حجتی؛ تراز مثبت مدیریت
شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست ١ - فصل ارزيابي و رسيدگي به حالواحوال وزرا و وزارتخانه تحت امر آنان، همين حالاست. نمايندگان مجلس شوراي اسلامي براي رسيدن به تصميم، از جاهاي گوناگون آگاهيهاي مورد نياز را به دست ميآورند و براي مخالفت و موافقت، از اين آگاهيها بهره وافر ميبرند تا نطق خود را از تريبون کمشنونده مجلس عرضه کنند؛ اما بهجز نمايندگان، کسان بسياري در ميان جامعه هستند که ميخواهند بدانند فلان وزير مثلا وزير جهاد کشاورزي کجا بوده؟ چه کرده؟ زمينهاي که او بر بستر آن رشد کرده و باليده تا به جايگاه يک مقام بلندپايه رسيده، چه بوده است؟ بعضي از مقاماتي که داراي جلال و جبروت هستند، در مدتي که پشت ميز مهمي نشستهاند، به گونهاي خود و گذشته خود و هرچه را ضرورت ميبينند که مردم بايد بدانند، معرفي ميکنند؛ اما شخصيتهاي عاليمقامي هم هستند که فکر ميکنند هيچ ضرورتي ندارد مردم بدانند اين مقام چه کسي است و چه ميکند! بنابراين هيچ فرصتي را نه در اختيار خود و نه در اختيار ديگران، از جمله همکاراني را که وظيفه اطلاعرساني و آگاهيبخشي در اين مقوله دارند، نميگذارند. اين امر البته به اخلاق و منش آن مقام برميگردد و چهبسا آن را جزء فروتني بداند و راه غير آن را ريا تلقي کند. به باور همگان، سجاياي اخلاقي و منش انساني هرچه بيشتر باشد پسنديدهتر است؛ اما حق مردمي که ميخواهند بدانند و نيز حق پندگيري جوانان از زندگي بزرگان و انسانهاي موفق چه ميشود؟ آنان که تصميم ميگيرند افراد پيشرو را الگوي خود برگزينند، ميخواهند بدانند چه ميشود فردي از ميان خانوادهاي در ميانه جامعه، آنهم در شهري درجه دو، پلهپله ميآيد تا به جايگاه رياست يکي از بزرگترين وزارتخانهها، مثلا وزارت راهوترابري يا وزارت جهاد کشاورزي ميرسد؟ از طرفي، آيا بسياري از مردم که به سرنوشت خويش و ميهن خويش علاقهمند هستند و ميخواهند بدانند مديريت بخش عظيمي از فعاليتهاي قوه مجريه را چه کسي با چه پيشينهاي در دست دارد، اين اعتبار را دارند که به خواسته آنها پاسخ مثبت داده شود؟ قطعا دارند. ٢ - وزير جهاد کشاورزي که از سوي دکتر حسن روحاني براي دولت دوازدهم معرفي شده، کيست؟ محمود حجتي فرزند غلامرضا! محمود حجتي فرزند غلامرضا به سال ١٣٣٤ خورشيدي در شهر نجفآباد، در خانوادهاي با پايبندي عميق به مذهب، ديده بر جهان گشود. پدرش در لباس روحانيت بود و با درس و بحث طلبگي و موعظه روز ميگذراند؛ اما امرار معاش خود و خانواده نسبتا شلوغش، از کشاورزي بود؛ شغلي که اگر همه فرزندان او کمک نميکردند، به سختي معيشت گرفتار ميآمدند. محمود، پسر بزرگ شيخ غلامرضا است و صد البته که بايد بيشتر از ديگر اعضاي خانواده به باغ يا صحرا برود و به امور باغداري در زميني که عليالقاعده کمتر از چند جريب بوده، بپردازد. همانگونه که پدر زحمتکش و متدينش درس دين ميخوانده و کشاورزي ميکرده، محمود هم کشاورزي ميکرده و درس رايج در دبستان و دبيرستان را فرا ميگرفته است. اين مدل زندگيکردن، در ميان روحانيون نجفآباد پديده عجيبي نبوده و نيست؛ هم کار، هم درس. آنان که از رئيسجمهور ميپرسند چرا يک ليسانس عمران را در رأس بخش کشاورزي گذاشتهايد، بدانند وزير پيشنهادي براي وزارت جهاد سازندگي، چهار، پنج سال درس عمران خوانده؛ اما حداقل ٢٠ سال در کودکي، نوجواني و جواني، کار کشاورزي کرده است. محمود حجتي، دبستان و دبيرستان را در زادگاه خود با موفقيت گذراند و وارد دانشگاه کار اصفهان شد. با پيروزي انقلاب اسلامي، دانشگاه کار، در دانشگاه صنعتي اصفهان ادغام شد و او ميبايست بقيه دروس دانشگاهي را در صنعتي اصفهان و طبق برنامههاي درسي اين دانشگاه بگذراند تا مدرک کارشناسي دريافت کند؛ اما با شروع رخداد جديدي در بخش آموزش عالي به نام انقلاب فرهنگي، دانشگاهها تعطيل شدند. در چنين موقعيتي، دانشجويان زحمتکشيدهاي که بيکاري را رنج دروني و بلاي اجتماعي ميدانستند، يا احساس ضرورت کمک به نظام جديد داشتند، هرکدام به ارگاني پيوستند که در فضاي انقلابي آن روزها، باري از دوش رنجديدگان و ضعيفنگاهداشتهشدگان جامعه برميداشت. اين حس مقدس در فرزند انقلابي شيخ غلامرضا حجتي، که پابهپاي ديگر جوانان شهر علم و ايثار، پرچم پيروزي بر يک رژيم وابسته را برافراشته بودند، او را به حرکت درآورد و به سوي چهارمحالوبختياري، يکي از محرومترين مناطق مرکزي ايران و در ميان ارتفاعات صعبالعبور رشتهکوههاي زاگرس، روانه کرد تا به ارگان انقلابي و تازه تأسيس جهاد سازندگي بپيوندد. دانشجوي باتجربه در امور کشاورزي و آشنا به درد و رنج کشاورزان و دامداران، در جهاد سازندگي شهرکرد درخشيد. از آنجا به شوراي جهاد استان اصفهان که مسئوليت رسيدگي به روستاهاي استان پهناوري را بر عهده داشت، نقل مکان کرد تا از شايستگيهايش بهره بيشتري ببرند. در همين روزها بود که جنگ خانمانسوزي از طرف رژيم حاکم بر عراق با حمايت قدرتهاي جهاني به ايران اسلامي تحميل شد. در اين هنگامه سخت، جهاد سازندگي وظيفه داشت عمده توان خود را بر عرصه دفاع جانانه از ملک و ملت بياورد. محمود حجتي به اتفاق ديگر مردان جهادي که از سراسر استان گردآورده بود، با تمام عرضه وارد عرصه نبردي نابرابر شد. جهاد سازندگي استان اصفهان و بهويژه ستاره درخشان اين نهاد انقلابي، يعني جهاد سازندگي نجفآباد، در آن آوردگاه سرشار از آتش و خون؛ اما سرشار از دلاوري و رشادت، سکهزن اول مردانگي و سازندگي شدند. مردان بزرگ آن ميدان وصفناپذير، ازجمله جوان ٣٠ساله گزارش ما، مهندس محمود حجتي، در قامت جهادگراني مخلص، ميدان بهرهگيري از تجربه ديرپاي خود را گسترش دادند. در سال ١٣٦٤ حجتي به دعوت بلندپايگان مرکزيت جهاد سازندگي، جهاد اصفهان را به دوستان و همرزمانش سپرد و عضو شوراي مرکزي جهاد سازندگي کشور شد. با پايانيافتن جنگ تحميلي، دوره سازندگي و آباداني کشور به رياست هاشميرفسنجاني آغاز شد. رفع نابسامانيهاي ناشي از جنگ، جوانان بيادعا و باتجربهاي را ميطلبيد که مسئوليتهاي ريز و درشت و دور و نزديک را بر عهده بگيرند و ايران را بسازند. تواناييهاي مهندس حجتي و تجربه و تلاش او براي رنجبران، او را در سال ١٣٦٨ به محرومترين مناطق کشور يعني استان سيستانوبلوچستان روانه کرد. محمود حجتي بهعنوان اولين استاندار عصر سازندگي در جنوب شرق کشور - از چابهار تا چاخرما و از کوهک تا کهورک - همه تلاش خود را به کارگرفت تا بخشي از محروميتها و فصلي از ناامنيهاي سرزمين گرد و گرما و خاستگاه رستم و رودابه را بزدايد. مهندس حجتي پس از پنج سال خدمتگزاري به مردم نجيب و محروم بلوچ و سيستاني، براي احداث يکي از بزرگترين سدهاي ايران، روانه شمال خوزستان شد و مديريت اجرائي سد کرخه را به دست گرفت. سه سال تمام امور اين پروژه عظيم را پيش برد تا اينکه در سپهر سياسي ايران با تمايل مردم شريف سرزمينمان، چراغ اصلاحطلبي روشن شد و دفتر زندگي اين مدير کارآزموده، با حضور در دولت اصلاحات، ورق خورد. سيدمحمد خاتمي، براي تشکيل دولت خود سراغ کساني رفت که علاوه بر تجربه، داراي انديشه اصلاحطلبي باشند، بر پايه اين تصميم، مهندس محمود حجتي که هم متدين و هم به انديشه اصلاحطلبي متعهد است و هم تجربه مسئوليتهاي کلان داشته، براي وزارت راه و ترابري به مجلس شوراي اسلامي معرفي شد که پس از جدال سياسي سخت با نمايندگان اصولگراي مجلس پنجم در روز بررسي صلاحيت وزراي پيشنهادي – بهدليل صراحت لهجه در بيان باورهاي سياسياش - بالاخره موفق به کسب رأي اعتماد شد و بر کرسي وزارت تکيه زد. دولت هفتم با همه فشارها و هجمهها گذشت. يکي از اقدامات دولت اول اصلاحات، تهيه لايحه ادغام دو وزارتخانه کشاورزي و جهاد سازندگي بود که پس از تصويب آن در مجلس ششم جامه عمل پوشيد. آغاز دوره دوم دولت اصلاحات فرارسيد، بايد وزيري توانمند در رأس وزارتخانه غولپيکر جديد به نام وزارت جهاد کشاورزي قرار ميگرفت که توانايي انجامدادن سه کار مهم را داشته باشد. اول: اين دو وزارتخانه گسترده در سراسر کشور را به يک مجموعه تبديل کند، دوم: از نيروهاي دو وزارتخانه که پيش اين تداخل کاري و گاهي رقابتهاي سياسي و حرفهاي داشتند، حساسيتزدايي کند. يک وزارتخانه با کارکناني انقلابي و تقريبا نافرمانبر، يک وزارتخانه مانده از رژيم سابق با پرسنلي سنتي و تخصصهاي بالا و گلهمند از دست بچههاي جهادگر، قرار بود بدون حساسيت در کنار هم و در مناطق دوردست، زير يک سقف بنشينند و به رتقوفتق امور بپردازند. سوم: طوري براي ادغام برنامهريزي شود که هيچ وقفهاي در رسيدگي به کارهاي مردم و حل مشکلات کشاورزان و روستاييان پيش نيايد. براي پيشبرد چنين مسئوليت سهگانه مهمي، مهندس محمود حجتي انتخاب شد، زيرا او يک جهادگر ردهبالا بود و وزارتخانه جهاد سازندگي را بهخوبي ميشناخت و نيز وزيري بود که سابقه موفق ادارهکردن يک وزارتخانه بزرگ سنتي را در کارنامهاش داشت. وي مجددا رداي وزارت بر دوش انداخت و روز اول وزارتش به ساختمان بلند و چشمنواز وزارت کشاورزي رفت و پشت ميز وزير سابق کشاورزي نشست تا بهعنوان يک جهادگر به پرسنل وزارت کشاورزي سلام کند. اولين گام حساسيتزدايي! محمود حجتي که اينک وزير جهاد کشاورزي شده بود، در مدت چهار سال عمر دولت هشتم، علاوه بر اينکه با آرامش تمام، دو وزارتخانه را به هم پيوند داد و همزمان هدايت و پيشبرد اهداف و تکاليف وزارت جديد را در دست داشت، به اقدامات سرافرازانه ديگري، از جمله خودکفايي گندم که از بايستههاي مهم يک کشور انقلابي و پرجمعيت بود، دست زد و سربلند بيرون آمد. با پايانيافتن دولت دوم اصلاحات و رويکارآمدن دولتي با ادعاي اصولگرايي و بياعتقاد به برنامه و متمسک به ادعاهاي فرازميني و فاقد انگيزه براي ساختن ايراني آرام و آزاد و سربلند در ميان ملل ديگر، چهرههاي خدوم و سودمند و پرتلاش به انزوا رفتند. مهندس حجتي که بهدليل کارنامه درخشانش، در ميان سرآمدان اصولگرا هم با وجود تفاوت تفکرات سياسي، محبوبيت پيدا کرده بود، بهاصطلاح خانهنشين شد. پس از آن هشت سال روزهايش يا در مزرعهاي در حاشيه کوير ورامين - که خود به آن بيابانهاي ربذه ميگفت - با کار کشت و زرع ميگذشت، يا در يک شرکت پيمانکاري که طرف مشاوره مديرعامل آن قرار ميگرفت، سپري ميشد. اصلاحطلبان يک دوره هشتساله را پشت سرگذاشته بودند که در سال ١٣٩٢ دوباره پرچم اصلاحات و اينبار با کمک اعتداليون تا اندازهاي به اهتزاز درآمد و يکبار ديگر درِ وزارت جهاد کشاورزي به روي مهندس محمود حجتي باز شد و کارزار خدمت و بالندگي در عرصه بخش کشاورزي و هرچه به آن مربوط است آغاز شد. بدينسان براي سومينبار مرد ٥٨سالهاي که بيشتر سالهاي عمرش را با کشاورزي گذرانده، جامه وزارت بر تن کرد و پاشنههاي کفش خود را ورکشيد تا خدمتگزار آسيبپذيرترين قشر زحمتکش ايرانزمين باشد. از آن روزها تاکنون چهار سال ميگذرد... . ٣ - اميدوارم مهندس محمود حجتي چهار سال ديگر بر صندلي وزارت جهاد کشاورزي بنشيند و براي کشاورزان، دامداران، عشاير و بازرگانان عرصه ميوه و ترهبار، گلخانهداران، صاحبان صنايع تبديلي و ديگر وابستگان به بخش کشاورزي، از جمله نيروهاي زحمتکش شاغل در وزارتخانه، تمشيت امور کند. در اين صورت، راه مزرعه تا سفره مردم را هموارتر و افزايش نيازهاي تغذيهاي جامعه را مديريت ميکند. بديهي است اگر يک بار ديگر نمايندگان محترم مجلس به آنچه در کارنامه چهار سال گذشته آقاي حجتي و ٧٥هزار يار و ياور او در ادارات جهاد کشاورزي سراسر کشور است، اعتماد کنند، وزارت وزيري که خود براي ادغام دو وزارتخانه جهاد سازندگي و کشاورزي زحمات زيادي متقبل شده، سابقه هشت سال وزارت بر بخش کشاورزي و ملحقات آن را به ١٢ سال ميرساند. وقتي از مهندس حجتي حرف ميزنيم، بايد کارنامه سرشار از آمار و ارقام او را نگاه کنيم و در انتها اگر نظر و انتقادي هم وجود دارد - که وجود دارد - يادآوري کنيم. ياران محمود حجتي در وزارت جهاد کشاورزي گزارش کردهاند که در اين دوره چهارساله، سطح زير کشت و شيوه بهرهوري چند نوع محصول اصلي و مورد نياز جامعه، مانند گندم، شکر، برنج، دانههاي روغني، پنبه، چاي و... افزايش چشمگيري داشته است، بهويژه نياز غذايي اول مردم؛ يعني گندم به نقطه خودکفايي رسيده و بعضي از محصولات ديگر؛ مثل شکر و دانههاي روغني به مرز خودکفايي نزديک شدهاند. در اين فاصله بيش از پنج ميليارد دلار از تراز منفي تجارت خارجي فراوردههاي بخش کشاورزي کاسته شده است. افزايش بهرهوري آب از طريق سيستمهاي نوين آبياري با توجه به تجربههاي جهاني؛ مانند آبياري قطرهاي و حفظ رطوبت در زمين، بهويژه براي زراعت که مصرف آب را بسيار کاهش ميدهد و محصولات کشاورزي را افزايش ميدهد. در همين راستا حفاظت از خاک و افزايش پوشش گياهي که يکي از نتايج آن جلوگيري از سيلهاي خسارتبار و ويرانگر است. ٤ - با توجه به آنچه درباره پيشينه مهندس حجتي و نتايج حضور او در وزارت جهاد کشاورزي قلمي کردم، بعيد است کسي بپذيرد که نمره او ٢٠ يا نزديک به ٢٠ است. من نميدانم محمود حجتي که فرد منصف و واقعبيني است، چه نمرهاي را به خود ميدهد؟ راقم اين سطور که دستي هرچند کوچک در فعاليتهاي کشاورزي دارد، نقدي را متوجه شيوه مديريت مهندس حجتي در دولت يازدهم ميداند. آقاي حجتي همانگونه که عملکردش نشان ميدهد و از سخنانش در جاهاي متعدد برميآيد، براي بهبود وضع کشاورزي در ايران، نگاه جهاني دارد و در استفاده از دانش و تجربه برونمرزي، بهويژه کشورهايي که در کشاورزي و اقتصاد مرتبط حرف اول را ميزنند، اصرار ميورزد که امر پسنديدهاي است. هماو در بهبود حداکثري محصولات کشاورزي اعم از کمي و کيفي سنگتمام ميگذارد، اما به نظر بنده، در رسيدگي به گرفتاريهاي گوناگون کشاورزان جزء، کمترين وقت را هم نميگذارد. شايد اين مسئوليت را به معاونان و مديرانکل و ديگران احاله کرده باشد، ولي اين امر براي هميشه نميتواند کارساز باشد. وقتگذاشتن گاهوبيگاه او با کشاورزاني که حرفهاي گفتني با شخص وزير دارند و شنيدن درددلهايي که در رجوع به ادارات مرکزي يا شهرستانها پيدا کردهاند، ميتواند در بهبود رابطه وزير با جامعه کشاورزان و نيز رفع کدورتهاي آنان از دولت و حاکميت، تاثير بسيار داشته باشد. ضروري است مقام عالي وزارت از بعضي جزئيات و رفتارهاي مديران و پرسنل پراکنده در سراسر کشور، خارج از کانالهاي رسمي آگاه شود. اگر کساني که در باغات و مزارع و دامداريها و مراکز توليد و فراوري محصولات کشاورزي روز ميگذرانند و عموما زنان و مردان زحمتکش و ضعيفي هستند، نتوانند مشکلاتشان را با مقامات ذيربط در ميان بگذارند، به مرور فضاي مهآلودي در رابطه دولتمردان و لايههاي زيرين جامعه ايجاد ميشود که در درازمدت، خصوصا براي اصلاحطلبان زيانبار است. در يک جمله طنزگونه به جناب حجتي عرض ميکنم اگر صندليتان را روي بام وزارتخانه گذاشتهايد و از روي آن با ديد کلاننگرتان همهجا را حتي دوردستها را ميبينيد، غير از درون وزارتخانه، لطفا گاهي اوقات آن را در محوطه وزارتخانه هم بگذاريد تا از نزديک بعضي پريشانحاليهاي اربابرجوع را هم ببينيد. *مصطفي ايزدي با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد