رویارویی قطر با عربستان خبر از اتفاقات تازهای در دنیا میدهد
مشرق/ متن پيش رو در مشرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست.
بحران رابطه قطر و عربستان طي چند روز اخير تبديل به يکي از سرتيترهاي رسانههاي جهان شده است. رسانهها، مطالب مختلفي در مورد اين موضوع نوشتند و در اين ميان روزنامه اينديپندنت استراليا در تحليلي متفاوت به اين موضوع پرداخت.
«جيمز اونيل» تحليلگر سياسي روزنامه اينديپندنت استراليا در تحليل جديد خود در مورد حوادث بينالمللي -خاصه خاورميانه- نوشت: از قاطبه تحليلگران و روزنامهنگاران تعجب ميکنم که گويي با مسائل هر منطقه دنيا برخورد ميکنند که انگاري ربطي به ما ندارد. اتفاقات هر منطقه، نه اتفاقات مجزا که مظاهر تحولات ژئوپلتيک گستردهتر هستند که ميتوانند موجب تغيير مسير دنيا شوند.
اتفاقي همچون سفر رييس جمهور آمريکا به عربستان که به منظور فروش رقم وحشتناکي از تسليحات صورت گرفت و البته در طي اين سفر، پولهاي سعودي موجب شد که ترامپ ايران را حامي درجه يک تروريسم خطاب کند. اما آنچه که به شعور و ذهن ما ميرسد اين است که وحشت آمريکا و بخصوص عربستان از اينکه ايران منافع آنها در منطقه را به خطر بياندازد و از اينکه ايران اجازه نميدهد که عربستان تبديل به قدرت اول منطقه شود، علت اصلي حملات لفظي ترامپ و محمد بن سلمان عليه اين کشور باشد.
در همان جلسهاي که ترامپ در نشست با عربستان و متحديناش سخنراني کرد، امير قطر «تميم بي حمد آل ثاني» هم سخنراني کرد اما سعي شد که سخنراني وي در حاشيه قرار بگيرد؛ سخنرانياي که محتوايي به مراتب مهمتر از سخنان بيپايه و اساسي که ترامپ سر هم کرد داشت. در همان جلسه بود که امير قطر بر لزوم سياست خارجي مستقل کشورش و اهميت ايجاد روابط بهتر با ايران تاکيد کرد.
اذعان شبکه الجزيره به قدرت و اهميت ايران
قطر، قويترين حامي اخوانالمسلمين که يک گروه مخالف با نظام حکومتي آل سعود است به شمار ميرود. اين همان گروهي است که پيش از کودتاي «عبدالفتاح السيسي» کنترل مصر را توسط «محمد مرسي» در جايگاه رييسجمهور در دست داشت. پس اصلا جاي تعجب نيست که مصر کنوني به رهبري سيسي، عليه قطر با عربستان و امارات همراه شده باشد.
شيخ تميم بن حمد آل ثاني امير قطر
از سويي، قطر داراي دومين ذخاير بزرگ گاز طبيعي در جهان است که بخش مهم آن شراکت در ميدان گازي با ايران است. عربستان نيز به شدت به اين دخيره گازي عظيم چشم دارد؛ و اين در حالي است که ذخاير نفتي سعوديها به سرعت رو به اتمام است. سخنراني تميم آل ثاني -امير قطر- در نشست رياض عملا سعوديها را خشمگين ساخت. لذا، مرز را بستند و تحريم شديد عليه اين کشور را آغاز نمودند تا بحران انساني رخ دهد. بيدرنگ هم فهرست خواستههاي 10 بندي خود را به همراه اولتيماتوم و فرصت 24 ساعته ارائه دادند.
از سوي ديگر، شبکه الجزيره قطر به اخبار حمايت از ايران پرداخته و به رغم تهديدات مکرر عربستان، همچنان پاي بر جا و محکم به اين سياست خود ادامه ميدهد. چه عربستان حمله نظامي به قطر را صورت بدهد و چه نه، سعوديها اصلا متوجه هزينهاي که در پي تهديد کردن قطر برايشان بوجود خواهد آمد نيستند. عربستان را بايد در حد مبارزه و جنگ با گروههاي نيابتي مخالفاناش ديد نه رويارويي مستقيم با خود آنها. در يمن نيز که به سراغ مواجهه مستقيم رفت هم جز آبروريزي و فاجعه چيزي نيافريد. لذا، تمامي اتکاي آل سعود بر گروههاي نيابتي تروريست خودش است. مزدوراني که تا مادامي که پول عربستان به آنها برسد، در خدمتاش هستند.
عربستان تمامي تلاش خود را به کار بست تا قطر را منزوي نموده و در مضيقه جهت تسليم قرار دهد اما ايران نه تنها حمايت غذايي از قطر کرد بلکه بندرگاهها و حريم هوايي خود را به روي اين کشور باز گذاشت. گرچه حمله تروريستي داعش به تهران نيز مزيد بر علت اين کمکها بود اما دليل آن نبود.
در اين ميان، 7 ژوئن بود که پارلمان ترکيه لايحهاي را به تصويب رساند که طبق آن براي حمايت از قطر در مقابل حمله ناگهاني عربستان، نيروهاي اين کشور وارد خاک قطر شوند. حقيقت اين است که سعوديها در حد مقابله با ارتش ترکيه نيستند. از سوي ديگر، ترکيه و قطر در دسامبر 2015، قرارداد پيمان امنيتي امضا کردند و طبق آن وظيفه حراست از خاک هر کدام از آنها در صورت حمله طرف سوم، بر عهده ديگري است. ترکيه نيز يک از اعضاي مهم ناتوست.
تصويب اعزام نيرو به قطر در پارلمان ترکيه
يکي از عواملي که قضيه را پيچيدهتر ميکند اين است که قطر هماکنون ميزبان بزرگترين پايگاه نظامي آمريکا در خاورميانه است. لذا، قطعا آمريکاييها به عربستان اجازه حمله نظامي به قطر و در نتيجه نابود شدن پايگاه نظاميشان را نميدهند. اين نکته مهم را هم در نظر بگيريم که سفر وزير خارجه قطر به مسکو هم ميتواند خيلي معنادار باشد. متهم رديف اين آشوبي که ميتواند دامنگير خاورميانه شود، قطعا ترامپ با آن سياستهاي غلطاش است و عواقباش دامنگير خود آمريکا خواهد شد.
يک پيچيدگي بالقوه ديگر به بحرين مرتبط است. يکي از بزرگترين پايگاههاي دريايي آمريکا هماکنون در بحرين واقع است. محل استراتژيکي که در صورت طغيان و انقلاب اکثريت شيعه اين کشور (70 درصد) بر عليه حاکم سنياش ميتواند هدف آنها باشد. شيعيان بحرين به هيچ وجه دل خوشي از حکومت سني خود و عربستان سعودي ندارند. آنها هيچگاه فراموش نخواهند کرد که در سرکوب سال 2011، اين سعوديها بودند که با اعزام نيرو به بحرين آنها را به خاک و خون کشيدند. نکته مهم اين است که ايران قويترين متحد شيعيان بحرين است و اگر عربستان در بحرين پايش را از گليماش بيرون بگذارد و سرکوبي ديگر را شکل بدهد، با ورود ايرانيها به قضيه قطعا براي سعوديها گران تمام خواهد شد.
آمريکاييها پيوسته بازي تفرقه را در خاورميانه پيش بردهاند که از عواقب سنگين اين بازي ميتوان فجايع و خرابيها در عراق، ليبي، و سوريه اشاره کرد. اما ظرفيت موجود اين کشور براي تداوم اين سياست ويراني به نفع خود رو به زوال است چرا که به سمت جهان چندقطبي در حرکتايم. يکي از همين قطبهاي مقابل آمريکا را ميتوان چين دانست که با طرحهاي کمربند و جاده ابريشم نفوذ بسيار زيادي در خاورميانه بدست آورده است. قطب قدرتمند ديگر، روسيه است که چنديست به عنوان يک قدرت منطقهاي عملکردي بسيار عالي داشته است. هر دو کشور، سعي بسياري در متوقف کردن تروريسم در منطقه دارند. اصليترين علت حضور روسيه در سوريه و تقويت رابطه بين روسيه و چين و ايران هم همين است.
آمريکاييها بازي تفرقه و آشوب را در ادامه خواهند داد و در قضيه قطر همه به غير از خود را متهم به کارشکني و خرابکاري خواهند کرد تا بدين وسيله فرافکني نمايند. آنها انگشت اتهام اصلي را به سمت روسها، چينيها، و ايرانيها خواهند گرفت. آمريکا، بحران هر چه بيشتر خاورميانه را ميخواهد چرا که اصليترين سرعتگير براي ايران در حال پيشروي در منطقه است. همانطور که بحران اوکراين را به کمک اروپاييان براي درگير کردن روسيه و بحران درياي چين را براي درگير کردن چين به وجود آورد، از بحران خاورميانه براي درگير کردن ايران هم بسيار استقبال ميکند. بدين وسيله در مسير حفظ جهان تک قطبي، در تلاش است تا سه کشوري که پتانسيل بسيار بالايي براي تبديل شدن به قطب منطقه مورد نظرشان را دارند درگير مسائل خرد نمايد و مانع شود.
روسيه، ايران، و چين که هر سه زخمخورده جنگ ترکيبي آمريکا هستند، خوب يکديگر را درک ميکنند و به دنبال راه حل صلحآميز منطقي هستند؛ چيزي که به احتمال زياد آمريکاييها در قبال بحران قطر از آن حمايت نخواهند کرد. هنوز راه زيادي تا اينکه بگوييم دنيا پس از بحران قطر در حال تغيير است باقي مانده است اما آرايش ايران و روسيه و چين در کنار هم و در مقابل آمريکا، نمايانگر خبرهايي است؛ هم از آن دست که تحولاتي را نويد ميدهد.
منبع:
https://independentaustralia.net/article-display/qatar-vs-saudi-arabia-is-a-symptom-of-a-changing-world,10382
http://www.veteranstoday.com/2016/11/30/neo-russia-china-iran-strategic-triangle/
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد