آیا روزگاری، چراغ به دست به دنبال قالیباف خواهند گشت
جهان/ متن پيش رو در جهان منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست.
روزي که فرمانده نيروي انتظامي سابق پايش را در بهشت تهران گذاشت، به قول خودش حتي دو برگه از برنامه هاي سابق به او تحويل داده نشد، ولي روزي که رفت سند کامل تحويل کار را به شورا تحويل داد.
تهران امروز يک شهر بين المللي و جهاني است که درست است در شاخص هاي زندگي و رفاه در رتبه هاي رضايت بخش جهاني قرار ندارد ولي توانسته بالاخره پس از چند دهه خود را وارد اين سنجش ها و گزارش هاي ساليانه سازمان هاي بين المللي کند.
انصاف، مولفه اي است که در روزگار کنوني ديگر محلي از اعراب ندارد. انصاف از چه باب؟ از اين باب که ما قدر داشته هاي خودمان را نمي دانيم. اگر مديري يا کسي خوب کار کند و يا پله هاي موفقيت را با سرعت طي کند، حتما کساني پيدا مي شوند که به جاي گرفتن دست، پايش را بگيرند. حرف را به دراز نکشانيم.
صحبت بر سر محمدباقر قاليباف است. فرمانده 18 ساله اي که در اوج دوران جنگ، توانست فرماندهي لشکري را بر دوش بکشد و در مديريت در آن سن و سال چنان جدي بود که حتي پيش از عملياتي که برادرش در آن شهيد شد براي تبيعض قائل نشدن ميان رزمندگان، او را در آغوش نگرفت تا اين حسرت هميشگي هميشه با او باشد ولي تبيعض قائل نشود. حال چگونه چنين فردي مي تواند به خاطر دنياي ديگران در مديريت شهري ميان نيروهايش تفاوت بگذارد!
وداعي شکوهمند رقبا و جريان هاي سياسي در ماههاي اخير و با پيروزي در انتخابات شورا، شهري را که قاليباف ساخته، سوخته و ويرانه مي نامند. گويي ارتش مغول به رهبري چنگيزخان بر آن تاخته است و از دور شعله هاي آتش و دود در آسمان تهران جولان مي دهند!
ميراث قاليباف چنان با عظمت و غيرقابل انکار است، کسانيکه آن را سوخته مي نامند در دل خود به خودشان مي خندند از اين حرف گزاف اما بايد بزنند چون دستور کار حزبي است.
اما بدتر از اين دفاع کج دار و مريز هم قطاري هاي سياسي قاليباف از دستاوردهايش است. بسياري بر اين باورند اگر قاليباف، اصلاح طلب يا يک کارگزاراني بود، مجسمه اي از طلا از او مي ساختند و او را برند سازندگي و مديريت موفق در سطح جهان معرفي مي کردند. همان کاري که حسن روحاني در مجلس کرد و عنوان کرد چند تن از وزرايش برند شده اند و بسياري از مقامات خارجي دوست دارند در کنار آنها بنشينند! ولي متاسفانه قدر داشته ها را ندانستن، خصوصيتي تلخ در اين سو است.
با اين وجود، شهروندان تهراني شاهد عادلي براي قضاوت از دستاوردهاي شهردارشان هستند. آنها به خوبي فرق ها را احساس مي کنند. تهراني که در جمع آوري زباله هايش چالش داشت و هرشب تلويزيون قبل از ساعت 21 پشت سرهم اعلام مي کردم مردم زباله هايشان را سر کوچه بگذارند، اينک 140 ابرپروژه ملي و بين المللي دارد که هر شهروند تهراني يا مسافر و گردشگر داخلي و خارجي در قاب عکسش حداقل چند عکس با اين ابرپروژه ها دارد.
در 12سال گذشته، براي هر ماه قاليباف يک پروژه بزرگ براي افتتاح داشت. به قول خودش اين پروژه ها در حالي افتتاح شدند که هم تحريم خارجي بودند و هم تحريم داخلي. هرچند گلايه هاي آقاي شهردار را برخي به پاي بازي سياسي مي نوشتند ولي او براي پيش برد پروژه ها نياز به پولي داشت که دولت تقبل کرده بود ولي پرداخت نمي کرد. با اين وجود، بوستان هاي جديد، تکميل شبکه بزرگراهي، تکميل 8 خط مترو، ساخت پروژه هاي تفريحي، سالن هاي مجهز تئاتر و سينما، مراکز نگاهداري معتادان بهاران، مدارس رويش براي کودکان کار، مراکز اشتغالزايي و آموزش کوثر براي زنان سرپرست خانوار، مددسراها براي در راه مانده ها، مساجد زيبا و مجهز و صدها طرح ريز و درشت، يادگار مديريت جهادي قاليباف هستند که انکارناپذيرند.
آينده تهران
با يک مقايسه ساده مي توان کاري که قاليباف با تهران کرده را با ديگر مديران شهري سنجيد. بيلان کاري و پيشرفت پروژه ها، تعداد و کيفيت آنها گوياي همه چيز است. شايد بتوان با سياه نمايي براي چند صباحي بر روي آنها هاله اي از غبار سياسي افزود اما با يک نسيم، اين غبار زدوده مي شود و واقعيت ها مشخص مي شوند. به اندازه نصف تاريخ بلديه تهران، در يک دهه اخير کار انجام شده است.
اين يک بيلان کاري بسيار خوب در ايران است. رقابت با چنين کارنامه اي بسيار سخت و در قحط الرجال مديران در کشور تقريبا نشدني است. بزرگراه تهران- شمال چند دهه است که به درازا کشيده اما حتي يک فاز آن با وجود ادعاهاي فراوان نيز افتتاح نشده اما در تهران پرتراکم و پرچالش، دهها بزرگراه، چند تونل بزرگ، و اتوبان دو طبقه ساخته شده است.
قاليباف براي يک سال در بين 8 شهردار برتر جهان قرار گرفت، چند پروژه از جمله پل طبيعت، درياچه شهداي خليج فارس، حمل و نقل عمومي تهران و تونل خط 6 مترو و ... در سال هاي متوالي به عنوان طرح ها و پروژه هاي برتر و برگزيده در سمينارها و همايش هاي بين المللي انتخاب شدند.
آينده تهران با چنين کارنامه اي گره خورده است. کارنامه اي که مديريت شهري جديد نمي تواند از زير بار آن شانه خالي کند. در اين روزها بسيار شنيده مي شود که شهر تنها کالبد، پل، بزرگراه و مترو .. نيست بلکه انسان در شهر مهم تر است، شهري قابل زيست براي انسان. اين گزاره دقيقا به معناي آن است که ما نمي توانيم! و با سفسطه بازي و مغلطه کاري، به دنبال آن هستند تا نتوانستن ها را به معناي ديگر تفسير کنند. اگر کالبدي که در يک دهه اخير ايجاد شده، نبود، بدون شک تهران قابليت زندگي ده ميليون شهروند را ديگر نداشت!
محمدباقر قاليباف تهران جديد را بنا کرد تا در مسير توسعه و پيشرفت شهري، راه کاملا مشخص و برنامه ها از قبل تدوين شده باشند. اينک مديران جديد تنها کاري که بايد انجام دهند، نگهداشت پروژه ها و مديريت آنهاست.
بسياري از طرح هاي موجود در سند چشم انداز تکميل يا در آستانه تکميل اند. بهشت به معناي واقعي در اختيار مديران جديد قرار گرفته و آنها به جاي بهانه تراشي و سياه نمايي بهتر است ديگر رخت سياست را کنده و رخت کار را برتن کنند تا شايد بتوانند پا در ميدان مديريت جهادي بگذارند! هرچند اميد است اين مسير طي شود ولي مشاهده سهم خواهي ها و بازي هاي سياسي در همين بدو کار، آينده روشني را متصور نمي کند.
قاليباف در 4 دهه پس از انقلاب، يک رويش مديريتي و انقلابي مفيد براي جمهوري اسلامي بوده و آينده وي مي تواند ادامه همان راه باشد. راهي که بتواند بسياري از کارهاي بر زمين مانده، کمک به محرومين، گره گشايي از نشدني ها را به سرانجام برساند. اميد است در مکتب گفتمان مديريت جهادي و اقدامات عمراني و زيرساختي، شاهد رويش هاي جدي و قابلي باشيم تا به جاي چند قاليباف، صدها و هزاران قاليباف و مدير توانمند و کارآمد در پهنه کشور به خدمت مشغول شوند و کشور آبادتر از هميشه شود.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد