سرمقاله کیهان/ آن مرد با بارانی نیامد!
کيهان/ « آن مرد با باراني نيامد! » عنوان يادداشت روز در روزنامه کيهان به قلم محمد صرفي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: اسفند ماه سال گذشته جلسه استماعي در کنگره آمريکا برگزار شد که موضوع آن روشهاي مقابله با جمهوري اسلامي ايران بود و با توجه به تازه کار بودن دولت دونالد ترامپ، اين جلسه براي کمک به دولت جديد آمريکا براي نحوه مواجهه با يکي از اصليترين چالشهاي پيش روي آمريکا برگزار شد. يکي از کساني که نظراتش در اين جلسه مطرح شد، اسکات مودل افسر امنيتي آمريکا و از متخصصان حوزه ايران در اين کشور بود. نسخه هفتبندي اسکات مودل - مامور بخش عمليات ويژه سيا که سالها تجربه کار در منطقه غرب آسيا را در کارنامه خود دارد- در مورد مقابله و مهار ايران بسيار قابل توجه و تامل است. وي در اين نسخه که در واقع ميتوان آنرا «طرح مهار ايران» ناميد بهطور خلاصه و فهرستوار به موارد بسيار مهم و قابل توجهي اشاره ميکند. «مودل» سالها در بخش عمليات ويژه سازمان سيا فعاليت ميکرده و خاورميانه - بهخصوص افغانستان - يکي از اصليترين محلهاي ماموريت وي بوده است. وي به سه زبان فارسي، پرتغالي و اسپانيايي مسلط است.مودل در ابتداي گزارش خود انتظار وقوع تغييرات سريع در ايران را منطقي نميداند و معتقد است آمريکا بايد درباره جمهوري اسلامي سياست صبر فعال و حرکت چندوجهي، گام به گام و بلندمدت را در دستور کار خود قرار دهد. افسر اطلاعاتي آمريکا در بند چهارم دستورالعمل خود از سازمانهاي جاسوسي و امنيتي آمريکا ميخواهد تشويق نخبگان ايراني به ترک کشور خود و جاسوسگيري از داخل ايران را در دستور کار خود قرار دهند؛ «در حال حاضر سازمان سيا اين اجازه را دارد که سالانه 100گرينکارت به افرادي دهد که کمکهاي قابل توجهي به سازمانهاي اطلاعاتي آمريکا ميکنند و تلاشهاي مخفيانه زيادي در راستاي کمک به سازمانهاي اطلاعاتي آمريکا انجام ميدهند. اين آمار بايد به ميزان قابل توجهي افزايش يابد تا تعداد افراد جداشده از حکومت افزايش پيدا کنند و نيز موجب تحريک، «فرار مغزها»، دانشمندان و متخصصان ارشد سازمانهاي حساس حکومت ايران مانند سايتهاي هستهاي شود. ما بايد متحدان اروپايي خود را نيز تشويق به انجام اينکار کنيم.» دو هفته پيش هم کميته امور مالي مجلس نمايندگان آمريکا جلسه استماعي به منظور بررسي استفاده از تحريمهاي اقتصادي براي دستيابي به اهداف سياست خارجي و تاثيرگذاري آنها برگزار کرد. اين جلسه در يکي از بخشهاي فرعي اين کميته با عنوان «ارزيابي اثربخشي تحريمهاي آمريکا» و با حضور اصليترين دستاندرکاران اعمال تحريمها تشکيل شد. موضوع تحريمهاي ايران يکي از بخشهاي اصلي اين نشست بود. «الکس موني» نماينده ايالت ويرجينياي غربي در اين جلسه از مارشال بيلينگسلي مشاور وزير خزانهداري ميپرسد: «اگر وزارت خزانهداري بتواند به اشخاص و گروههايي که اطلاعات مفيدي دارند، پاداش دهد تا دريابيم که داراييهاي دشمنان ما در کجا متمرکز شده است، آيا دريافت چنين اطلاعاتي در مجموع ميتواند به هدف ما کمک کند؟ و اگر اين طور است، چه مشوقهاي ديگري براي دريافت اطلاعات وجود دارد؟» بيلينگسلي در پاسخ ميگويد: «در خصوص چالشهاي پيش روي ما و همچنين نقصهاي اطلاعاتي که اغلب با آنها روبرو هستيم، بالاخص زماني که پاي مسئله دشوار و نهاييِ اطلاع از حساب بانکي دشمن به ميان ميآيد، سخنان شما کاملاً درست است. درباره پيشنهاد اعطاي پاداش به جاسوسان، بايد بگويم در دوره وزارت رامسفلد و زماني که اداره دفتر عمليات ويژه/ درگيري با شدت کم (SO/LIC) را بر عهده داشتم، ما از مجوزهاي اهداي پاداش به شکل گستردهاي براي کسب اطلاعات استفاده کرديم.» اينها تنها دو نمونه از نوع نگاه و برنامهريزي آمريکا در مواجهه با جمهوري اسلامي است. نگاه و برنامهاي که شدت و عمق خصومت واشنگتن عليه ايران را نشان ميدهد. اما در جبهه مقابل يعني جمهوري اسلامي اوضاع متفاوت است و ميتوان گفت تا حدي تاسفآميز! نوع نگاه و برخورد برخي مسئولان با ماجراي جاسوسي و نفوذ حاکي از غفلتي بزرگ و نگرانکننده است. ماجراي نازنين زاغري يکي از اين موارد قابل تامل است. از ابتداي دستگيري و محاکمه وي، رسانههاي انگليسي سعي داشته و دارند که با فضاسازي و مظلومنمايي او را مادري بيگناه معرفي کنند که براي ديدار با خانوادهاش به ايران سفر کرده و ناگهان دستگير شده است! در حالي که اين مهره انگليسي از چنان اهميتي براي لندن برخوردار است که وزير خارجه خود را راهي ايران ميکنند تا با بالاترين مقامات دولتي کشور رايزني کرده و شرايط آزادي وي را فراهم کنند. سخنگوي وزارت امور خارجه کشورمان ميگويد اين وزارتخانه موضوع را از منظر انساندوستانه دنبال ميکند! و يک نماينده مجلس شوراي اسلامي در اظهار نظري عجيب محاکمه و محکوميت زاغري را به اختلافات سياسي داخلي ربط ميدهد و مدعي ميشود اين پرونده نوعي تسويهحساب داخلي است که هدف آن ترديدافکني ميان مردم درباره مديران ارشد دولتي است! مشخص نيست منظور اين به اصطلاح نماينده ملت! از چنين اظهار نظري چيست. دستگيري و محکوميت يک جاسوس ايراني-انگليسي چرا بايد باعث ترديد درباره مديران ارشد دولتي شود؟! ماجراي عضو زنداني شده تيم هستهاي يکي ديگر از اين نمونههاي تاسفآميز و عبرتانگيز است. مذاکرات و توافق هستهاي يکي از پيچيدهترين مسائل تاريخ جمهوري اسلامي است که بيشک گذشت زمان ابعاد بيشتري از آن را براي افکار عمومي فاش خواهد کرد. عليرغم محکوميت اين عضو تيم مذاکرات هستهاي، هنوز هيچ کس مسئوليت آن را برعهده نگرفته است و اساساً خود را ملزم به پاسخگويي نميداند. کريمي قدوسي نماينده مجلس شوراي اسلامي اخيراً گفته بود ايشان به طرف مقابل گفته بود که خط قرمز ايران درباره تعداد سانتريفيوژها کجاست! در صورت صحت اين مطلب –که تاکنون از سوي مسئولان و مطلعان تکذيب نشده است- ميتوان تصور کرد مذاکرات چه فاجعهاي بوده است. تصور کنيد در مسابقه شطرنج روبروي حريفي بنشينيد که ميداند برنامه شما چيست و در سرتان چه ميگذرد! ميتواند با کمترين تعداد حرکات شما را مات کند اما بازي را کش ميدهد تا ظاهر مسابقه حفظ شود. چند مهره بيارزش خود را هم شايد فدا کند که دلتان خوش باشد شما هم حرکتي کردهايد! اما نتيجه از ابتدا معلوم است. متاسفانه منافع ملي کشور دستخوش تغافل و تجاهلي است که هر چند وقت يکبار آثار اين روند تا حدي بروز پيدا ميکند و دستاندرکاران امر نيز براي فرار از مسئوليت و پاسخگويي به مالهکشي و سرپوش گذاشتن به پروندهها روي ميآورند. آيا به راستي جا نداشت يک مقام مسئول دولتي به خاطر تشويق اين عضو خطاکار و اعطاي مدال به او، از مردم عذرخواهي سادهاي کند؟ ظاهراً تصور بعضي از مسئولان از جاسوس و نفوذي، همان شخصيتهاي فيلمهاي هاليوودي است. ماموري کددار با باراني و کلاهي که لبه آن را پايين داده و در پس کوچهاي با رابط خود قرار ميگذارد و اطلاعات را با جوهر نامرئي مينويسد! آقايان محترم! دوره اين بازيها به سر آمده است. نفوذيها ميتوانند مادر کودکي دو ساله و معصوم باشند و يا همکاري در دفتر و دستک خودتان. کافي است خوشبينيهاي کودکانه را کنار بگذاريد و باور کنيد که واقعاً وسط يک معرکه تمامعيار هستيم. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد