چه کسی باید ابتدا استعفا کند؟
وطن امروز/ متن پيش رو در وطن امروز منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست. مصاحبه اخير سعيد حجاريان در سالگرد دوازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري و مطرح کردن فرضيه استعفاي روحاني بهعلت عدم توانايي در مديريت امور جاري مملکت و از دست رفتن بدنه حامي اجتماعي خود، هرچند فرضي محال بود اما اساسا مطرح کردن فرض محال در دايره امور محال نميگنجد و غالب اوقات افراد امور محال را با نيت تاثيرگذاري بر فرضيههاي ممکن مطرح ميکنند. با تمام اين تفاسير چه چيز باعث شده تئوريسين مشهور اصلاحات هرچند از ناحيه جبهه منتقدان دولت اما در کل گزاره «استعفاي روحاني» را بر سر زبانها بيندازد؟ آيا سرنوشت روحاني هم براي حجاريان همچون اصلاحاتي شده که يک روز قرار به فتح سنگر به سنگر داشت و روز بعد براي حفظ سنگر خود نيازمند خون شد؟ آيا حجاريان ميخواهد ميان نسبت اصلاحطلبان با وضع موجود شکافي انتزاعي را ترسيم کند تا هزينه نارضايتيها به پاي او و همقطارانش نوشته نشود؟ پاسخ مجموعه اين پرسشها را ميتوان تا حد زياد و قابل تاملي در تعريف جايگاه روحاني در ميان خود اصلاحطلبان و شخص سعيد حجاريان جستوجو کرد. بيشک بدون آنکه پي به چنين تعريفي ببريم نميتوانيم اميد چنداني به آن داشته باشيم که با چشماني بينا به تفسير آنچه در حال رخ دادن است بپردازيم و در نهايت به چيزي جز بازگويي حرفهاي گفته شده نخواهيم رسيد. موقعيت اصلاحطلبان و روحاني همانند موقعيت تمام افراد موجود در يک قرارداد بر مبناي نيازهاي متقابل شکل گرفته است، نيازهايي که هرکدام از دو طرف دست يافتن به بخشي از آن را محصول تعامل با طرف ديگر دانسته و ميداند. بر اين مبنا اصلاحطلبان به «رحم اجارهاي» دولت روحاني براي تولد دوباره خود نيازمند بودند و روحاني نيز متقابلا نيازمند آنان بود تا بتواند با استفاده از ظرفيت پيادهنظامهاي اجتماعي اصلاحات، خود را در ميدان رقابتها تثبيت کند. اصلاحطلبان که پس از فتنه سال88 راه ارتباطي خود به حاکميت را از دست داده بودند و براي جلب اعتماد در اين باره ميگشتند نيازمند سياستمدار پراگماتيست و تکنوکراتي همچون روحاني بودند تا باز هم جاي پايي در قدرت حاکم پيدا کنند که اگر از راديکاليسم سال88 به ناني نرسيدند، لااقل از اعتدال سال92 به آبي برسند و متقابل آن نيز روحاني نيازمند آن بود تا با پنهان کردن خود در پشت کالبد اصلاحات به همراهسازي طبقات بالانشين شهري با خود بپردازد تا به سرنوشت پدر معنوياش در اواسط دهه 70 دچار نشود. مخلص کلام آن بود که اصلاحطلبان از روحاني «بلندگويي درون حاکميت» ميخواستند و روحاني از اصلاحطلبان تقاضاي «طبلي درون جامعه» را داشت تا پس از رفع نياز هر دو شرايط به آن سمت و سو برود که بتوانند جاي پاي متزلزل خود را محکم کنند. با مجموعه اين اوصاف شايد به شکل بهتري بتوان علت سخنان اخير حجاريان و مطرح کردن دولتي ناتمام براي حسن روحاني را تصور کرد و متوجه تاکيد بيمورد اما مکرر او بر نقش و نيت منتقدان دولت براي چنين طرحي شد، چرا که امروز نوزادي که اصلاحطلبان انتظار زايش آن را از رحم اجارهاي دولت روحاني داشتند با دست و پايي معلول به دنيا آمده و طبيعتا قبول اين نوزاد مسؤوليت سنگيني است که از عهده هر پدر و مادري برنميآيد. موجسواري حجاريان و پيش کشيدن بحثي که هيچگاه مطرح نبوده است هم در همين چارچوب ميگنجد؛ دولتي ناتمام که پشت تعاريفي همچون «نفوذ دولت پنهان» و... مجبور به استعفا شده باشد و به جاي پاسخگويي در باب شکست غالب سياستهاي در پيش گرفته شدهاش، حکم مظلومي را پيدا کند که اجازه کار نيافته، قطعا بهترين حالتي است که اصلاحطلبان انتظار تحقق آن را ميکشند. سقوط سرمايه اجتماعي دولت و افزايش نارضايتيها قطعا به همان ميزان که داده کمتري به حاميان دولت ميرساند، ستانده بيشتري نيز از آنان دريافت خواهد کرد، پس بديهي است در اين ميان طرفي از قرارداد با خود بگويد جلوي ضرر را از هرجا بگيرد منفعت است. اما آنچه اصلاحطلبان به دنبال آن هستند صرفا منفعت بردن از گرفتن جلوي ضرر نيست، بلکه آنان همانگونه که حجاريان نيز سعي بر گفتنش داشت، دوست دارند هزينه ضرر اين دولت را نيز به پاي منتقدان آن بنويسند و پروژه نيمهتمام ماندن عمر دولت و حداقلي جلوه دادن دامنه اختيارات آن بهترين حربه براي فرار از دام چنين ضرري است. بازخواني سخنان 3 سال قبل حجاريان مبني بر آنکه «اصلاحطلبان بديلي جز روحاني ندارند» و موضع وي که شکست برجام را مصادف با شکست روحاني و استحقاق او براي استعفا دانسته بود، همه گوياي آن است که حتي حجاريان نيز دولت روحاني را دولتي شکست خورده و قابل سرزنش ميداند ولي تمام تلاش خود را ميکند که هزينه اين شکست بهجاي آنکه بر دوش حاميان دولت سنگيني کند، زمينه زمينگير شدن منتقداني را فراهم کند که در تمام اين سالها بابت ديدن آينه امروز در خشت خام ديروز، مورد سرزنش واقع شدهاند. از سوي ديگر مخابره اين پيام که تاکيد بر ناکارآمدي دولت، زمينهساز تعطيلي آن خواهد شد، تلاشي ديگر براي به انفعال کشاندن منتقدان دولت است تا آنان از ترس شريک نشدن در نتيجه کار يک دولت مستعفي، کمتر سخني از باب حقانيت مواضع گذشته خود بر زبان بياورند. اين نکته نيز البته در حاشيه قابل توجه است که نهتنها از منتقدان روحاني تاکنون بيان استعفاي او ديده نشده، بلکه اين گزاره از سوي شخص حجاريان آن هم نه امروز بلکه 3 سال پيش در گفتوگو با يکي از رسانههاي جريان اصلاحات نهتنها مطرح بلکه تئوريزه هم شده است! استعفاي روحاني آنچنان که در ابتدا نيز گفتيم فرضي محال است اما مطرح کردن آن تلاشي براي تحت تاثير قرار دادن متغيرهاي موجود است. به انفعال کشاندن بدنه منتقدان دولت که اين روزها صحت مواضعشان در سالهاي گذشته به اثبات رسيده و شکاف انداختن ميان نقش اصلاحطلبان با آنچه در عالم واقع و در قالب عملکردشان مشهود شده است، از مهمترين اهدافي است که با گزاره «استعفاي روحاني» پيگيري ميشود. قطعا دولت مستقر بايد تا پايان عمر خود مسؤوليتش را حفظ کند و پاسخگوي تمام عملکردهايش و نسبت آنها با وعدههاي داده شده باشد. استعفاي دولت دردي را دوا نميکند اما آنان که سالهاست تمام تلاششان را مصروف آن کردهاند تا سياه را سفيد نشان دهند و سفيد را سياه، بهترين گزينهها براي استعفا هستند، پس چه بهتر که جناب حجاريان خودشان از سمت جاده صافکني تصميمات دولت استعفا کنند و اجازه دهند مردم شاهد ثمره آنچه سالها برايش برنامه ريخته شده بود باشند. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در ايتا https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5 آخرين خبر در آي گپ https://igap.net/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در بله https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar