صبح نو/
متن پيش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
دايرههاي ريز ودرشت قرمز و آبي، نقشه جهان را پوشاندهاند؛ دايرههاي قرمز بيشتر در قارههاي سبزوسرخ جمع شدهاند و دايرههاي آبي بيشتر در غرب و جنوب غربي قاره کهن و جنوب قاره سياه. دايرههاي سرخ، کاهش کيفيت زندگي را روايت ميکنند و دايرههاي آبي، بهبود کيفيت حيات را. دايرههاي کوچک مشکي هم که مثل دانههاي کنجد روي نقشه جهان پخش شده، ميگويند هيچ تغييري دراين نقاط رخ نداده است.
اينها آخرين تصويري است که هفته نامه اکونوميست از جهان ارائه داده است، نشريهاي که در امور کشورها باريک ميشود، وضع زندگي مردم جهان را زير ذره بين ميبرد و سپس اطلاعاتش را روي نقشه جهان و نمودار ميآورد تا با يک نگاه مشخص شود اوضاع دنيا چگونه است.
آخرين گزارش اين هفته نامه انگليسي زبان که رويترز و بي بي سي نيز يافتههايشان را بر خروجي مکتوب و شفاهي خود قرار دادهاند، مربوط است به ميزان تغييرکيفيت زندگي در شهرهاي بزرگ جهان، گزارشي که تهران ما را روسفيد کرد و يک سروگردن از بسياري از شهرهاي مدعي دنيا بالاتر نشاند.
روي نقشه جهان، تهران با دايرهاي بزرگ و آبي رنگ قرين شده، دايرهاي که درجه 25 را نشان ميدهد که نشانه بيشترين ميزان تغيير در کيفيت زندگي است. در حوالي مرزهاي کشورمان، شهرهاي باکو و دبي هم دايرهاي آبي دارند ولي دايرهاي کوچکتر به معني تغيير کمتر، 2 شهري که بيشتر ايرانيان ديدنش را آرزو دارند يا آرزويشان را برآورده کردهاند و ديداري از آن داشتهاند.
دايرههاي آبي رنگ را که دنبال کنيم در شرق اروپا ردي از آنها خواهيم يافت؛ چشم حتي روي نام ورشو ميماند که دايره آبي کوچکي به دورش حلقه زده . اگر به انتهاي نقشه جهان و جنوب قاره آفريقا هم نگاه کنيم دايرههاي آبي رنگ ديده ميشوند، به ويژه در هراره و ژوهانسبورگ که البته دايرههايشان کوچکتر از تهران ماست. آبيجان در ساحل عاج و کولومبو در سريلانکا نيز هالهاي آبي به دور خود دارند که حکايتي است از بهتر شدن اوضاع زندگي در اين شهرها.
به جزاين چند نقطه شاخص جهان، بقيه هرچه هست دايرههاي ريز و درشت قرمز رنگ است که به دور معروفترين شهرهاي جهان چنبره زده، شهرهايي مثل پاريس، لندن، مسکو، توکيو، پکن، هنگ کنگ، نيويورک، ديترويت و آتلانتا که مدينهفاضله خيليهاست، شهرهايي پرآوازه که حالا آخرين گزارش نشريه معتبر اکونوميست شهادت ميدهند که کيفيت زندگي درآنها
افت کرده است.
ماجراي ملبورن و دمشق
ماجراي شهرهاي ملبورن و دمشق حکايت ايستادن در2 سر يک طيف است، حکايت شب و روز، سفيد وسياه. جنگ، شهرهاي سوريه را از نفس انداخته، ويرانشان کرده، غصه توي دل مردمانش کاشته و صداي چکمه تروريسم و هول و هراسي که با خودش آورده کيفيت زندگي در دمشق را روي سراشيبي انداخته آنچنان که اکونوميست، پايتخت سوريه را بيکيفيتترين شهر بزرگ جهان براي زندگي معرفي کرده است، بيکيفيتتر از همه شهرهاي درگير جنگ، حتي بدتر از عدن و صنعا، بغداد، موصل و سامرا.
در مقابل، ملبورن در قاره تک افتاده استراليا صدرنشين است، شهري که با کيفيتترين زندگي را به ساکنانش هديه ميدهد، جايي بهتر از هر شهر ديگر در دنيا.
ملبورن پايتخت استراليا نيست ولي آنچنان شناخته شده است که به وضوح کانبرا، پايتخت را به حاشيه رانده. ملبورن قطب مهم آموزش عالي وتحقيقات، هنر و فرهنگ و مد، ورزش و تفريح وجهانگردي و فعاليتهاي تجاري و صنعتي استرالياست، يک بوستانشهر، يک کلانشهر که با اين که دايره آبي کشيده شده به دورش چندان بزرگ نيست ولي نشان ميدهد که ملبورنِ پيشرفته و آميخته به رفاه و آسايش بازهم رو به ترقي است. لقب با کيفيتترين شهر جهان پنج سال متوالي است که به ملبورن ميرسد و اين شهر در جدول بهترينها يکه تاز است و وين در اتريش و ونکوور، تورنتو و کالگري در کانادا نيز آن را نااميدانه تعقيب ميکنند.
ملبورن اين شانس را داشته که از جنگهاي امروز جهان دور بماند درست برخلاف بسياري از شهرهاي اروپايي که سايه وحشت و ترور، کيفيت زندگي در آنها را تنزل داده است؛ شهرهايي مثل لندن، پاريس ، استکهلم و اين اواخر بارسلون.
سرِبلند تهران
دايره بزرگ و پررنگ آبيمان را که نشريه اکونوميست به تهران داده، بايد قاب گرفت و هميشه نگاهش کرد که اين حلقه خوشرنگ يادآور تلاشي است که در سالهاي اخير براي تهران کشيده شده است. نه اين که همه چيز کامل و بينقص باشد، نه اين که « اِن قلتي» نشود در کار آورد، نه اين که تهران نتواند بهتر از آني که هست باشد که اين دايره، اين رشد چشمگير تهران در بهبود کيفيت زندگي و تلاشش براي بهترشدن، نويد روزهايي است که اين شهرصفوي- قجري ميتواند بهتر هم باشد.
تاريخ را از پنج شش سال پيش تا امروز که ورق بزنيم قرارگرفتن نام تهران در فهرست 10 شهر برتردنيا را به ياد خواهيم آورد. در سال2011 سازمانملل و چند انجمن مطرح بين المللي از تهران به دليل تلاش براي ارتقاي سطح کيفيت زندگي شهري قدرداني کردند و در همين سال جايزه ويژه متروپليس به پايتخت کشورمان رسيد. يک سال بعد در سال2012 و در مراسم ششمين دور جايزه مديريت سبزايران، برندگان طرحهاي نوين نوآوري سبز معرفي شدند و جايزه بنياد جهاني انرژي به تهران و شهرداري پايتخت رسيد.
در ويترين افتخارات تهران، لوح برترين تجارب موفق شهري جهان نيز ايستاده است، لوحي که در ششمين مجمع جهاني شهري در ناپل ايتاليا به دست شهردار تهران داده شد. در اين مراسم فقط وين، پايتخت اتريش لوحي مشابه را دريافت کرد و اين تهران بود که در ميان رقباي پرتعداد به علت توسعه چشمگير در حوزه حمل ونقل عمومي به عنوان مرکز آموزش سازمان ملل در ملل متحد خاورميانه انتخاب شد.
تهران در نشست مجمع شهري جهان نيز از سوي سازمان ملل به عنوان مرکز بينالمللي مطالعات آينده پژوهي شهرهاي آسيا و اقيانوسيه انتخاب شد و اين جدا از چند افتخار متوالي است که ابرپروژههاي پايتخت نصيب تهران کرد و نامش را سر زبانها انداخت.
در سال 2014 رتبههاي اول تا چهارم مسابقه بينالمللي مديريت پروژهها ميان چند پروژه بزرگ شهري در دنيا توزيع شد که تونل نيايش و بزرگراه طبقاتي صدر در اين مسابقه رتبه چهارم را به دست آورد. در سال 2015 هم پل خلاقانه و دوست داشتني طبيعت، انتخاب نخست مردم و جزو پنج انتخاب برتر سيصد معمار برجسته جهان در مـسـابـقـه مـعـــمـار شهــري«+اي» بود، افتخاري ديگر براي تهران.
اما آخرين موفقيت بينالمللي پايتخت درخشش پروژه درياچه خليج فارس بود، پروژهاي که 2سال قبل در رديف10 پروژه برترجهان قرارگرفت. اينها همه دستاويزهاي محکمياست براي تهران تا خودش را از حيث کيفيت زندگي نيز بالا بکشد و برسد به نقطه امروز که دنيا خبردار شده تهران در پنج سال گذشته جزو معدود شهرهاي جهان است که بهبود کيفيت زندگي داشته و نسبت به بقيه شهرها پيشرفت قابل توجهي داشته است.
کيفيت زندگي و شاخصهايش
اين که کدام نقطه دنيا جاي بهتري براي زندگي است هنوز دقيقاً معلوم نيست. عدهاي بهزعم خويش اين لقب را به سوئد ميدهند، عدهاي ديگر به سوئيس که بيطرفترين کشور دنياست، برخي نام کشورهاي ثروتمند عربي را ميآورند و گروهي مثل آنهايي که سال 2016 گزارش «شاخص کيفيت زندگي در جهان» را نوشتهاند دانمارک را بالاتر از بقيه کشورهاي دنيا مينشانند.
در اين سال و در اين گزارش، ويتنام از نظر شاخصهاي زندگي، درست نقطه مقابل دانمارک بود کشوري که در کنار برزيل، چين، پاکستان، سنگاپور، مصر، روسيه، اوکراين، اندونزي، فيليپين، مالزي و تايلند جايگاهي پايينتر از کشورمان داشت. شاخصهاي کيفيت زندگي در اين گزارش، قدرت خريد مردم، ايمني، مراقبتهاي بهداشتي، قيمت مصرف کننده، نسبت دارايي به درآمد، زمان ترافيک شهري، آلودگي و آب و هوا را شامل ميشد که خوشبختانه براساس اين گزارش، کشورمان در مقايسه با مصر، چين و مقدونيه بيشترين ميزان پيشرفت را داشت. اما شاخصهاي کيفيت زندگي شهري به اين چند مورد خلاصه نميشود چرا که تعريفهاي متعددي از اين شاخصها وجود دارد و فهرست مربوط به آنها ليست بلندبالايي است.
درپژوهشي که نتايج آن در نشريه معماري و شهرسازي سال 93 منتشرشده اين شاخصها92 مورد عنوان شده که تقريباً همه موضوعات را دربرميگيرند، از رضايتمندي نسبت به تأمين مالي و خريدمسکن تا رضايت از اجاره بها، وسايل خانگي، روابط همسايگي، دسترسي به آب و برق و گاز و تلفن و فاضلاب، دسترسي به مراکز فرهنگي، روشنايي و نور خيابانها و فضاهاي شهري، کيفيت کالاهاي مصرفي، مبلمان شهري، دسترسي به مراکز خريد، خدمات پستي، ارتباطات راه دور، وضعيت فرودگاهها، نحوه استفاده از انرژي، وضعيت نگهداري از کودکان در مهدها، وضعيت پياده روي، حمل و نقل، توجه به نيازهاي معلولان، وضعيت ترافيک، کيفيت پارکينگها، دسترسي به مراکزسوخت، تسهيلات دوچرخه سواري، ساعات کار در طول هفته، زمان سفر به محل کار و تحصيل، وضعيت اشتغال، ميزان درآمد، امنيت شغلي، نرخ ماليات، حمايتهاي بهداشتي، دسترسي به پزشک، احساس خشنودي، وضعيت فضاهاي باز، عملکردشهرداري، ميزان رشد جمعيت، امنيت زنان وکودکان، سيستم تغذيه خانواده، وضعيت آلودگي صوتي، کيفيت هوا، آب آشاميدني و جمع آوري زبالهها.
پايتخت 1400
تهران درافق 1400 شهري دلپذير است، شهري که شاخصهاي کيفي زندگي در آن به راحتي ديده ميشود و پايتختي ميشود که زندگي در آن به ساکنانش لذت ميدهد. تا سال 1400 فقط چهار سال مانده، بخشي از راه را گذشتگان رفتهاند و بقيه راه را بايد شهردار آينده پايتخت و تيم همراهش بروند.
«پايتخت1400» يک تصوير از آيندهاي نه چندان دور است که با 55شاخص و در هفت محورتعريف شده. اين تصويرهماني است که در طرح جامع تهران( که پايتخت در سال 1405 را به تصوير ميکشد) و برنامه پنج ساله دوم مديريت شهري نيز تشريح شده تا به جاي آن که پايتخت، يک ابرکارگاه ساختماني باشد، در مسير ارتقاي کيفيت زندگي حرکت کند. مطابق اين اسناد، تهران بايد بيش از پيش به مباحث اجتماعي بپردازد و به شهري انسان محور تبديل شود. «پايتخت 1400» تأکيد دارد که کيفيت حرکت در شهر بايد از طريق توسعه حمل و نقل عمومي به ويژه مترو ارتقا يابد. اين سند به دنبال کيفيت زندگي و سلامت نيز هست که 2 موضوع آلودگي هوا و پسماند را مورد توجه قرار ميدهد. در شاخص سلامت تأکيد شده که ميزان کسب انرژي از پسماند که اکنون 06/ 1 مگاوات ساعت است بايد در افق1400 به20 مگاوات ساعت برسد، همچنين تعداد روزهايي که هواي پايتخت ناسالم است از 9 روز درسال به سه روز کاهش يابد. شاخص بعدي مربوط است به مديريت بحران و کيفيت ايمني شهر که تأکيد ويژهاي بر تقويت سيستمهاي آتش نشاني و سامانههاي هشدار سريع دارد. پايتخت در افق 1400همچنين بايد کيفيت سکونت در تهران را ارتقا دهد و در عين حال کيفيت اداره شهر را بالا ببرد.
همه اين بايدها راهي است براي ارتقاي کيفيت زندگي مردم، براي تزريق حسي خوب به آنها، براي لذت بردنشان از زندگي، کم شدن فشارها، دميدهشده روح زندگي به شهر، رقص اميد، رخت بستن نااميدي و غم از دلها و استقرار نظم و امنيت در تهراني که نشان داده ميتواند بدرخشد و مطرح باشد. شهردار تهران، پس از 12ساله چهارشنبه اين هفته با صندلياش در ساختمان خيابان بهشت خداحافظي ميکند؛ مردي که کارنامهاش نکات قابل دفاع زيادي دارد و کارنامهاش تکميل ميشود اگرجانشين او مسيرهاي درست را ادامه دهد و مسيرهاي درستتر را طراحي کند براي باليدن تهران، براي تداوم افتخارآفرينيهايش و براي جمعيت ميليونياش، مردماني که حق دارند که بخواهند در شهري باکيفيت، ايمنتر و خوشنامتر زندگي کنند.
*آوند طالبيان
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
بازار