یک فعال محیط زیست: خطر خشکسالی مدیریتی مهمتر از خطر کمآبی است
فرارو/ متن پيش رو در فرارو منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست آدمهاي ناشکري هستيم که در چنين فلاتي که ۱۸۰ رودخانه دائمي دارد آنقدر بد رفتار کردهايم، آنقدر ولنگارانه و نابخردانه از نعمتهاي الهي سوء استفاده کردهايم که حالا به همچين فلاکتي افتادهايم. نشريه علمي ساينتيفيکامريکن، در تحليلي پيامدهاي ناشي از تغييرات اقليمي و خشکسالي را در کنار مديريت نادرست، چالشهاي مهمي ميداند که ايران با آن روبهرو است. مديريت نادرست مسالهاي است که محمد رضا درويش فعال محيط زيست در گفتگو با فرارو از آن به عنوان "خشکسالي مديريتي" ياد ميکند. به نوشته اين نشريه علمي اين بحران ممکن است يکي از دلايل اعتراضات اخير در ايران بهشمار رود و در سالهاي پيشرو نيز به اعتراضات ديگري بيانجامد. محمد درويش در گفتگو با فرارو به بررسي مساله خشکسالي و کم آبي و راهکارهاي مقابله با آن ميپردازد: با توجه به اينکه در سال جاري نسبت به نيم قرن اخير کمترين ميزان بارش را در کشور داشته ايم پيش بيني شما در مورد خشکسالي که ممکن است اتفاق بيافتد چيست؟ قطعا امسال در سال خشکسالي خواهيم بود،که خشک سالي نسبتا شديدي هم خواهد بود؛ البته اين ماجرا در ايران غير طبيعي نيست. اغلب سالهاي اخير در ايران سالهاي خشکي است و سالهاي که اصطلاحا به آن "ترسالي" ميگوييم معدود است. آن چيزي که در کشور ما بحران ايجاد ميکند اين است که ما هرگز واقعيتهاي اقليمي و جغرافيايي خودمان را به رسميت نميشناسيم و همچنان رو به آسمان برنامه ريزي ميکنيم؛ اميدواريم و دعا ميکنيم که باد و باران بيايد. امارات -همسايه جنوبي ما- هم در خشکسالي بسيار شديدي است، در سال جاري بارندگي آنها هم به شدت کم بوده است. کلا در منطقه خاورميانه وضعيت همين گونه است، اما آنها هيچ نگراني از اين خشکسالي و کمبود باران ندارند و هرگز مثل ما دل نگران ريزشهاي آسماني شان نبودهاند. چرا؟ چون که چيدمان توسعه شان را بر مبناي اقتصادي طراحي کرده اند که کمترين وابستگي را به آب و خاک دارد. اين کشورها روي بازرگاني، تجارت، گردشگري، صنايع "هايتک" و انرژيهاي نو سرمايه گذاري کردهاند. فقط شهر دوبي در سال گذشته ۱۴.۵ ميليارد دلار از محل گردشگري درآمد داشته است. در حالي که کشور پهناور ما که مساحت آن چندين برابر امارات است ۱.۳ ميليارد دلار درآمد داشته است. اينها همه نشان دهنده اين است که خطري بزرگتر از خطر خشکسالي کشور را تهديد ميکند و آن هم خشکسالي مديراني است که حاضر به تغيير نيستند و درايت درک شرايط کنوني را ندارند. بسيار محافظه کار و متحجر هستند و با توجه به اين ماجرا ما درگير خطري هستيم که من اسمش را ميگذارم "خشکسالي مديريتي". يعني به نظر شما خشکسالي امسال با توجه به اقليم منطقه مسالهاي طبيعي است؟ پاييز امسال نسبت به ميانگين ۶۳ سال گذشته کمترين ميزان ريزش هاي آسماني را داشته است، اما ما سالهاي ديگري را هم داشته ايم که مثلا زمستان ما خشکترين زمستان بوده است، اما بهار به سرعت جبران کرده است يا اينکه پاييز بسيار خوبي بوده، اما زمستان و بهار خوب نبوده است. کلا ويژگي مناطق خشک اينگونه است که انحراف معيار بارش از ميانگين بسيار بالا است؛ و مثلا در يک سال نسبت به سال ديگر ۷۰ درصد ريزشهاي آسماني تغيير ميکند. ميانگين گرفتن در کشورهايي با شرايط کشور ما نوعي بلاهت است مثل اين است که بگوييم ميانگين يک تومن پولي که در جيب من است و يک ميلياردي که در جيب شماست ميشود ۵۰۰ ميليارد و يک تومن در حالي که ميانگين براي اين دو مرحله درست نيست. در مورد اقليم خشک هم دقيقا اينگونه است و ما نبايد بر اساس ميانگينها قضاوت بکنيم. هر سالي بايد صرفا سناريوي خودش را داشته باشد و بهترين کاري که بايد بکنيم اين است که آبي که در اين مملکت وجود دارد را براي توسعه گردشگري، توسعه صنايع هايتک و نياز آب شرب مردم استفاده بکنيم. در صورتي که ما در کشورمان پرمصرفترين صنايعي که در جهان وجود دارد مستقر کرده ايم. يعني هيچ "صنعت آب بَري" در جهان وجود ندارد که ما آن را نداشته باشيم يعني سه صنعت فولاد، آهن و اتم. اين سه صنعت به شدت آب بَر هستند. تمام نيروگاههاي اتمي در دنيا در کنار رودخانهها و درياها قرار گرفته اند؛ اما ما در مرکز کشو-قم و اصفهان- نيروگاه اتمي ساخته ايم؛ و يا اينکه استحصال اورانيم را از يزد انجام ميدهيم و مجبورهستيم با تانکرهاي بزرگ براي مردم آن منطقه آب شيرين ببريم. اين نابخردي و عدم توجه به ملاحظات واقعي حاکم بر سرزمين ماست. احداث صنايع فولاد، آهن صنايع سيمان و کشت ني شکر در مناطق کم آب اشتباه است. ني شکر در جايي کشت ميشود که دست کم ميانگين ريزشهاي آسماني اش ۱۰۰۰ ميليمتر باشد در حالي که مابا وجود کم آبي با افتخار نيشکر ميکاريم و کسي را که با افتخار نيشکر کاشته است به عنوان رئيس سازمان محيط زيست منصوب ميکنيم و به او جايزه ميدهيم. اينها اشتباهات بزرگي است که در کشور رخ داده و همچنان ادامه دارد؛ و تا وقتي که اين وضعيت باشد ما حق نداريم از آسمان شکايت کنيم. کدام مناطق کشور در برابر اين خشکسالي آسيب پذيري بيشتري دارند؟ اگر فقط شرايط طبيعي را در نظر بگيريم بدترين وضعيت را در شرق کشور داريم، و بعد در دشت سيستان و بعد در ايرانِ مرکزي. اما اگر بخواهيم فاکتور جمعيت را دخالت بدهيم، تهران الان بدترين وضعيت را دارد، چون سرانه آب به شدت وابسته به سدهايي است که وجود دارد و اين سدها الان ۶۰ تا ۶۵ درصد خالي است و از نظر پدافند غير عامل تهران به شدت در معرض آسيب جدي است، بعد از تهران شهرهاي مشهد، اصفهان و تبريز قرار دارند. آيا ممکن است بارش در ماههاي باقي مانده از زمستان و بهار مشکل خشکسالي امسال را جبران کند؟ در اقليم خشک هر چيزي امکان دارد، اما اميدوارم اين ماجراها هشداري باشد براي رهبران و مديران حوزههاي محيط زيست، آب و کشاورزي کشور که به سرعت چيدمان توسعه را تغيير دهند. اگر ما در يک بزرگراه مسير اشتباهي را ميرويم کم کردن سرعت ما را به هدف نزديک نميکند، شجاعت و درايت اين است که از اولين دور برگردان دور بزنيم. ما نياز به مديراني داريم که با شجاعت اعتراف کنند اشتباه کرده اند. بايد بپذيريم خودکفايي در کشور يک اشتباه راهبردي بوده است. بايد به سمت تامين امنيت غذايي برويم و امنيت غذايي ايرانيان يعني بالفعل کردن مزيتهاي بالقوهاي که در اين سرزمين وجود دارد. در اين صورت ديگر نيازي به آب فراوان و دعا براي بارش باران نداريم. چراکه کل نياز آب شرب ايرانيان ۸ ميليارد متر مکعب است. يعني ۸۰ ميليون ايراني فقط به ۸ ميليارد متر مکعب آب شرب نياز دارند و اين ۸ ميليارد متر مکعب يعني ۸ درصد آب قابل استحصال کشور که در سختترين خشکساليها هم هميشه اتفاق ميافتد. اين وضعيت در ايران را با عربستان صعودي مقايسه کنيد که فقط براي تامين آب شرب مردم به ۳ ميليارد متر مکعب آب نياز دارد، ولي کل موجودي آب قابل استحصالش فقط ۱ ميليارد متر مکعب است. اگر در ايران خشکسالي داريم پس وضعيت عربستان چگونه است؟ آدمهاي ناشکري هستيم که در چنين فلاتي که ۱۸۰ رودخانه دائمي دارد آنقدر بد رفتار کردهايم، آنقدر ولنگارانه و نابخردانه از نعمتهاي الهي سوء استفاده کرده ايم که حالا به همچين فلاکتي افتادهايم. کار ما شبيه کار آن خانواده ثروتمندي است که با اسکناسهاي ۱۰ هزار توماني سيگار روشن ميکرد و وقتي که ميخواست نذري بدهد زير آن نذريها شمش طلا ميگذاشت و ميگفت: چرا من که اين همه کار خوب کردم و آنقدر نذر دادم، بدبخت و فقير شدم؟! همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در تلگرام https://t.me/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar