به افتخار آقای داماد؛ ماجرای دعوای وزارت ورزش و باشگاه استقلال
صبح نو/ متن پيش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست پدر معنوي پرسپوليس و استقلال، اين لقبي است که به رييس سازمان تربيت بدني پيشين و وزير وزارت ورزش و جوانان فعلي داده شده زيرا اين وزراتخانه مالک رسمي دو باشگاه سرخابي پايتخت است و سهام آنها را در اختيار دارد. اين پدر معنوي که از نظر قانوني رييس مجمع عمومي استقلال و پرسپوليس هم بوده، سالهاست با تصميمهاي غير اصولي و غير منطقي لطمههاي جبران ناپذيري را از جنبه مديريتي و فني به سرخابيهاي پايتخت وارد کرده است. انتخاب مديران بيکفايت از سوي وزير ورزش يا معاونان و نمايندگان آن، در کنار عدم شفافيت در توزيع بودجه و نامشخص بودن ميزان هزينهها و درآمدها، باعث شده که سرخابيها در سالهاي اخير با چالشهاي بسيار و حواشي فراوان روبهرو شوند. از جمله اين حواشي ميتوان به اشتباهات متوالي در استخدام سرمربي و کسب نتايج نامطلوب، جذب ستارههاي ميلياردي ناکارآمد و بازيکنان خارجي درجه چندم، رسوخ دلالي، بالارفتن قدرت ليدرها و افزايش شکايتهاي مربيان و بازيکنان خارجي، اين دو باشگاه را در آستانه ورشکستگي قرار داده است. هرچند اين روزها پرسپوليس در حاشيه امنيت مديريتي و فني قرار دارد اما در اين شرايط با صراحت ميتوان گفت يکي از دلايل مشکلات فعلي سرخابيها در اين سالها، پدران معنوي گذشته يا همان وزرا يا سرپرستهاي ورزش و جوانان دولت دهم و يازدهم بوده وهستند، خصوصاً آقايان گودرزي و سلطانيفر که اولي پرسپوليس را تا مرز نابودي پيش برد و دومي که استقلال را به وضعيت تلخ فعلي کشانده است. از قعرنشيني پرسپوليس تا سقوط استقلال در دو دوره دولت حجت الاسلام روحاني، عملکرد وزراي وزرش در مديريت استقلال و پرسپوليس به عنوان متوليان اصلي، ابهام برانگيز بود و تصميمهاي آنها يا معاونان و نمايندگانشان، عجيب، غريب و غيرمنطقي بود و ضربات بزرگ فني، مالي و اعتباري را به اين دو باشگاه وارد کرد. به طور مثال، محمود گودرزي با ورود به جزئيات اقدامهاي سرخابيها از جمله انتخاب مديرعامل که جزو لاينفک وظايف هيأت مديره است يا انتخاب اسپانسر که از وظايف مديران عامل است، قاعده مديريت حرفهاي در اين دو باشگاه را کاملاً به هم ريخت. در آن مقطع، يک روز حميدرضا سياسي سرپرست و سپس تنها چند ساعت بعد، مديرعامل پرسپوليس شد و به زندان رفت، فردي که با تصميمهاي اشتباه خصوصاً در برکناري علي دايي و آوردن حميد درخشان، لطمات بزرگي را به اين باشگاه زد. يک روز ديگر منتقمي سرپرست شد و در نهايت دوران طولاني مدت سرپرستي طاهري آغاز شد. از پرسپوليسي که با گودرزي تا مرز دسته اولي شدن رفت و مديرانش به جرمهاي متفاوت پشت ميلههاي زندان رفتند و حواشي اين باشگاه را روز به روز بيشتر کردند، به استقلالي ميرسيد که با اصرار بر حفظ مديري مانند رضا افتخاري، امروز در انتهاي جدول قرار گرفته و از 6 بازي تنها يک گل زده و 6 گل دريافت کرده که در تاريخ 72 ساله اين باشگاه بيسابقه بوده است. در آن مقطع، پرسپوليس قعرنشيني را هم تجربه کرد تا در فضاي مجازي و بين هواداران اين تيم، بحث استقلالي بودن محمود گودرزي مطرح شود. امروز اما اين قضيه برعکس است و هواداران استقلال، شائبه و شايعه پرسپوليسي بودن مسعود سلطانيفر را در فضاي مجازي مطرح و حتي انيميشني را هم در اين خصوص توليد کردهاند. ماشيني براي بوق! در اين سالها در دو باشگاه استقلال و پرسپوليس