ديپلماسي ايراني/
متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
هرج و مرج، افراط گرايي اسلامي در داخل ليبي را تقويت کرده و منجر به جريان گسترده پناهندگان در سراسر درياي مديترانه، مشابه آنچه در سوريه در حال وقوع است، شده است
زماني که دولت اوباما در سال 2011، به حمايت از شورشيان ليبي و با هدف سرنگوني معمر قذافي، دست به مداخله نظامي در ليبي زد، اکثر مقامات معتقد بودند اين اقدام، آينده اي روشن براي آن کشور به ارمغان مي آورد. با وجود اينکه مقامات و رسانه ها اعلام کردند که چالشهاي متعددي در دوره پس از قذافي بر سر راه آمريکا وجود خواهد داشت، اما اين طور استدلال مي کردند که در نهايت بعيد است اوضاع از آنچه اکنون هست بدتر شود. رويدادهاي رخ داده در طي شش سال گذشته، ثابت کرد که فرضيات آنان تماما اشتباه بوده است. ليبي اکنون محل آشفتگي و اسلامگرايي تندرو است.
با نزديک شدن به پايان حکومت قذافي، خوش بيني در محافل سياسي و روزنامه نگاري آمريکا فراگير شده بود. اوباما نيز در در ماه اوت سال 2011 اعلام کرد: "مردم ليبي نشان دادند جستجوي شرافت و آزادي بسيار قوي تر از مشت آهنين ديکتاتورهاست." حتي سناتورهاي جمهوريخواه آمريکا نيز به همان اندازه خوشحال و خوشبين بودند.
اوباما در سخنان خود در ماه اکتبر همان سال، در خصوص دستگيري و مرگ فجيع قذافي، ادعا کرد که "سايه تاريک استبداد از ليبي برداشته شده است." او از شهروندان اين کشور خواست "يک ليبي آرام، و دموکراتيک بسازند." سفير ايالات متحده در ناتو، ايو دالدر، و دريادار جيمز استاوريديس نيز به همان اندازه مشتاق بودند و آن را " يک پيروزي تاريخي براي مردم ليبي" دانستند که با کمک ناتو، کشورشان را به يک شريک احتمالي با غرب در آينده اي نزديک تبديل کردند.
در اين ميان، تنها چند صداي مخالف وجود داشت. گلن گرينوالد، روزنامه نگار وبسايت سالن، ناراحتي خود را از فقدان واقع گرايي و نبود ذره اي شک و ترديد ميان سياستگذاران ابراز کرد.
نگراني هاي گرينوالد، درست از آب درآمد. ليبي به سرعت به مکاني براي زورآزمايي شبه نظاميان و دولت هاي رقيب تبديل شد. گرينوالد در سال 2012، کمي بعد از مرگ کريستوفر استيونس، سفير ايالات متحده و ديگر قربانيان در بنغازي اسن سوال را مطرح کرد که "چقدر طول مي کشد تا بار ديگر بشنويم مداخله نظامي در ليبي ضروري است؛ اما اين بار بايد عليه افراط گرايان مخالف آمريکا که اکنون به وسيله مداخله ما مسلح شده اند بجنگيم."
تنها حدود سه سال بعد، ايالات متحده با هدف جلوگيري از تشکيل خلافت داعش، دور جديدي از حملات هوايي را انجام داد. نشانه اوليه حضور اين گروه تروريستي، قطع کردن سر 21 مسيحي قبطي بود که براي پيدا کردن کار به آنجا مهاجرت کرده بودند.
مداخلۀ جديد ايالات متحده، با دعوت دولت موسوم به دولت وحدت، که توانسته بود حمايت رسمي سازمان ملل را به دست آورد، صورت گرفت. واقعيت اين است که "دولت وحدت"، عليرغم نامش، تنها يکي از چندين فرقه است که با چنگ و دندان تلاش مي کند رهبري ليبي را به دست آورد.
اما حتي اين عداوت هاي چند جانبه نيز عمق هرج و مرج موجود را نشان نمي دهد. واقعه اکتبر 2017 نشان مي دهد که رقابت هاي سياسي و نظامي تا چه حد به هم پيچيده شده است. يک حمله هوايي در شهر شرقي درنه، واقع در 265 کيلومتري مرز مصر، موجب مرگ دست کم پانزده غيرنظامي شد. در زمان حمله، درنه از سوي ائتلافي از ستيزه جويان اسلامي و شورشيان موسوم به مجلس شوراي مجاهدان درنه، يکي از جناح هاي سياسي / مذهبي متعدد در کشور، کنترل مي شد. اين شهر، مدتها تحت محاصره ارتش ملي ليبي بود. ارتش ليبي و کشور مصر که از ارتش ملي ليبي حمايت مي کند، قبلا هم حملات هوايي در اين شهر انجام داده بودند.
دولت مصر و ارتش ليبي، مسئوليت حملات هوايي اخير را بر عهده نگرفتند. حتي دولت مصر، طي بياينيه اي، اين حمله که موجب کشته شدن مردم بيگناه شده بود را محکوم کرد. ارتش ملي ليبي نيز اتهامات وارده را رد کرده و گفت که در اين منطقه "حمله تروريستي" صورت گرفته است. مجلس شوراي مجاهدان درنه نيز حملات هوايي را محکوم، و سه روز عزاي عمومي اعلام کرد.
مجلس شوراي مجاهدان درنه از سال 2015 با بيرون راندن داعش، کنترل شهر را به دست گرفته بود. به عبارتي ديگر، يک گروه افراط گراي مسلح، گروه افراط گراي مسلح رقيب را بيرون کرده بود. ماهيت امور سياسي و نظامي در ليبي پس از قذافي اين گونه است.
هرج و مرج افراط گرايي اسلامي در داخل ليبي را تقويت کرده و منجر به جريان گسترده پناهندگان در سراسر درياي مديترانه، مشابه آنچه در سوريه در حال وقوع است، شده است. طرفداران جنگ هاي تحت رهبري ايالات متحده يک شکست فاجعه آميز ديگر در کارنامه خود ثبت کردند.
*تد گالن کارپنتر
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
بازار