تاريخ ايراني/
متن پيش رو در تاريخ ايراني منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست.
۱۵ بهمن ۱۳۷۹ گفته بود: «خيال نکنيد پير شدهام، نه! دشمنان هم خيال نکنند، حالا ۲۰ سال ديگر هم من مسلح هستم و خواهم بود.» اما به ۲۰ سال نکشيد؛ ديشب (۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷) درگذشت. صاحب پرتيراژترين کتاب خطبههاي نماز جمعه بود و درحالي در ۹۱ سالگي چشم از جهان بست که از سال ۹۲ ديگر در نماز جمعه اروميه حاضر نميشد. دو سال بعد از آنکه نشان «درجه يک شجاعت» را از محمود احمدينژاد گرفت؛ رئيسجمهوري که دولتش را «دولت عدالت» به سبک امام زمان ميدانست و دولت محمد خاتمي را «دولت افسادات».
حجتالاسلام غلامرضا حسني از اوايل دهه ۱۳۴۰ در زادگاه خود و پس از انقلاب در اروميه نماز جمعه را اقامه ميکرد؛ او که پيش از انقلاب مبارزه مسلحانه را انتخاب کرده بود، پس از انقلاب سلاح بر زمين نگذاشت؛ با کلاشينکف به نماز جمعه ميرفت و شبها هم که ميخوابيد اسلحه زير بالش داشت. در دوره اول مجلس شوراي اسلامي نماينده شد و به پيشنهاد هاشمي رفسنجاني به کميسيون دفاع رفت؛ در آغاز جنگ تحميلي در ۳۱ شهريور ۱۳۵۹ که هواپيماهاي عراقي براي اولين بار به فضاي تهران تجاوز کردند، حسني بدون اينکه با مسئولان ساختمان مجلس هماهنگ کرده باشد، خودش را به پشتبام مجلس رساند و با مسلسلي که در پشتبام مجلس کار گذاشته بودند، هواپيماهاي جنگي را به رگبار بست. در پاييز و زمستان ۱۳۵۹ با لباس نظامي در جبهه پيرانشهر حضور داشت. يک ماه اول را به طور مداوم و مستمر بود و در ماههاي بعد در طول هفته چند روز را ميماند و آخر هفته براي اقامه نماز جمعه به اروميه بازميگشت.
حسني که با پيروزي انقلاب با حکم آيتالله مهدويکني موظف به تشکيل و ساماندهي کميتههاي انقلاب در استان آذربايجان غربي شده و با گروههاي سياسي مخالف مبارزه کرده بود، نتوانست پسرش را از عضويت در اين گروهها بازدارد و در نهايت شاهد اعدام او بود. در خاطراتش گفته است: «پسر بزرگم، رشيد با رژيم شاه سخت مبارزه ميکرد. دوران ستمشاهي که در دانشگاه تهران تحصيل مينمود، يکي دو بار دستگير و زنداني شد. قبل از پيروزي، وقتي به اروميه و روستا ميآمد، در برگزاري هرچه باشکوهتر مراسم نماز جمعه بزرگآباد، تلاش ميکرد و در فعاليتهاي جنبي آن از قبيل بيلزني در باغات، شخم زدن، کمک به فقرا و مستمندان ميکوشيد. او پس از پيروزي انقلاب، ناگهان به گروه سياسي سازمان فدائيان خلق پيوست و از سران آنها شد، به طوري که مسئوليت شاخه آذربايجان غربي بر عهده او بود. خيلي با او صحبت کردم تا در راهش تجديدنظر کند، ولي نکرد. در همان زمان انشعابي در ميان اعضاي اين گروه پديد آمد و به دو گروه اقليت و اکثريت منشعب شدند و اقليتها به جمع گروهکهاي سياسي محارب پيوستند و جنگ مسلحانه بر ضد حکومت اسلامي آغاز کردند. تصميم گرفتم جلوي فعاليتهاي او را بگيرم. نخست چند بار تذکر و تهديد انجام گرفت، ولي فايده نکرد. آن وقت نماينده مجلس و در تهران بودم. يک روز رشيد هم به تهران آمده بود. جايش را شناسايي کرديم. در کميته انقلاب تهران با آيتالله مهدويکني تماس گرفتم و گفتم يک موردي هست، چند نفر مسلح بفرستد. نگفتم پسرم هست. يکي از محافظان خودم به نام آقاي جليل حسني را نيز همراه آنها کردم. گفتم اگر مقاومت يا فرار کرد بزنيد، نگذاريد فرار کند و اگر هم تسليم شد، دستگير کنيد و به کميته تحويل بدهيد. آنها رفتند و او را دستگير کردند. رشيد چند روزي در کميته تهران بود. بعد براي بازجويي و محاکمه به تبريز انتقال دادند. او چون محل فعاليتهايش، استان آذربايجان بود در اين شهر محاکمه و به اعدام محکوم شد و بلافاصله حکم اجرا شد. من در مورد انقلاب با هيچ شخصي ولو پسرم باشد، شوخي ندارم و با هيچ احدي در اين مورد عقد اخوتي هم نبستهام. هنوز هم اگر يکي از فرزندانم بر ضد انقلاب و رهبري، خداي ناکرده، فعاليت کند، همان کاري را خواهم کرد که با رشيد کردم.» سال ۱۳۸۷ در مصاحبهاي گفت: «رشيد حسني پسرم بود که افکار چپي و منحرف داشت. البته قبل از اينکه منحرف شود با شاه ميجنگيد، اما روحانيون درباري منحرفش کردند و مرتد شد. خودم گفتم پسرم را دستگير کنند و اگر حکمش ۱۰ سال زندان است به او حبس ابد بدهند و اگر حکمش حبس ابد باشد او را اعدام کنند که خوشبختانه اعدام شد. با اعتقاد قلبي اين کار را کردم و اصلا ناراحت نيستم.»
خطبههاي آتشين و انتقادي حسني در دوره اصلاحات با بازتابهاي زيادي در روزنامههاي آن زمان مواجه ميشد؛ خصوصا روزنامه «صبح امروز» که خطبههايش را منتشر ميکرد. خودش هم گفته «برخي از دوستان روزنامههايي که بر عليه من مينوشتند را برايم ميآوردند، مخصوصا روزنامهاي که فک مديرمسئولش (صبح امروز) قراضه کردند را بيشتر برايم ميآوردند.» منظورش سعيد حجاريان است و ماجراي ترور او. حتي يک بار روزنامه صبح امروز را «حيوان» خطاب کرد. (روزنامه صبح امروز، ۱۳ آذر ۱۳۷۸)
اعتراض او به آزاديهايي بود که در دوره خاتمي رايج شد؛ در خطبههاي نماز جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۸۰ صراحتا گفت «من به آزادي اعتقادي ندارم»: «بعضيها آزاديهايي به کشور تزريق کردند که اين آزاديها، آزاديهاي ۱۲۰ ساله آمريکايي است، ما عبد خدائيم. آزادي معني ندارد.» حتي سال ۱۳۸۷ با حضور خاتمي در انتخابات رياستجمهوري مخالفت کرد و استدلالش اين بود که: «ايشان آزادي را آوردند که مورد قبول قرآن و رسولالله و رهبري نيست. ايشان ريشه اسلام و قرآن را زدند.» اين جملهاش در سال ۸۰ خيلي معروف شد: «من با آزادي مخالفم و هستم چون حرف مرد يکي است.»
به عملکرد شوراي نگهبان گلايه داشت که «اينها قضيه را خيلي شل گرفتند، اگر اصلاحات آنچناني را شل نميگرفتند، اين کتک را نميخورديم و بيکاري و افساد و ساير مسائل در جامعه از نتايج شل گرفتن شوراي نگهبان است.» متاسف بود از اينکه تاکنون حکم قطع يد و اجراي حد دزدي در ايران اجرا نشده و از قوه قضائيه ميخواست اين حکم را به اجرا درآورد.
در خطبههاي نماز جمعه، بيل کلينتون رئيسجمهور وقت آمريکا را «بيل کلنگ» خواند و خطاب به او گفت: «احمق موشک موثر نيست.» (صبح امروز، ۱۹ دي ۱۳۷۸) تيرماه ۷۹ در مصاحبهاي با دوهفتهنامه «دانستنيها» پيشنهاد داد مصباح يزدي وزير ارشاد شود و اميدوار بود «انشاالله روزي خواهد رسيد که همين وزير ارشاد (عطاءالله مهاجراني) را شلاق ميزنيم ما. پدرش را درميآوريم.» بهمن ۷۹ در خطبههاي نماز جمعه گفت: «مرگ بر ديپلماسي، ديپلماسي يعني چه؟!» معتقد بود «وقتي پلو، پول و پارتي يک جا جمع شدند آدم را ديوانه ميکند.» در يکي از خطبههايش وقتي به خبر رواج ترياک و هروئين تقلبي اشاره کرد، خطاب به معتادان گفت: «برادران محترم هروئيني! هروئين نکشيد. آقايان ترياکيها، ترياک مصرف نکنيد شما را خواهد کشت. نميدانم دست بنلادن يا آمريکا يا هر دو در پشت اين جنايتهاست!»
حسني ۸ سال به اصلاحات تاخت و حرفش اين بود که اين اصلاحات «هرزهگري و بيبندوباري» است و «اين آزادي خيلي مرگبار بود. اين اصلاحطلبان نميخواهند حسنيها در مملکت تربيت شوند.» با پايان دوره خاتمي، پيشنهاد داد «حال که از کانديداتوري هاشمي رفسنجاني خبري نيست بهتر است آيتالله يزدي کشور را با آموختههاي اسلامي اداره کند.» ولي همچنان مايل بود هاشمي کانديدا شود و خطاب به او گفت: «وقتي که در جمع مردم خونگرم اروميه از جنابعالي دعوت به حضور در انتخابات رياست جمهوري نمودم، مردم به وجد آمدند. انقلاب ما در گذشته با فراز و فرودهايي روبرو بوده است و در آينده نيز از اين قاعده مستثني نخواهد بود. من کساني را که اکنون خود را براي حضور در انتخابات آماده ميکنند تخطئه نميکنم، همه آنها محترمند اما همانطور که مقام معظم رهبري فرمودند هيچ کس براي من هاشمي نميشود، من هم ميگويم هيچ کس براي ايران هاشمي نميشود.»
در انتخابات سال ۱۳۸۴ هم به هاشمي راي داد اما بعدا حامي رقيب هاشمي، محمود احمدينژاد شد. يک سال از آن دولت نگذشته گفت: «دولت احمدينژاد واقعا يک دولت اسلامي است. اين دوره فرصت خوبي است تا ما در جلوگيري از رشد منکرات و مفاسد غيراخلاقي اقدام کنيم.» در آستانه انتخابات سال ۱۳۸۸ هم اعلام کرد «با تمام وجود از احمدينژاد حمايت خواهم کرد.» در فروردين ۱۳۹۰ نشان شجاعت درجه يک از احمدينژاد گرفت و پس از آن گفت: «حمايت از دولت عدالتمحور در جهت سازندگي، وظيفه همه آحاد جامعه است.» سال ۱۳۹۱ در گفتوگو با مجله «آدينه تهران» ابراز عقيده کرد: «تفاوت دولت احمدينژاد و خاتمي از زمين تا آسمان است. دولت احمدينژاد يک دولت اصولگراست و من همين الان هم به احمدينژاد علاقه دارم. اگر علاقه نداشتم حتما مبارزه ميکردم. خدماتي که آقاي احمدينژاد مخصوصا در سفرهاي استاني به شهرهاي مختلف و روستاها انجام داده است در تاريخ انقلاب کمنظير است.»
از دي ۱۳۹۲ در پي بيماري خانهنشين شد؛ امامجمعهاي که کشاورزي ميکرد و ميگفت «دست آخوند بايد به جيب خودش باشد» و يکي از رموز موفقيت خودش را همين استقلال مالي ميدانست. او حتي وصيت کرده بود که او را در زميني که در آن امکان کشاورزي هست دفن نکنند: «روبروي روستاي زادگاهم، کوهي سنگي وجود دارد که امکان کشاورزي در آن وجود ندارد، وصيت کردهام مرا آنجا دفن کنند.» گرچه امروز اعلام شد او در قطعه شهداي باغ رضوان اروميه جنب يادواره شهيد باکري به خاک سپرده ميشود.
همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد:
آخرين خبر در سروش
http://sapp.ir/akharinkhabar
آخرين خبر در ايتا
https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5
آخرين خبر در آي گپ
https://igap.net/akharinkhabar
آخرين خبر در ويسپي
http://wispi.me/channel/akharinkhabar
آخرين خبر در بله
https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT
آخرين خبر در گپ
https://gap.im/akharinkhabar
بازار