با تکيه بر ارتباطها و لابيها، ابتدا سرپرست يا مديرعامل معرفي يا مشخص شده و سپس اعضاي هيأت مديره حکم ميگرفتند، اقدامي که نشان دهنده اين است که آب در اين دو باشگاه سربالا رفته و ميرود. اين ديدگاه از نظر حرفهاي در قانون تجارت مردود است زيرا همه ميدانند در يک شرکت يا باشگاه ابتدا اعضاي هيأت مديره انتخاب ميشوند که آنها براساس سياست بلند مدت مجموعه خود و بررسي همه جوانب، گزينه اصلحي را به عنوان مديرعامل انتخاب ميکنند؛ فردي که به همه تصميمهايش نظارت کامل صورت گرفته و هزينهکردهايش بايد منطقي و طبق ضوابط و قوانين خاصي صورت گيرد. جنگهاي مديريتي 2-3 سال قبل در باشگاه پرسپوليس و امروز در باشگاه استقلال، اين موضوع را نشان داده و ميدهد که مديران در حال دميدن بوق و سرنا از سمت گشاد آن هستند، پس نبايد انتظار صداي اصولي و اقدام منطقي از سمت آنها داشت. متأسفانه امروز براي تيمي مانند استقلال، اول بوق خريداري شده و ميخواهند براي آن بوق ماشيني بخرند؛ اتفاقي که همه مسائل را تحتالشعاع خود قرار داده و روز به روز وضعيت اين باشگاه را بدتر کرده و ميکند. اصرار بر اشتباهات يادمان نميرود که فصل پيش رضا افتخاري با نفراتي چون زماني و معيني درگير بود و با درگذشت منصور پورحيدري، وضعيت مديريتي در اين باشگاه بدتر شد، اتفاقي که زمينه شکست تلخ و تاريخي 6 بر يک آبي پوشان مقابل العين امارات را فراهم کرد. درحاليکه همه افراد سوء مديريت در اين باشگاه را ديدند غير از پدر معنوي، وزير ورزش و مسوولان امر در اين وزارتخانه، با اصرار بر اشتباهات و تکرار آنها يعني انتخاب اعضاي جديد هيأت مديره با انتصاب مديرعامل (افتخاري) باعث ادامه اين درگيريها در فصل جديد شدند. اين درگيريها از روز چهارم تيرماه که حکم نفرات جديد هيأت مديره باشگاه استقلال با حفظ سمت افتخاري به عنوان مديرعامل يا سرپرست، صادر شد جنبه علني پيدا کرد زيرا حسين قريب در اعتراض به اين اقدام و تصميمهاي بدون ضابطه افتخاري، در نشستهاي هيأت مديره حضور نيافت. طبق قانون اگر يک عضو هيأت مديره بيش از 5 جلسه در نشستهاي رسمي حضور پيدا نکند، بايد از هيأت مديره کنار گذاشته شود اما آقاي سلطانيفر به اين مسأله ورود نکرد يا نخواست ورود پيدا کند، تا جنگ قدرت بين اعضاي هيأت مديره با شکست قريب همراه شود. اين شکست اما باخت باشگاه استقلال بود زيرا مديري که کارنامه موفقي در باشگاه داشته، از جمع اعضاي تصميم گير کنار رفت تا مديري که برنامه و استراتژي خاصي نداشته و حضورش کوتاه مدتش در اين باشگاه، تنها با حاشيه و ناکامي همراه بوده، به فعاليت ادامه دهد؛ آن هم بدون پاسخگو بودن در مورد تصميمها و هزينه کردها... اين بيبرنامگي و درگيريهاي مديريتي باعث شد که نايب قهرمان ليگ، در فصل نقل و انتقالات موفق ظاهر نشود زيرا از يکسو با جذب داريوش رضائيان به عنوان گرانترين بازيکن ليگ که تا به امروز براي استقلال گلزني نکرده و از سوي ديگر بازگرداندن نفرات پابه سن گذاشتهاي از جمله آقايان پژمان منتظري، مجتبي جباري و حفظ مهدي رحمتي و جباروف، نه تنها به بهبود وضعيت فني تيمش کمکي نشود، بلکه اين تيم را به سوي قعر جدول ليگ روانه سازد. متأسفانه امروز هواداران استقلال راهي را در پيش گرفتهاند که طرفداران پرسپوليس دو فصل پيش رفتند و در فضاي مجازي با ساختن انيميشن يا ارسال متنهاي طنزگونه، وزير فعلي ورزش را ضد استقلال مي نامند با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد