بیانیه اخیر کاخ سفید درباره سوریه و رابطه آن با ایران
تابناک/ متن پيش رو در تابناک منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست بيانيه کاخ سفيد در واپسين ساعات روز دوشنبه به وقت محلي در آمريکا، در رابطه با هشدار به روسيه و دولت بشار اسد در مورد حمله شيميايي، دو رويه متفاوت دارد؛ دو رويه اي که يک سمت آن بدون شک متوجه ايران است و روي ديگر آن به واسطه داعش باز هم مي تواند متوجه ايران شود. اين بيانيه، سلسله واکنش هايي در پي خود داشته که شواهدي از اين امر را به سادگي به دست مي دهد. بيانيه کاخ سفيد در هشدار به دولت بشار اسد در مورد حمله شيميايي بسياري از مقامات، سياستگذاران و مشاوران نظامي و امنيتي کاخ سفيد را متعجب ساخت. معمولا عرف بر آن است که به لحاظ تاکتيکي حتي اگر مستنداتي مبني بر اين گونه اقدامات در دست باشد، کاملا سري و از مجاري ديپلماتيک موضوع منتقل مي شود و نه از تريبون عمومي. در مورد اينکه اين بيانيه تا چه واجد مستندات جدي در مورد احتمال حمله شيميايي از سوي دولت اسد بوده است، حرف زيادي نمي توان زد، زيرا پيش از اين حرف هاي زيادي در اين مورد زده شده. بعد از حمله موشکي به بهانه ماجراي خان شيخون، بسياري منتظر ماندند تا گزارش هاي مستند از حمله شيميايي دولت از سوي آمريکايي ها ارائه شود؛ اما آنچه ارائه شد، تنها گزارش هاي رسانه هاي آمريکايي بنا بر ادعاها و حدس و گمان ها بود و نه چيزي بيشتر از آن. به غير از اين مورد نيز تا کنون آمريکايي ها نتوانسته اند، شواهد متقن و روشني از اقدامات دولت سوريه براي حمله شيميايي به مناطقي از اين کشور به دست دهند؛ اما با وجود اين، بسياري از تحليلگران جريان اصلي در آمريکا بر اين باورند که اين حرکت از سوي ترامپ، هشداري پيشدستانه و مشابه اقدام و تاکتيکي بود که رژيم اسرائيل در سال هاي 2000 تا 2006 در برابر حزب الله لبنان استفاده مي کرد. اما صرف ارتباط دادن موضوع اين بيانيه به دولت بشار اسد و ارتش سوريه، به نظر تمام ماجرا را بيان نمي کند. هيچ عقل سليمي باور نمي کند در شرايطي که دولت سوريه در حال باز پس گيري بخش مهمي از مناطق از دست رفته قبلي در سوريه است و در حالي که داعش تحت فشار اساسي قرار دارد، با يک حمله شيميايي مجددا همه هجمه ها را متوجه خود سازد. پس اين بيانيه اهداف ديگري را دنبال مي کرده است. اين که اين هدف چه بوده است، مي تواند استدلال هاي متفاوتي داشته باشد، اما بيش از هر چيز به نظر مي آيد که بيانيه آمريکا يک وجه کاملا هدف دار و مرتبط با ايران داشته که سخنان بعدي نيکي هيلي فرستاده آمريکا در سازمان ملل آن را بيش از هر چيز مشخص ميکند. بعد از قرائت اين بيانيه هيلي بيان کرده بود که مسئوليت هرگونه حمله شيميايي از سوي دولت سوريه همچنين بر عهده حاميان اين دولت يعني ايران و روسيه است. در تعليق نگاه داشتن ايران تا زمان فراغت از داعش چندي پيش بود که نشريه فارين پاليسي در مطلبي افشا کرد، چند تن از مقامات ارشد نظامي و امنيتي در ايالات متحده به شدت خواهان مبارزه با ايران و کاستن از نفوذ اين کشور در سوريه و عراق شده اند. از ميان اين تعداد، نام دو تن به صراحت و به عنوان اصلي ترين بازيگران اين سناريو فاش شد که «ازرا کوهن واتنيک»، دبير اصلي بخش اطلاعات در شوراي امنيت ملي آمريکا و «درک هاروي» مشاور خاورميانه همين شورا بودند. نيويورک تايمز کمي بعد از فارين پاليسي عنوان کرده بود، واتنيک از نهادهاي اطلاعاتي آمريکايي خواسته است تا دولت در ايران را فلج کنند، در حالي که هاروي تلاش مي کند همه ريشه هاي باقي مانده از اوباما در نهادهاي اجرايي آمريکا را خشک کرده و يا اخراج کند. دليل آن بوده که آنها در مورد سوريه بسيار محتاط و بي عمل هستند. در برابر اين فشارها از سوي اين مقامات اما به نظر جيمز ماتيس وزير دفاع و همچنين ژنرال مک مستر رئيس شوراي امنيت ملي ايستادگي کرده اند و حتي واشنگتن پست گزارش داده بود که مک مستر تلاش زيادي براي تغيير مقام واتنيک کرده که وي با توسل به جرد کوشنر و شخص ترامپ مانع اين موضوع شده است. دليل بسيار روشن است. هرچقدر مقامات غير نظامي دور و بر ترامپ خواهان تشديد کردن تقابل با ايران و مقابله با نفوذ ايران در منطقه خاورميانه به روش هاي سخت هستند، ژنرال هاي کارکشته آمريکايي که تجربه رويايي هاي زياد در خاورميانه داشته و بعضا مانند متيس از نزديک شاهد تقابل رو در رو با ايران و در عراق بوده اند، به خوبي مي دانند که اکنون زمان باز کردن جبهه دومي آن هم در برابر ايران نيست. هم دو اين ژنرال ها و همچنين ژنرال جوزف دانفورد رئيس ستاد مشترک ارتش آمريکا در حال حاضر يک نقشه را در سوريه در دستور کار دارند و آن هم مبارزه با داعش است. باز کردن جبهه جديد در برابر ايران که خود يکي از بازوهاي اصلي شکست داعش در سوريه و عراق است، وضعيت مبارزه با اين گروه را در سوريه و همچنين عراق به شدت پيچيده مي سازد و اين چيزي نيست که ايالات متحده يا حداقل کارکشته هاي نظامي آن فعلا خواستار آن باشند. اما قطعا دسترسي ايران به جنوب سوريه و مرز اسرائيل و اردن خط قرمزي براي آمريکا و متحدانش است. بعد از رسيدن ايران به مرز عراق و سوريه، اکنون درگيري ها در ديرالزور و در صحراي ميان رقه و اين منطقه دستور کار ارتش سوريه و ايران است. به دست گرفتن کنترل در اين مناطق منفذي که در مرز عراق ايجاد شده را به طرزي اساسي گشايش مي دهد و خط ارتباطي ايران از غرب تا شرق سوريه و شمال لبنان هموار خواهد شد؛ اين به معني آن است که ايران خط حائلي مستحکم بين نيروهاي ائتلاف آمريکا و کردها در شمال و نيروهاي ائتلاف در جنوب مي کشد و ديوار امنيتي دمشق را تقويت خواهد کرد. اين مسأله در آينده تصميم گيري سياسي در سوريه پس از خروج داعش از اين کشور اهميت بسيار زيادي دارد و دست بالاي دولت براي چانه زني در آينده سياسي را رقم مي زند. اين همان چيزي است که ايالات متحده و قطعا عربستان، اسرائيل و ساير متحدان آمريکا منطقه خواهان آن نيستند. تاکتيک آمريکا اما براي اين برخورد با اين مسأله، متفاوت از قبل و تجربيات عراق است. هم اکنون به نظر مي رسد، ايالات متحده سعي مي کند ايران را مشغول نگاه دارد، دست ايران را در شرق و جنوب شرق سوريه باز بگذارد و از برخورد جدي با ايران تا حد ممکن پرهيز کند. نيروهاي داعش آن دسته اي که به هلاکت مي رسند به کنار، دسته اي که مي توانند از رقه و مناطق ديگر تحت درگيري با ائتلاف آمريکا فرار کنند، ترجيحا بايد به سمت دير الزور، يعني منطقه درگيري ايران و سوريه با داعش رهنمون شوند. اما براي آمريکا تا حد ممکن ايران بايد در سوريه در حالت هشدار نگاه داشته شود. از ساقط کردن پهبادهاي اطلاعاتي، تا زدن جنگنده هاي دولت سوريه تا حملات گاه و بيگاه اسرائيل به خاک لبنان، همگي سيگنال هايي است که ايران را هشيار نگاه مي دارد. ماتيس به خوبي مي داند که روبه رو شدن با ايران کار ساده اي نيست و در نتيجه، علاقه اي به درگيري سريع و بدون برنامه با ايران ندارد. آنچه ماتيس و ژنرال هاي ديگر آمريکايي فعلا به دنبال آن هستند، نابودي داعش در مناطق تحت کنترل ائتلاف و در عين حال استفاده از داعش براي مشغول نگاه داشتن ايران و دولت سوريه در اين کشور است. آزادي رقه به احتمال بسيار زودتر از پاکسازي داعش در ديرالزور خواهد بود و اين مسأله کمک زيادي به آمريکا براي محاسبات دقيق تر از استراتژي ايران و برنامه ريزي براي کاهش نفوذ ايران خواهد داد. اما همه اينها چه ارتباطي با بيانيه کاخ سفيد دارد؟ مهمترين و اصلي ترين نقطه ارتباطي را بايد در متصل کردن ايران و روسيه به اقدامات بشار اسد دانست. گفته نيکي هيلي، معني بسياري دارد که لُب آن اين است که دولت بشار با چراغ سبز ايران و روسيه اقدام به حمله شيميايي مي کند. اين خط تبليغاتي که مبتني بر گزارش هاي بي سند و بي اعتبار است، زماني که در سطحي وسيع منتشر شود مي تواند مبناي خوبي براي تصميم گيري براي ايران و بشار اسد بعد از داعش باشد. آمريکا به اين سمت حرکت مي کند که بعد از داعش همه مقدمات لازم براي برخورد با ايران در سوريه فراهم شده باشد. به عبارتي بسيار ساده، بيانيه نامتعارف کاخ سفيد اعلاميه اي بود براي آنچه هم اکنون و در آينده نزديک در صحنه عملياتي در سوريه به احتمال زياد رقم خورده و خواهد خورد. هنوز نمي توان به دقت نتيجه نهايي اين اقدامات در صحنه عملياتي را مشخص کرد؛ اما استقرار بخش مهمي از نيروهاي ائتلاف عربستان، اردن، آمريکا و اسرائيل در مرز سوريه با ارادن و اسرائيل سرنخ هايي از اين ماجرا را به دست مي دهد. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد