logo
برگزیده
تحلیل ها

کردها و اسد: دوست در غرب و دشمن در شرق فرات

منبع
ديپلماسي ايراني
بروزرسانی
کردها و اسد: دوست در غرب و دشمن در شرق فرات
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست.
در روزهاي گذشته تعدادي از شبه نظاميان نزديک به دولت سوريه براي کمک به کردها وارد شهر عفرين شدند. اين رويداد گرچه تا اندازه اي غيرمنتظره بود، اما در عين حال گريزناپذير و اجتناب ناپذير هم بود. بويژه از اين لحاظ که همزمان با آن اين دو متحد تازه نبرد عفرين، در شرق ديرالزور درگير رقابتي تنگاتگ و تنش آلود بوده و هر آن احتمال ورود آنها به جنگي بزرگ عليه هم وجود دارد. نحوه ورود و نوع نيروهاي کمک کننده و اندازه آنها و ميزان تسليحاتشان همه حاکي از آن است که توافق کردها و دولت اسد، توافقي محدود است و اين همکاري تاکتيکي در برابر دشمن مشترک را نمي توان تحولي استراتژيک در روابط آنها قلمداد کرد. با اين اوصاف هم البته نمي توان کمکهاي دولت را اقدامي يک جانبه و بدون مابه ازا و از روي سخاوتمندي سياسي دانست. حال سوال اينجاست که کردها صورتحساب آن را چگونه و کجا پرداخت کرده اند؟ بر اساس خبري که ساعاتي پيش منابع نزديک به مخالفان بشار اسد مخابره کردند. ارتش سوريه وارد محلات کردنشين شيخ مقصود، اشرفيه و حيدريه در شرق حلب شده و پرچمهاي سوريه را بر فراز ساختمانهاي دولتي برافراشته اند. اين محلات در طول چهار سال محاصره شرق حلب در اختيار کردها بود و طي پانزده ماه گذشته هم که ارتش به شهر بازگشته، در يد و کنترل آنها مانده است. لازم به يادآوري است که اساسا محاصره کامل حلب و سپس تصرف آن توسط نظام اسد بدون همکاري استراتژيک کردهاي کنترل کننده محلات مذکور غيرممکن بود. اگر اين خبر صحيح باشد به معناي آن است که کردها بدهي خود به دمشق را در حلب تسويه کرده اند. احتمالا به اين دليل که نمي توانستند در ديرالزور که منابع زيرزميني سوريه قرار دارد، نرمشي از خود نشان دهند. به بيان ديگر کردها در غرب فرات که در تيول روسيه است، به دولت امتياز داده و در شرق فرات که تحت نفوذ آمريکاست، کماکان دست روي ماشه تفنگ روبه روي دولت ايستاده اند. رود فرات به شيوه اي نمادين شمال سوريه را به دو محيط استراتژيک غربي و شرقي تقسيم کرده است. الزامات راهبردي اين تقسيم بندي تا جايي است که آمريکاييها واحدهاي مدافع خلق حاضر در عفرين را کردهاي شرق فرات ناميدند که الزاما مانند کردهاي غرب فرات متحد واشنگتن محسوب نمي شوند. منبج که در غرب اين نوار فرضي قرار گرفته در اين ميان استثنايي مهم است. بر اين اساس مي توان گفت کردهاي شرق فرات موقتا دوباره براي دمشق در موقعيت دوست و همرزمانشان در شرق اين رودخانه در هيات دشمن قرار گرفته اند. اين امر پيچيدگيهاي بحران سوريه و تناقضهاي بازي در يک محيط استراتژيک را نشان مي دهد. سال گذشته به جاي عفرين اين محله کردنشين شيخ مقصود حلب بود که نماد وضعيت پيچيده جنگ و نوع توازن نيروها در اين کشور به شمار مي رفت. پنج سال پيش ارتش سوريه ناچار شد به منظور حفظ مناطق راهبردي تر، نوعي سياست "جاخالي دادن" در مناطق کردنشين را در پيش گيرد. بر اساس اين استراتژي سلبي ارتش از کردستان عقب نشست و واحدهاي مدافع خلق کنترل اين نواحي به شمول محله بزرگ شيخ مقصود را بدست گرفتند. واقعيت اين است که وضعيت روابط بين کردها و دولت به شدت پيچيده و متناقض نماست و شيخ مقصود و عفرين هم نشانه اي از اين پيچيدگي و تناقضها هستند. در زيستگاههاي استراتژيک، دوستيها و دشمنيها خالي از معاني متعارف و شناخته شده خويش مي شوند. سياليت معنا يکي از دلالتهاي اين موقعيت است. در حالي که به نظر مي رسيد که با زوال داعش و همپيماني بيش از پيش کردها و آمريکاييها، راهي جز تقابل بين کردها و دمشق نمانده، حمله ترکيه دست کم در شرق فرات، اوضاع را تا اندازه اي مثل سابق کرد. قبلا گفته مي شد که کردها و دولت سوريه نه دوست هستند و نه دشمن و در عين حال هر دو هم هستند. در زبان انگليسي واژه جديد frenemies که ترکيبي از واژه هاي friend (دوست) و enemy (دشمن) است، براي بيان موقعيتهاي سيال و لغزنده مشابه بکار مي رود. اين تعبير البته بيشتر قبل از سقوط رقه و ديرالزور مي توانست بعنوان يک ابزار مفهومي کارساز باشد. اما حمله ترکيه به عفرين تحولي بود که دوباره و دست کم آينده اي مشخص، به واژه غريب frenemies جاني تازه بخشيد. براي کردها شيخ مقصود نمادي ايدئولوژيک و بخشي جدايي ناپذير از آرمان فدراليسم دمکراتيکشان است. آنها بارها از بيان اينکه شيخ مقصود را به کانتوني جداگانه و زير حاکميت شوراهاي خلقي تبديل مي کنند، ابايي نداشته اند. بنابراين مي توان گفت که عقب نشيني از آن دردناک بوده و از سر ناچاري صورت گرفته است. شيخ مقصود و اشرفيه در قلب حلب و در ميان محلات تحت سيطره دولت قرار گرفته و به لحاظ نظامي ورود دولت به آنها ممکن بود، اما اين تمام داستان نبود، کردها آتوهاي مهمي در دست داشته و موازنه نظامي ظريفي از شيخ مقصود حراست مي کرد. در شمال شرق سوريه از پنج سال پيش پادگان کوکب حسکه و فرودگاه قاميشلي در محاصره کردها قرار دارد. در جريان نبرد دو سال پيش هم نيروهاي نظامي و امنيتي سوريه در منطقه اي موسوم به مربع امنيتي در مرکز حسکه در محاصره واحدهاي مدافع خلق قرار گرفتند. طبيعي است هر گونه تلاش براي کنترل محلات کردنشين حلب، حمله و سقوط مناطق سوق الجيشي پيش گفته واقع در شرق فرات را در پي داشت. اکنون اما تمام آنچه اتفاق افتاده بده بستاني است که در غرب رود فرات و در منطقه تحت کنترل روسيه صورت گرفته است و کردها بهاي حفظ عفرين را در آنجا پرداخت کرده اند. آيا اکنون احتمال دارد که سوريه که خرش در حلب از پل گذشته، به وعده هايش در عفرين عمل نکند؟ بعيد است، بيشتر به اين دليل که مخاطره حضور ارتش آزاد در عمق بيشتري از استان حلب بيشتر از کردهاست و اين امر مي تواند به عنوان تقويت جبهه ادلب که در انتظار جنگي بزرگ در آينده نزديک است، استفاده شود. کنترل منابع نفت و گاز سوريه آتوي مهم ديگر کردهاست که دست دولت را تا اندازه زيادي بسته نگه مي دارد. با اين وصف مي توان گفت اکنون کردها در غرب فرات دوست مصلحتي و تاکتيکي و در شرق آن دشمن اجباري و استراتژيک هم هستند. گرچه ارزش راهبردي دو طرف معادله يکسان نيست، اما حفظ آن به تحولات هر دو سوي آن مربوط است. کردها به اين دليل که ناچار هستند، در عفرين به تنهايي بجنگند، در حلب امتيازاتي را دادند، امتيازاتي که اگر روي نقشه سياسي بحران سوريه ترسيم شوند، فاقد بهاي سياسي زيادي هستند. *صلاح الدين خديو همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در تلگرام https://t.me/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره