سرمقاله جام جم/ جهان غرب و افسانه مبارزه با سلاح های شیمیایی
جام جم/ « جهان غرب و افسانه مبارزه با سلاح هاي شيميايي » عنوان يادداشت روزنامه جام جم نوشته دکتر ابراهيم متقي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: در 29 ژوئن 1988 رژيم صدام از سلاحهاي شيميايي عليه مردم بيگناه سردشت استفاده کرد. آثار و پيامدهاي کاربرد سلاحهاي شيميايي صدامحسين بويژه بهرهگيري از گاز خردل در انجام اقدامات کشتارجمعي را ميتوان بهعنوان بخشي از واقعيت ظهور بازيگراني دانست که موقعيت سياسي و راهبردي خود را در فرآيند همکاري همهجانبه با کشورهاي جهان غرب و شرکتهاي تسليحاتي آنان سازماندهي کردهاند. به همانگونه که کشورهاي جهان غرب، زمينههاي لازم براي رشد و بهينهسازي قابليت حکومت صدامحسين براي کاربرد سلاحهاي شيميايي عليه ايران و مردم سردشت و حلبچه را بهوجود آورده، هماکنون موج جديدي از تبليغات عملياتي در ارتباط با امکانپذيري جنگ جديد آمريکا در سوريه مشاهده ميشود. روندي که مبتني بر کاربرد سلاحهاي شيميايي تاکتيکي توسط گروههاي شبهنظامي سوريه بويژه جبههالنصره بوده و ايالات متحده براي رويارويي با دولت سوريه تلاش دارد تا جنگ پيشدستانه جديدي را سازماندهي کند. چنين فرآيندي داراي آثار و پيامدهاي تاکتيکي و عملياتي در محيط منطقهاي و بينالمللي بوده است. وزارت دفاع روسيه مخالفت خود را با هرگونه اقدام نظامي عليه دولت سوريه اعلام داشته است. مقامات ايراني به اين موضوع اشاره دارند که انجام چنين اقدامي همانند حمايت جهان غرب از صدامحسين، داراي آثار و پيامدهاي پرمخاطره منطقهاي خواهد بود. در روند تهديدات آمريکا، هيچگونه نشانهاي از نقش کميسيون خلعسلاح سازمان ملل و همچنين مواد 11 و 47 منشور ملل متحد که مربوط به فرآيندهاي کنترل قابليت کشورها براي محدودسازي و عدم بهکارگيري سلاحهاي شيميايي است،ديده نشده است. الگوي کنش ساختار دفاعي آمريکا براساس رويکرد دونالد ترامپ در سوريه را ميتوان بهعنوان بخشي از پويشهاي تجارت جهاني سلاح توسط شرکتهاي چندمليتي آمريکايي دانست. به همين دليل است که تجارت بينالمللي سلاح توسط شرکتهاي آمريکايي و کارگزاراني همانند دونالد ترامپ با واقعيتهاي مربوط به صلح، امنيت، عدالت و توسعه در کشورهاي مختلف مغايرت دارد. نکته قابل توجه آن است که هماکنون قابليت سلاحهاي شيميايي در اختيار سازمانهايي است که از سوي آمريکا و عربستان حمايت شده و محور اصلي کنش تاکتيکي خود را در شکلگيري سازوکارهايي مبتني بر توحش قرار دادهاند؛ مفهومي که در ادبيات بسياري از گروههاي بنيادگراي تکفيري شکل گرفته و ميتوان آن را بهعنوان بخشي از واقعيت کنش گروههايي دانست که از حمايت آمريکا در سوريه برخوردار شدهاند. واقعيت آن است که بحران امنيتي غرب آسيا تحت تأثير تجارت جنگافزارهاي متعارف و نامتعارف تسليحاتي به وجود آمده است.آمريکا بيشترين جنگافزار را به مناطق بحراني منتقل کرده است. تجارت تسليحات در دوران جنگ سرد مربوط به همکاري با کشورهاي منطقهاي بوده است. در دوران جديد، کارگزاراني همانند مافيا و گروههاي تروريستي، محور اصلي جنگ منطقهاي و کاربرد سلاحهاي تاکتيکي نامتعارف محسوب ميشوند. گروههايي که قابليت ابزاري خود را عموماً براساس سياست راهبردي آمريکا، برخي از کشورهاي جهان غرب و در فضاي تحرک شرکتهاي تسليحاتي بهدست آوردهاند. الگوي کنش شرکتهاي تسليحاتي بدون توجه به سياست رسمي آمريکا حاصل نميشود. گرچه دونالد ترامپ محور اصلي سياست منطقهاي خود را در مقابله با داعش بهعنوان نماد گروههاي تروريستي قرار داده است، اما واقعيت جديدي وجود دارد که توسط جبههالنصره موسوم به فتحالشام عنوان ميشود. روند جديدي در حال شکلگيري است که گروههاي تروريستي از سلاحهاي کوچک و تاکتيکي شيميايي و نامتعارف بهره ميگيرند. هرگونه تحول منطقهاي بويژه انجام جنگ پيشدستانه آمريکا در سوريه، نتايج پرمخاطرهاي را در ارتباط با گسترش بحران و تقويت قدرت گروههاي تروريستي در منطقه بهوجود ميآورد. هماکنون جامعه اطلاعاتي کشورهاي جهان غرب بايد درباره واقعيتهاي کنش گروههاي مافيايي فروش تسليحات به مجموعههاي تروريستي نيز گزارش منتشر کند؛ واقعيتي که همواره از اذهان و افکار عمومي جهان بهدور نگه داشته ميشود. ادبيات بهکار گرفته شده توسط کارگزاران سياسي و راهبردي آمريکا در ارتباط با تحولات سوريه نشان ميدهد که بحران جديدي در حال شکلگيري است. چنين بحراني در شرايطي گسترش يافته که همزمان با سالگرد کاربرد سلاح شيميايي صدامحسين در سردشت بوده است. گرچه کشورهاي جهان غرب بعداً چنين اقدامي را از سوي صدامحسين محکوم کردند، اما واقعيت آن است که قابليت ساخت و اراده کاربرد سلاحهاي تاکتيکي شيميايي را جهان غرب به صدام حسين داده بود. هماکنون سوژه جديدي در فضاي غرب آسيا ايفاي نقش ميکند که جايگزين الگوهاي رفتاري صدامحسين شده است. ويژگي مشترک گروههاي تروريستي همانند جبههالنصره را ميتوان کسب حمايت جهان غرب دانست. گروههايي که از تاکتيکهاي عملياتي پرشدت و خشونتآميز براي غلبه بر حکومت سوريه استفاده ميکنند. چنين نيروهايي را ميتوان بهعنوان کارگزاران جديد جنگ نيابتي براي گسترش بحران دانست. فرار به جلو را ميتوان الگوي رفتاري جهان غرب در دوران حمايت از صدامحسين و حمايت از گروههاي تروريستي در سوريه تلقي کرد. چنين فرآيندي بهگونه اجتنابناپذير فاجعه جديدي را در معرض ظهور قرار داده است. نقشيابي گروههاي کاوش سازمان ملل را ميتوان محور اصلي کنترل و مهار فرآيندهاي بحرانساز در امنيت منطقهاي دانست. روندي که آمريکا تاکنون از شکلگيري و فعاليت گروههاي حقيقتياب سازمان ملل جلوگيري کرده و ترامپ تلاش دارد تا جنگ پيشدستانه جديدي را در فضاي امنيت منطقهاي خاورميانه و غرب آسيا در حمايت از گروههاي تروريستي همانند جبههالنصره و فتحالشام در دستور کار قرار دهد. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد