مهدی فخیم زاده: سینمای «لوده» مخاطب زیادی دارد!
آرمان امروز/ متن پيش رو در آرمان منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست.
«ميخواي اذيت کني؟» شايد اين عبارت يکي از ماندگارترين ديالوگهاي تاريخ سينماي ايران باشد. ديالوگي که دهه شصت سينماي ايران و اوايل دهه هفتاد را تحت تأثير خود قرار داده بود و هنوز نيز در ذهن مخاطبان سينماي ايران باقي مانده است. اين در حالي است که آثار ماندگار خالق «مسافران مهتاب» همچنان ادامه داشت و با فيلمها و سريالهاي پرمخاطب جايگاه خود را در سينماي ايران تثبيت کرد و به عنوان يکي از بزرگان سينما به مردم معرفي شد. مهدي فخيمزاده از جمله هنرمندان سينماي ايران است که با ساختههاي برجستهاي مانند «ميراث من جنون»، «همسر»، «تشريفات»، «ولايت عشق»، «خواب و بيدار» و همچنين بازي در نقشهاي متمايزي مانند «عمر سعد»، «رضا حسن مطرب»، «نمکي» و «اصغر کپک» در خاطره جمعي سينماي ايران جايگاه متمايزي دارد. به همين دليل و براي تحليل و بررسي کارنامه کاري وي با ايشان گفتوگو کرديم که در ادامه متن اين گفتوگو را از نظر ميگذرانيد.
چرا پس از ساختن فيلم سينمايي «همنفس» از سينما فاصله گرفتيد و ديگر فيلم نساختيد؟
نگاه من به مقوله هنر به صورت حرفهاي است و بستگي به شرايطي که در آن قرار دارم در سينما يا تلويزيون فعاليت ميکنم. پس از کارگرداني فيلم «همنفس» شرايط براي من در تلويزيون و سريال سازي بيشتر مهيا بود. به همين دليل نيز پس از «همنفس»سريال «حس سوم»، «بيصدافرياد کن» و «ساختان 85» را کار کردم که در ژانر پليسي بود. از سوي ديگر در آن مقطع زماني نوعي کمدي ادا و کمدي لوده در سينماي ايران مد شده بود که اين وضعيت تاحدودي در شرايط کنوني نيز وجود دارد و با مخاطب زيادي نيز مواجه شده است. برخي از دوستان دو رويکرد متفاوت در سينما و تلويزيون دارند و در هر بخش رويکرد خاص خود را اجرا ميکنند. اين در حالي است که من همواره رويکرد خاص خود را در فيلمسازي چه در سينما و چه در تلويزيون دارم و تحت تأثير شرايط رويکرد خود را تغيير نميدهم.
در شرايط کنوني نيز به دنبال ساختن فيلم سينمايي نيستيد؟
بنده در سال گذشته به دنبال ساختن يک فيلم سينمايي بودم که همچنان نيز اين فيلم در برنامه کاري من وجود دارد. من پس از نزديک به چهل سال که از تأسيس بنياد سينماي فارابي ميگذرد براي اولين بار از اين نهاد درخواست وام کردم. با اين وجود مسئولان فارابي شرايطي را براي من در نظر گرفتند و از جمله اينکه بايد با هم در ساختن اين فيلم شريک شويم که براي بنده جاي تعجب داشت که چگونه ميتوان در ساختن يک فيلم سينمايي با يک نهاد دولتي شريک شد. در نتيجه در نهايت موفق نشدم از فارابي وام بگيرم. بنده حاضر نيستم به هر قيمتي و با هر شرايطي فيلم بسازم.
چرا پس از ساختن پروژههاي تاريخي «تنهاترين سردار» و به خصوص «ولايت عشق» که از جمله پروژههاي مهم تاريخ تلويزيون به شمار ميرود، ديگر به سراغ ساختن چنين پروژههايي نرفتيد؟ آيا ديگر در اين زمينه دغدغه نداشتيد و يا اينکه شرايط براي ساختن چنين پروژههايي وجود نداشت؟
در مرحله اول بايد عنوان کنم که من در ابتدا هيچ دغدغهاي براي ساختن سريال تاريخي «تنهاترين سردار» نداشتم؛ و اين پروژه را شخص ديگري آغاز کرده بود اما در ادامه با مشکل مواجه شده بودند. به همين دليل من را فرستادند که اين پروژه را به سرانجام برسانم. پس از مدتي که از ادامه اين پروژه گذشت ما به اين نتيجه رسيديم که ادامه دادن آن به شکل گذشته مقدور نيست و بايد از ابتدا شروع کنيم که در نهايت نيز اين اتفاق رخ داد. نکته مهم دراين زمينه اين است که وضعيت اين گونه پروژهها به شکلي نيست که کسي بخواهد پيشنهاد آن را به صداوسيما بدهد و بلکه خود سازمان بايد پيشنهاد چنين پروژههايي را به کارگردان بدهد. با اين وجود شرايط صداوسيما پس ازتوليد سريال «ولايت عشق» تغيير پيدا کرد و از سوي ديگر بنده هم ضرورتي براي ساختن چنين پروژههايي در خودم نميديدم. پروژه ولايت عشق درحدود 5 سال طول کشيد و به همين دليل چنين پروژههايي نياز به زمان زيادي دارد. نکته ديگر اينکه چنين پروژههايي نياز به حمايت و عنايت ويژه مسئولان چه از نظر مادي و چه از نظر معنوي دارد و بايد شرايط مطلوبي براي ساختن چنين پروژههايي فراهم باشد.
سريال «خواب و بيدار» آغازگر مسير جذب مخاطب در تلويزيون ايران بود. سريالي که از جنبههاي مختلف داراي جذابيتهاي بصري و محتوايي بود که سبب افزايش قابل توجه مخاطبان صداوسيما شده بود. چرا اين نوع فيلمسازي را ادامه نداديد؟
سريال«خواب و بيدار» با پيشنهاد آقاي قاليباف که در آن مقطع فرمانده نيروي انتظامي کشور بودند ساخته شد. بنده به آقاي قاليباف گفتم من کار تبليغاتي انجام نميدهم. آقاي قاليباف در پاسخ به من گفتند: ما قصد کار تبليغاتي درباره پليس نداريم. با اين وجود تصور مردم از نيروي انتظامي با تصوري که پنجاه سال پيش از اين نيرو داشتند هيچ تفاوتي ندارد و به همين دليل ما قصد داريم تصور افکار عمومي را در اين زمينه تغيير بدهيم و از پليس يک چهره جديد و مدرن به نمايش بگذاريم. اين در حالي بود که نوع بزهکاري و تخلفات نيز نسبت به گذشته تغيير پيدا کرده و بزهکاران با توجه به تکنولوژيک شدن جامعه از ابزارهاي جديد براي اهداف خود استفاده ميکنند. بنده نيز چون اطلاعات کمي از وضعيت پليس داشتم مطالعات جدي خود را در اين زمينه آغاز کردم و بسياري از پروندههاي پليس را مطالعه کردم. در حين اين مطالعات با پرونده مختصري در حد دو صفحه درباره يک زن مواجه شدم که براي خريد و فروش مواد مخدر وارد کشور شده بود اما در هتل پولهاي وي را دزديده بودند؛ وي نيز به دليل تبحر در دزدي از بانک دست به دزدي از بانک ميزند، پول خود را تهيه ميکند مواد مخدر مورد نظر خود را خريداري ميکند و از کشور خارج ميشود. به نظر من اين سوژه خوبي بود و به همين دليل من روي اين موضوع کار کردم و شروع به نگارش فيلمنامه کردم. در نهايت نيز نقش «ناتاشا» از موضوع همين پرونده گرفته شد که در نهايت نيز با واکنش مثبت مخاطبان همراه شد. نکته قابل توجه در اين زمينه اينکه تا قبل از توليد اين مجموعه هيچ کس و از جمله همکاران آقاي قاليباف سناريو را از من نخواستند و به همين دليل من در آزادي کامل سريال «خواب و بيدار» را ساختم. شايد يکي از دلايل موفقيت سريال خواب و بيدار نيز همين آزادي کامل در مرحله توليد و حتي پس از توليد بود. اين در حالي بود که همه نوع حمايت لجستيکي نيز از کار صورت ميگرفت و من هر چيزي اعم از وسائل نظامي و هليکوپتر که ميخواستم در اختيارم قرار ميگرفت. اين در حالي بود که پس از سريال «خواب و بيدار» موسسه ناجي هنر به وجود آمد و وضيت تا حدود زيادي تغيير کرد. اين موسسه اگر چه دخالتي در روند ساخت مجموعهها نداشت ولي از نظر لجستيکي نيز مانند گذشته حمايت نميکرد. به همين دليل نيز مجموعههاي بعدي مانند «حس سوم» و «بيصدا فرياد کن» اگر چه در فضاي پليسي ساخته ميشدند اما از امکانات زياد نظامي بهره نميبردند. به نظر ميرسد برخي از ساختن فيلم پليسي به دنبال پروپگانديسم هستند که بنده به دنبال پروپگاندا نيستم و علاقهاي به چنين کاري ندارم.
به چه ميزان از جزئيات زندگي، روحيات و نوع رفتار «عمر سعد» آگاهي داشتيد که اين نقش را در مجموعه «مختارنامه» بازي کرديد؟ بازي کردن در يک نقش منفور چه شرايطي داشت؟ آيا از نقشي که در اين مجموعه بازي کرديد رضايت داريد؟
ماجراي حضور بنده در مجموعه مختارنامه از زماني شروع شد که آقاي رسول جعفريان که مشاور برخي از پروژههاي تاريخي و مذهبي بودند از بنده، آقاي ميرباقري و شهريار بحراني دعوت کرده بودند تا درباره فيلمسازي تاريخي و مذهبي براي طلاب صحبت کنيم. در اين مقطع زماني آقاي ميرباقري به تازگي نگارش فيلمنامه مختارنامه را آغاز کرده بودند. اين در حالي بود که 16 سال بود که در جلوي دوربين هيچ کارگرداني بازي نکرده بودم و تنها در مجموعههايي که خودم کارگرداني آن را برعهده داشتم بازي کرده بودم. در اين جلسه آقاي ميرباقري به من گفتند که دوست دارند من نقش عمر سعد را در اين مجموعه بازي کنم. من در ابتدا چون فضا شلوغ بود گمان کردم ايشان شوخي ميکنند. به همين دليل نيز زياد اين موضوع را جدي نگرفتم. با اين وجود پس از چند ماه دستيار ايشان با بنده تماس گرفتند و خواستند که در لوکيشن در نظر گرفته شده براي فيلمبرداري مختارنامه حضور داشته باشم. من هم رفتم و در آنجا بود که از من خواسته شد که نقش عمر سعد را در اين مجموعه بازي کنم. اين نقش در تنهاترين سردار نيز وجود داشت و به همين دليل من نسبت به اين نقش و روحيات عمر سعد آشنايي داشتم. با اين وجود هنگامي که سناريو مختارنامه را خواندم متوجه شدم که آقاي ميرباقري نگاه متفاوتي به عمر سعد کرده است. آقاي ميرباقري در اين مجموعه در کنار نقش تاريخي عمر سعد در واقعه کربلا، شخصيت وي را به شکلي ترسيم کرده بود که علاقه زيادي به حضور در کربلا نداشته و تنها ملعبه دست قدرتمندان شده و دنياي خود را به آخرت فروخته و در نتيجه از نظر رواني بهم ريخته و آشفته است. بنده هنگامي که فيلمنامه را مطالعه کردم به اين نتيجه رسيدم که اين نقش جاي کار زيادي دارد و با روحيات من همخواني دارد و من ميتوانم اين نقش را بازي کنم. بازي من در مختارنامه نيز در حدود چهارسال به طول انجاميد. با اين وجود احساس ميکنم در ايفاي اين نقش به صورت نسبي عملکرد قابل قبولي داشتم. اين در حالي است که بازتاب اين نقش نيز در بين افکار عمومي خوب بود و مردم واکنش مناسبي نسبت به اين موضوع داشتند.
آيا هنگامي که وارد کار هنري شديد گمان ميکرديد به اين جايگاه برسيد؟ در اين مسير چه سختيهايي متحمل شديد؟
انسان هنگامي که وارد هر کاري ميشود مهمترين هدفش اين است که به بالاترين نقطه آن برسد و بنده نيز از اين قاعده مستثنا نيستم. من دوست داشتم از نظر کارگرداني شبيه بيلي وايلدر و آلفرد هيچکاک شوم و از نظر بازيگري نيز علاقه داشتم به جايگاه آنتوني کوئين در سينما برسم. با اين وجود به جايگاه امروز رسيدم. به صورت طبيعي نيز همه آرزوي انسان محقق نميشود. با اين وجود ازشرايطي که امروز دارم ناراضي نيستم. اين در حالي است که فعاليت درسينما براي کساني که در قبل از انقلاب در سينما فعاليت داشتند کار راحتي نبود و اين شامل بنده نيز ميشد که قبل از انقلاب هم به عنوان کارگردان فعاليت داشتم و هم اينکه در چندين فيلم بازي کرده بودم. با اين وجود مسير فعاليت هنري بنده در پس از انقلاب نيز ادامه داشت و من توانستم دغدغههاي هنري خودم را پس از انقلاب نيز ادامه بدهم. امروز نيز در همان مسير قرار دارم و اميدوارم همچنان بتوانم در اين مسير فعاليت کنم.
در بين آثاري که تا به امروز کارگرداني کرديد و يا بازي کرديد کدام يک را بيشتر دوست داريد؟
من بازي خودم در فيلم «ميراث من جنون» که همراه با خانم فرزانه تاييدي و آقاي منوچهر فريد بازي کردهام را هنوز دوست دارم و بعضي اوقات آن را دوباره ميبينم. از سوي ديگر نقش «رضا حسن مطرب» در فيلم «تشريفات» و همچنين «نمکي» در فيلم «مسافران مهتاب» را نيز دوست دارم. در سالهاي اخير نيز نقش«اصغرکپک» در سريال «خواب و بيدار» و همچنين نقش «عمر سعد» در مختارنامه را که با واکنش مناسب افکار عمومي مواجه شده را دوست دارم. در زمينه کارگرداني نيز فيلم «خواستگاري» را دوست دارم که از جنس کمدي موقعيت بود. همچنين فيلم «همسر» را فيلم خوبي در کارنامه خودم ميدانم. البته من به عنوان يک کارگردان حرفهاي خودم را به يک ژانر خاص محدود نکردم و در زمينههاي مختلف و از جمله، اجتماعي، ملودرام، تاريخي و پليسي فيلم ساختهام.
اگر به آثار شما دقت کنيم با پررنگ بودن جنبههاي روانشناختي شخصيتهاي داستان مواجه هستيم که در برخي از آثار مانند «ميراث من جنون»، «مسافران مهتاب» و يا حتي «همنفس» به جنون نزديک است. دليل پررنگ بودن جنبههاي روانشناختي در آثار شما چيست؟
اين وضعيت در همه آثار من وجود ندارد و به صورت مستقيم در آثاري که شما نام برديد وجود دارد. با اين وجود من در زمينه روانشناسي و روانشناسي اجتماعي مطالعه ميکنم و علاقه دارم و هنوز هم اين علاقه در من پابرجاست. علم روانشناسي در شخصيت پردازي در سينما نقش بارزي ايفا ميکند و به همين دليل توجه به جنبههاي روانشناختي داراي اهميت است. اين وضعيت حتي در سريال خواب و بيدار و در نقشهاي ناتاشا و اصغر کپک نيز وجود دارد و اين دو شخصيت داراي جنبههاي روانشناختي هستند و نسبت به ديگر شخصيتهاي سريال متمايزند. بنده تنها به دليل اهميت علم روانشناسي در شخصيت پردازي در سينما به اين رويکرد علاقه دارم و دليل خاص ديگري ندارد.
در طول سالياني که در عرصه سينماي ايران فعاليت داشتيد در کدام يک از بازيگران سينما راحتتر بوديد؟
بنده افتخار داشتم در تئاتر آقاي سمندريان به نام «کرگدن» در کنار آقاي انتظامي بازي کنم که هم براي من باعث افتخار بود و هم اينکه يک کلاس درس به شمار ميرفت. در آن مقطع زماني ايشان يک بازيگر سرشناس با چندين جايزه سينمايي بودند و بنده تازه پا به عرصه هنر گذاشته بودم. از سوي ديگر در بين آقايان بازي آقاي اکبر زنجانپور و در بين خانمها فاطمه معتمدآريا، فخري خوروش و گوهر خيرانديش را ميپسندم.
اگر قصد داشته باشيد چند فيلم برجسته تاريخ سينماي پس از انقلاب را نام ببريد به چه فيلمهايي اشاره ميکنيد؟
من فيلم اجارهنشينهاي آقاي مهرجويي را دوست دارم. از سوي ديگر فيلم ناخدا خورشيد آقاي تقوايي و همچنين فيلم گوزنها ساخته آقاي کيميايي را در قبل از انقلاب دوست دارم.
شما يکي از هنرمنداني بوديد که پس از انتخابات رياست جمهوري سال96 نسبت به رويکرد آقاي روحاني انتقاد کرديد و به همين دليل برخي شما را در کمپين «من پشيمانم» قلمداد کرده بودند. آيا امروز از عملکرد دولت آقاي روحاني رضايت داريد؟
بنده در اين کمپين حضور نداشتم و برخي با توجه به انتقاد من در يکي از شبکههاي اجتماعي گمان کرده بودند که از رأي به آقاي روحاني پشيمان شدهام. اين در حالي است که من هيچ گرايش سياسي نسبت به اصلاحطلبان و اصولگرايان ندارم و همواره تلاش کردهام در اين زمينه ديدگاه مستقل داشته باشم. به عنوان مثال در سال76 که همه از رئيس دولت اصلاحات حمايت کردند بنده به آقاي ناطق نوري رأي دادم و هيچ ابايي از بيان اين مسأله ندارم. حتي در انتخابات رياست جمهوري سال84 نيز از آقاي لاريجاني حمايت کردم. در سال 88 فضا براي من تيره و تار و مبهم بود و به همين دليل از هيچ کدام از کانديداهاي رياست جمهوري حمايت نکردم. در سال92 از آقاي روحاني حمايت کردم. دليل اصلي اين مسأله نيز اين بود که ايشان در دوران مبارزات انتخاباتي از شعارهاي فرهنگي بيشتري استفاده ميکردند و همچنين قول داده بودند که خانه سينما را دوباره باز ميکنند که البته به قول خود نيز عمل کردند. با اين وجود در انتخابات سال96 دوست داشتم به آقاي قاليباف رأي بدهم که ايشان در نهايت از انتخابات انصراف دادند. دليل اين مسأله نيز همکاري خوب و مناسبي بود که با ايشان در پروژه خواب و بيدار داشتم و اينکه ايشان در اين زمينه از هيچ کمکي براي ساخت اين پروژه دريغ نکردند. از سوي ديگر ايشان در دوراني که مديريت شهرداري تهران را برعهده داشتند در حدود120 سالن سينما ساختند که آمار بسيار خوبي بود. به نظر من پس از انتخابات رياست جمهوري سال96 آقاي روحاني در زمينه فرهنگي که تخصص بنده است عملکرد قابل قبولي نداشته و منفعل بوده است و تنها به همين دليل نيز من از ايشان انتقاد کرده بودم. بدون شک در موضعگيري من هيچ گونه گرايش سياسي و حزبي وجود ندارد و من تنها از منظر فرهنگي به اين قضيه نگاه ميکنم.
همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد:
آخرين خبر در سروش
http://sapp.ir/akharinkhabar
آخرين خبر در ايتا
https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5
آخرين خبر در آي گپ
https://igap.net/akharinkhabar
آخرين خبر در ويسپي
http://wispi.me/channel/akharinkhabar
آخرين خبر در بله
https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT
آخرين خبر در گپ
https://gap.im/akharinkhabar