سرمقاله رسالت/ اصلاح مسیرها
رسالت/ « اصلاح مسيرها » عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دکتر حامد حاجيحيدري است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: قضيه اصلاً اصلاحطلبي چرا به وجود آمد؟ اصلاحطلبي واکنشي بود به فضاي نسبتاً بستهاي که در زمان "آقاي هاشمي" بر کشور مسلط بود. آن وقت، به نام بحرانهاي پس از جنگ و ضرورت اتحاد براي توسعه، سکوت نسبي بر کشور حکمفرما شد و اصلاحطلبان به همين معترض بودند. و حالا، اصلاحطلبان، در کنار خاندان "آقاي هاشمي" و حزب عدالت و توسعه، هر نوع نقد و نظر راجع به "آقاي روحاني" که به نحوي، "آقاي هاشمي دوم" است را چه در عمل و چه در سخن و تبليغات سرکوب ميکنند. لحن تند و بسيار تند و خشن روزنامه "جمهوري اسلامي" عليه منتقدان دولت، نشان از همين تکرار تاريخ دارد. در گذشته هم روزنامه رسالت به سردبيري دکتر احمد توکلي، خواهان دفاع از منتقدان و اعتدال در مسير اعمال خشن توسعه بود، و امروز نيز ترجيح ميدهد تا از سياستمداران اصلاحطلب و کارگزار، خويشتنداري و انصاف در مورد منتقدان را مطالبه کند. لحن سياسي و بالطبع، لحن گفتارهاي فضاي واقعي و رايانهاي به غايت تند شده است، طوري که تذکر مقام معظم رهبري در خطبههاي نماز عيد فطر را موجب شد: "متأسفانه امروز در فضاي عمومي، در فضاهاي مجازي، توهين به يکديگر، اهانت به يکديگر و تهمت زدن به يکديگر از سوي جمعي رايج شده است؛ البته اين جمع، مسلماً جمع زيادي نيستند، لکن کارشان به کشور و به فضاي عموميِ کشور صدمه ميزند؛ بعضي از اينها گناه کبيره است. بايستي روح وحدت و روح اهتمام حاکم باشد". تاريخ سياست کشور ما به طرز ناجور و تناقضآلودي تکرار ميشود؛ و اين بر ميگردد به اين که جريانهاي سياسي ما کمتر براي خود و جوانان توضيح ميدهند که اصلاً چرا به وجود آمدهاند. از اين قرار، جوانان اصلاحطلبي ميبينيم که در فضاي واقعي و رايانهاي، آنچنان خشن و بددهان به منتقدان خود ميتازند که ربط و نسبتي به گفتمان اصلاحطلبي دوم خرداد 1376 ندارد. نحوي افراط و تفريط در جريان است؛ ما نياز به نقطه اعتدال واقعي داريم که اخلاق فردي و اجتماعي اسلام در اختيار ما ميگذارد. نه بايد به نام ضرورتها و فوريتهاي توسعه و اداره کشور، فضاي نقد و امر به معروف و نهي از منکر را مسدود کرد، و نه بايد براي ايجاد امکان نقد از درون يک فضاي بسته به تفريط در پايبندي به اصول و افراط در ولنگاري افتاد. اينجا کليد واژههايي مطرح هستند: "حريت"، "امر به معروف و نهي از منکر"، "مبادي آداب و اصول بودن"، "گفتمان انتقادي"، "اشداء علي الکفار و رحماء بينهم". صرفنظر از طرح و تحليل هر يک از اين کليدواژهها که بحثهاي جداگانه ميطلبند، نفس اين که "تاريخ نبايد فراموش گردد" و "اشتباهات گذشته نبايد تکرار شوند" موضوع تأملات گفتار ماست. تأمل در اطراف قضيه لازم است هر سياستمداري روزانه سه سؤال را از خود بپرسد، تا از حرکت پيوسته به سمت اهداف و اتخاذ بهترين تصميمها مطمئن شود. بايد سعي کنيم تا با صداقت و ذهني باز، اين سؤالها را از خود بپرسيم و ببينيم پاسخها ما را به کجا ميبرند: نخست اين که چرا به اين مسير و خط سياسي افتاديم؟ اين سؤال ساده به ما در بررسي و زنده نگاه داشتن خواستهها و انگيزهها کمک ميکند؛ با پاسخ به اين سؤال ميتوان نمودار تغيير انگيزهها و خواستهها را به مرور زمان ببينيم. آوردهاند که وقتي جناب بهزاد نبوي از زندان هشتاد و هشت آزاد شد، دختري از جماعت اصلاحطلب به سمت او رفت و دستش را براي چاق سلامتي به سمت او پيش برد. او، با تأسف از اطرافيان پرسيد که ما چگونه اصلاحطلبي را هدايت کردهايم که عاقبتش به اينجا رسيده است؟ قرار اصلاح مسيرها در چارچوب انقلاب اسلامي بود؛ حالا دختراني در ميان اصلاحطلبان پيدا ميشوند که از نام اصلاحطلبي و خط امام، نقبي به سوي دينستيزي و دينگريزي زدهاند. مرور هر روزه اين سؤال در ذهن يک سياستمدار، مانند تأملات خلوت زندان است؛ او را بر آن ميدارد تا از روزمرگيها جدا شود و در مورد مسير پيموده شده بينديشد. سعي کنيد با خود و اين جوانان نورسته صادق باشيد. پرسيدن هر روز اين سؤال، باعث تأکيد بر خواستههاي اصولي، و رسيدن به ذهنيتي براي دليل انجام کارها ميشود. سؤالهاي ريزتر ذيل اين سؤال کلي بدين شرح اند: دليل شما براي راهاندازي اصلاحطلبي چه بوده است؟ چرا اصلاحطلبي در سال 76 تا آن اندازه براي شما دلانگيز بود؟ و آيا شما فرد مناسبي براي پيشبرد اصلاحطلبي بودهايد؟ چه نقاط قوتي داشتيد که بايد تقويت شوند؟ و چه چيزهايي کم داشتيد که بايد ترميم شوند؟ پرسش دوم اين است که هدف خط و ربط سياسي شما چه بوده است و چه هست؟ وقتي به سؤال اول پرداختيد و به دليل راهاندازي اصلاحات پي برديد، سؤال بعدي به وجود ميآيد: اين که نهايتاً در جريان اصلاحطلبي ميخواهيد به چه چيزي برسيد؟ هميشه بايد چشماندازي از هدف داشته باشيد تا گم نشويد؛ خواه ستاره قطبي باشد، يا بلد راه، و اگر هر دو که چه بهتر. آيا موفقيت اصلاحطلبي در ايجاد يک فضاي گفتگويي بر مبناي اصول بود؟ آيا منظور از "جامعه مدني"، "جامعه مدينهاي" بود؟ آيا هدف ترويج ولنگاري بود، يا ترويج گفتگو بر پايه اصول؟ آيا هدف، آزادي عليه احکام اسلام بود يا "حريت"؟ آيا هدف ارتباط با آمريکا و "استکبار جهاني" بود؟ آيا هدف رسيدن به توسعه بود يا "يک مشت دلار"؟ آيا مقصد اصلاحطلبي، بالا رفتن از نردبان بازار و رسيدن به سطوح بالاتر سرمايهداري بود؟ خوب است اصلاحطلبان عزيز، روز خود را با اين سؤال شروع کنند و ببينند پاسخ به اين سؤال، آنان را به کجا ميبرد. اهداف رسمي اصلاحطلبي امروز چيست؟ و چه نسبتي با ارزشهاي سال هفتاد و شش دارند؟ نهايتاً، پرسش سوم اين است که جايگاه اصلاحطلبي کجاست؟ مقدم بر اين سؤال، تعيين اين مبناست که معناي تاريخي اصلاحطلبي در يک افق بلندمدت چيست و جايگاه برنامه اصلاحطلبي در اين مسير کجاست؟ آيا اصلاحطلبي در مسير صحيحي قرار گرفته است؟ فکر ميکنيد کجاي کار اشتباه است؟ کدام کارها درست پيش ميروند و چگونه ميتوان آنها را تقويت کرد؟ از مسير پيموده شده چه درسهايي ميگيريد؟ سؤال اينجاست که آيا اشتباهات شما زمينه يادگيري و رشد را برايتان فراهم ميکنند؟ اگر پاسخ خير باشد امکان قرار گرفتن چند باره در مسير اشتباه و برداشتن گامهاي نادرست همچنان وجود خواهد داشت. قدم به قدم بعدي چيست؟ براي پيشبرد صحيح اصلاحطلبي، در آينده به چه استراتژيهايي نياز داريد؟ واقع آن که اختلال ممکن است در هر خط و ربط سياسي رخ دهد، زيرا، تغيير اجتنابناپذير است. سياستمداراني که از اين تغييرها جان سالم به در ميبرند، مدام به پس و پيش مسير نگاه ميکنند، امواج جديد را ميبينند، و سعي ميکنند خيلي زود با آنها در مسير اصولي پيشين سازگار شوند. اين، به زبان آسان است، و رسالت دشوار هر سياستمداري است. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در ايتا https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5 آخرين خبر در آي گپ https://igap.net/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در بله https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar