسي در آن مقطع تاريخي، سرويسهاي اطلاعاتي انگليس و آمريکا وارد ميدان شده و حدود يک سال روي طرحي براي سرنگوني دولت دکتر مصدق کار کرده و زمينههاي داخلي آن را فراهم ميآوردند تا اينکه روز موعود فرا رسيد. آنچه از اسناد تاريخي به دست آمده و برخي کتابهاي تاريخي نيز اشاره به آن داشتهاند، نامه مورخ 27 مرداد سال 1332، يعني يک روز قبل از کودتاي 28 مرداد آيتالله کاشاني به دکتر مصدق است که در آن وقوع کودتا به رهبري سرلشکر زاهدي با جزئيات کامل توسط آيتالله کاشاني پيشبيني شده است! البته برخي از مورخان اصالت چنين نامهاي را خدشهدار توصيف کرده و برخي ديگر نيز آن را تأييد کرده و واقعي ميدانند. به هر ترتيب عدهاي با استناد به اين نامه و نيز نامه آيتالله کاشاني به محمدرضاشاه و اسناد تازه منتشرشده آمريکا، آيتالله کاشاني را در کودتاي 28 مرداد سال 1332 دخيل دانستهاند که البته اثبات چنين ادعايي با ترجمه کامل اسناد تازه منتشرشده و مطالعه بيشتر ابعاد کودتاي 28 مرداد دراينباره امکانپذير است زيرا اظهارنظر شتابآلود و بدون مطالعه و کارشناسي، جفا به تاريخ ايران، شخصيتهاي سياسي و تاريخي برجسته کشور و قضاوت نادرست مردم خواهد شد. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد