در باب مظلومیت ایران
اعتماد/ متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست سيد علي خرم| نامه آقاي دکتر ظريف به دولتمردان امريکا بيان حالت مظلومانه ايران و مردم شريفش است که قطعا اقدامي خوب و مناسب است. همان ابتدا که دونالد ترامپ اعلام کرد از برجام خارج ميشود بنده در مقالهاي در روزنامه شرق تحت عنوان «نسخه شفابخش بعد از خروج امريکا از برجام»، در آن اشاره کردم که آقاي دکتر ظريف بايد نامهاي مستدل و حقوقي و ديپلماتيک تهيه کند تا پاسخي به امريکا داده شود و آقاي رييسجمهور اين نامه را از جانب خودشان براي روساي کشورهاي ١+٥ به علاوه کشورهاي هند، پاکستان و ترکيه و ديگران ارسال کنند. در اين ماه در دو مقطع آقاي دکتر ظريف براي اين موضوع اقدام کرد. اما بايد اين نامه بيشتر وجه حقوقي و ديپلماتيک داشته باشد و پس از ارسال به مقاصد مهم، به جاي يک نامه سرگشاده، به عنوان دستور مذاکرات ديپلماتيک ايران با امريکا قرار ميگرفت. اول خوب بود با تقويت جنبههاي حقوقي و ديپلماتيک اين نامه به مقصد آقاي ماکرون، رييسجمهور فرانسه و خانم ترزا مي نخستوزير بريتانيا، خانم مرکل صدراعظم آلمان، دبيرکل سازمان ملل و ديگر مکانهاي مناسب ارسال ميشد. دوم، زماني که ما نامه سرگشاده مينويسيم شايد در ايران خوشمان بيايد، چرا که بيان مظلوميت ما است. اما اين سوال مطرح ميشود که با چه هدفي اين کار را انجام ميدهيم؟ اگر ميخواهيم روي امريکا اثرگذار باشد، پيشنهاد ميکنم همانطور که گفته شد بهجاي اينکه نامه سرگشاده نوشته شود، همين مطالبات را در جلسات ديپلماتيک با مقامات امريکايي مطرح کنيم. شايد شبيه به آنچيزي که در توافق هستهاي رخ داد که آقايان ظريف و کري با يکديگر مذاکره کردند و مطالبات را مطرح کردند. زماني که موضوعي به صورت نامه سرگشاده در ميآيد طرف مقابل موضع مطبوعاتي و تبليغاتي ميگيرد. پس اگر ميخواهيم موثر واقع شود، بهجاي اينکه به سمت اقدامي تبليغاتي و مطبوعاتي برويم، بايد به سمت مذاکرات رودررو و ديپلماتيک پيش برويم. بهطور مثال دونالد ترامپ چند بار درخواست مذاکره رودررو با رييسجمهور ايران را داده است. قبل از چنين ديداري، تمهيداتي انديشيده ميشد و وزراي امور خارجه با يکديگر مذاکراتي را انجام ميدادند يا در سطوح پايينتر مطالبات همين نامه ابتدا به عنوان مطالبات جمهوري اسلامي مطرح ميشد. البته آنها هم مطالبات خود را مطرح ميکردند و بهطور معمول اين موضوعات تبليغاتي و رسانهاي نميشود. در چنين مذاکراتي، تا جايي که ممکن است طرفين سعي ميکنند بر اختلافات فايق آيند و در نهايت برخي از محورهاي مذاکره در رسانهها مطرح ميشود. از همين رو بايد گفت ضمن تاييد نامه، بهتر بود ابتدا از طرف آقاي رييسجمهور و با تقويت بخش حقوقي و ديپلماتيک آن، به مقاصد مهم ارسال ميشد سپس اين موضوعات را در جلسات کارشناسي با امريکا مطرح ميکرديم. بايد توجه کرد که دونالد ترامپ به دنبال آن است که در موضوع برجام با ايران روبهرو شود و مذاکره کند در حالي که اين اشتباه محض است و ما نبايد اجازه دهيم روي توافق مستحکم حقوقي و بينالمللي بحث باز شود. به جاي آن بايد در بحث روابط دوجانبه موضوع را باز کنيم. بايد مطالبات گفته شده را رديف کنيم و به آنها بگوييم و بعد هم آماده شنيدن از آنها باشيم. خانم آلبرايت، وزيرخارجه وقت امريکا ٢٠ سال پيش بابت کودتاي ٢٨ مرداد ابراز تاسف کرد آنها انتظار دارند که ما هم قابليت شنيدن اينکه چرا به سفارت امريکا در تهران حمله شد، داشته باشيم. در شرايطي که امريکا بيشترين فشارهاي بيرحمانه را بر ما وارد و تحريمهاي غيرمنصفانه بر ما اعمال ميکند در اين صورت ما بايد يک راه برونرفت پيدا کنيم و راه آن اين است که يک کانال مذاکراتي ايجاد کنيم و اجازه ندهيم دونالد ترامپ پشت سرما تصميم بگيرد. بهطور مثال امريکا به سوييفت اعلام کرده است که طي ٥ ماه آينده بايد ايران از آن خارج شود. اين قبيل موضوعات بايد در مذاکرات با امريکا مطرح شود و ايران در آنجا چانهزني کند نه اينکه ما در سطح رسانهاي با يکديگر دهان به دهان شويم. وقتي اين موضوع به سطح رسانهاي کشيده ميشود، هيچ گامي نه تنها برداشته نميشود بلکه دامنه اختلافات نيز وخيم و وخيمتر ميشود و به صلاح نيست شرايطي را به وجود آوريم که اين اختلافات عميقتر شوند. بلکه بايد شرايطي را به وجود آوريم که اختلافات را در ابتدا مهار و سپس آنها را کاهش دهيم. اما اگر تاثير اين نامه مهم را از زاويه ديگري بررسي کنيم آيا دونالد ترامپ اصولا به اين استدلالها توجه ميکند؟ در نامه اشاره شده است که ترامپ خلاف اصول حقوقي و منطقي عمل کرده ولي بايد توجه داشت که با فردي صحبت ميکنيد که اصلا قائل به منطق و وفاي به عهد نيست و اعتقاد به هيچ اصول حقوقي ندارد. پس بايد ديد که آيا اين موضوع کمکي به رفع مشکلات ما با امريکا ميکند يا خير؟در شرايطي که اروپاييها قادر نيستند دونالد ترامپ را مهار کنند، اکتفا کردن به يک نامه سرگشاده اگرچه لازم است ولي مشکل ايران را حل نميکند. ما قبل از اينکه خيلي دير شود بايد به سمت راههايي برويم که مشکل ايران را حل کنيم. ما بايد کانال باز کنيم و آمادگي داشته باشيم که بشنويم و بگوييم. آقاي ظريف در يک بحث حضوري ديپلماتيک بسيار موفق عمل ميکند. البته محدوديتهايي براي ايشان وجود دارد، اما اگر در ايران کساني به دنبال کاهش فشارهاي بيرحمانه امريکا هستند تنها نبايد به نوشتن نامه آقاي دکتر ظريف دلخوش کرد بلکه بايد ايشان را ياري کرد تا بتواند وظيفه اصلي يعني مذاکرات ديپلماتيک را انجام دهد.