برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

روایت بدعهدی؛ آمریکایی‌ها همیشه بدقول بود‌ه‌اند

منبع
مثلث
بروزرسانی
روایت بدعهدی؛ آمریکایی‌ها همیشه بدقول بود‌ه‌اند
مثلث/ متن پيش رو در مثلث منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست نامه‌ جمعي از فعالان سياسي موسوم به اصلاح‌طلب، براي مذاکره مستقيم و بدون قيد‌و‌شرط با دولت‌ ترامپ واکنش‌هاي زيادي را به همراه داشته است. اين نامه در حالي نگاشته شده است که مروري بر سوابق مسائل پيش‌آمده ميان ايران و آمريکا نشان مي‌دهد که آنها چگونه هميشه بدعهد بوده‌اند. ‌مذاکرات بازرگان ـ برژينسکي آبان 1358 مهدي بازرگان رئيس دولت موقت با برژينسکي در شهر الجزيره ديدار کرد؛ ديداري که جنجال‌هاي فراواني در پي داشت. در اين ديدار بازرگان به‌همراه ابراهيم يزدي، وزير امور خارجه وقت و شهيد مصطفي چمران، وزير دفاع دولت موقت خواستار تحويل شاه به جمهوري اسلامي شدند که آمريکايي‌ها در اين زمينه کارشکني کرده و نهايتا هم حاضر به تحويل شاه به ايران نشدند. سال 59 و قرارداد الجزاير؛ عهدشکني جديد آمريکا از جمله عهدشکني‌هاي آمريکا در ماجراي آزادي گروگان‌هاي تسخير لانه جاسوسي در تهران و عمل‌نکردن به تعهداتش در بيانيه‌هاي موسوم به الجزاير است. در واقع پس از تسخير سفارت آمريکا در ايران، دولت آمريکا، به‌منظور حل مساله گروگان‌ها، تمام گزينه‌ها را آزمود و به انواع فريب‌ها دست زد. در سوي مقابل، مجلس شوراي اسلامي نيز در 11 آبان 1359، شروط چهارگانه‌اي تعيين کرد که به دولت امکان و اجازه حل اختلافات مربوط به گروگان‌ها با آمريکا را مي‌داد و بهزاد نبوي، وزير مشاور در امور اجرايي، مأموريت يافت که از طريق انجام مذاکرات با دولت الجزاير، اين مساله را در چارچوب مصوبه مجلس شوراي اسلامي حل‌وفصل کند، از‌اين‌رو مذاکرات غيرمستقيم با آمريکا، با واسطه مقامات الجزايري جريان پيدا کرد و نتيجه آن رسيدن به چند متن مشترک بود که به‌عنوان «بيانيه‌هاي الجزاير» شناخته مي‌شود. سرانجام در 19 ژانويه 1981 (29 دي 1359)، بيانيه‌هاي الجزاير درباره آزادي 52 گروگان آمريکايي، صادر شد و چند ساعت بعد از آنکه بهزاد نبوي، سرپرست هيات ايراني طرف مذاکره، متن موافقتنامه را در تهران امضا کرد، وارن کريستوفر، معاون وزارت امور خارجه آمريکا نيز در الجزاير آن ‌را امضا کرد. در اين توافق، دولت ايران متعهد به آزادي گروگان‌ها شد و آمريکا نيز متعهد به عدم مداخله در امور ايران، استرداد دارايي‌هاي ايران، لغو تحريم‌هاي تجاري ايران، حل‌وفصل دعاوي خود عليه ايران و برگشت دارايي‌هاي خانواده محمدرضا پهلوي شد. به‌دنبال صدور بيانيه‌ الجزاير و امضاي دستورالعمل اجرايي آن توسط جيمي ‌کارتر در پايان آخرين روز رياست‌جمهوري‌اش در 19 ژانويه 1981 (29 دي 1359)، دولت آمريکا بلافاصله حدود 7.955 ميليارد دلار از دارايي‌هاي ايران را به حساب اماني مقرر در توافقات انتقال داد. يک روز بعد از صدور بيانيه‌ها، در 30 دي 1359، تعداد 52 آمريکايي آزاد و از راه الجزاير به آمريکا منتقل شدند. دولت آمريکا از پرداخت کامل مطالبات ايران خودداري کرد و عدم پايبندي خود به مفاد بيانيه‌هاي الجزاير و نيز قوانين بين‌المللي را نشان داد و به‌صورت کاملا آشکار، در اجراي بيانيه‌هاي الجزاير کارشکني ‌کرد. هرچند به‌دنبال پيگيري‌هاي فراوان، دولت آمريکا که با افرادي همچون بني‌صدر در ارتباط بود، دستور آزاد‌کردن 2ميليارد دلار از دارايي‌هاي ايران را صادرکرد، اما سرنوشت دارايي‌هاي کلان ايران در پيچ‌‌وخم دستگاه قضايي آمريکا تعيين مي‌شد و تعهدات آمريکا در بيانيه‌هاي الجزاير، عمدتا جنبه عملياتي و اجرايي پيدا نکرد. علاوه بر اينها، آمريکا تحريم‌هاي تجاري را که به‌موجب بيانيه‌ها ملغي اعلام کرده بود، در طول سال‌هاي جنگ تحميلي و پس از پايان آن به‌انواع و روش‌هاي ديگر برقرار و حتي تشديد کرد، اين در حالي است که تعهدات مذکور در بيانيه‌هاي الجزاير محدود به زمان خاصي نبود. مذاکرات سعدآباد اکتبر سال 2003 (مهر 82) وزراي خارجه‌ سه کشور اروپايي وارد ايران مي‌شوند تا براي اولين‌بار پيرامون حق غني‌سازي جمهوري اسلامي مذاکره کنند. هدف اوليه‌ هيات اروپايي آن‌طور که خود آنها گفتند، توقف غني‌سازي و تعليق بود. حجت‌الاسلام روحاني، رئيس تيم مذاکره‌کننده‌ ايراني، در جريان اين مذاکرات عدم تزريق مواد راديواکتيو به سانتريفيوژها را مي‌پذيرد که به‌گفته‌ محمدجواد ظريف، معناي آن اين بود که ايران غني‌سازي را انجام نخواهد داد. اما زياده‌خواهي غربي‌ها به اينجا ختم نمي‌شود، آنها مي‌گويند تمام فعاليت‌هاي غني‌سازي بايد معلق شود. با اتمام زمان پيش‌بيني‌شده براي مذاکرات، حجت‌الاسلام روحاني اعلام مي‌کند که زمان رفتن پيش رئيس‌جمهور و ارائه‌ گزارش مذاکرات فرا رسيده است. وزير خارجه‌ آلمان با کوبيدن مشت به‌روي ميز، هيات ايراني را تهديد مي‌کند: اگر قبل از جلسه با رئيس‌جمهور به توافق نرسيم، سوار بر هواپيما شده و به کشورهايمان بازمي‌گرديم. هيات ايراني نيز براي راضي‌کردن آنها، تفسير تعليق را به البرادعي و آژانس واگذار مي‌کنند و البرادعي به‌خلاف تفسيري که روز گذشته از معناي تعليق به مقامات ايراني گفته بود، تعريف هيات اروپايي را مي‌پذيرد، اشتباهي که بعدها رئيس دولت اصلاحات نيز به آن اذعان کرد. در واقع ايران انتظار داشت ضمن توافقي که با اروپايي‌ها داشته است، امتيازات اقتصادي به دست آورد، ولي هيچ امتيازي دريافت نشد و مجبور به تعليق بخش اعظمي ‌از صنعت هسته‌اي شدند. پذيرش تعليق و پروتکل الحاقي، رأسا توسط تيم مذاکره‌کننده به‌دليل آنچه به آن «اعتمادسازي» مي‌گفتند و بدون مصوبه‌ مجلس پذيرفته شده بود. گمان مي‌رفت باتوجه به وجود واژه «داوطلبانه» مشکلي پيش نخواهد آمد. اما با طراحي دقيق تيم اروپايي، روند ماجرا به‌گونه‌اي ديگر رقم خورد. جک استراو ماجراي حيله اروپايي‌ها در برابر ايران براي پذيرش خواست غربي‌ها را در کتابش شرح مي‌دهد. وي مي‌گويد که چطور با يک تهديد به عدم ملاقات با رئيس‌جمهور تيم مذاکره‌کننده خواسته آنها را مي‌پذيرد. مذاکره سفراي ايران و آمريکا در بغداد با روي کار‌آمدن دولت نهم و تاکيد اين دولت بر عدم تعليق غني‌سازي اورانيوم، ايران از يک سو به پيشرفت برنامه هسته‌اي دست يافت اما از سوي ديگر چندين قطعنامه در شوراي امنيت عليه ايران به ‌تصويب رسيد. به‌رغم اين مسائل، رئيس دولت نهم رويکردي متفاوت را نسبت به آمريکايي‌ها و رابطه با اين کشور در پيش گرفت. نامه احمدي‌نژاد به جورج بوش در سال 1384 از سوي بسياري از تحليلگران به‌عنوان يک تابوشکني مطرح شد. البته احمدي‌نژاد در اين نامه جورج بوش را به توحيد و رعايت کرامت انساني و دست‌برداشتن از ظلم و ستم دعوت کرده بود. در مهم‌ترين تحول، در دوران رياست‌جمهوري احمدي‌نژاد و بوش، ايران و آمريکا در تير 1387 سه بار در مورد بحران عراق پاي ميز مذاکره نشستند. در اين مذاکرات حسن کاظمي ‌قمي،‌ سفير ايران در بغداد با طرف آمريکايي به‌رهبري رايان کراکر سفير آمريکا در عراق درباره ثبات در عراق گفت‌وگو کردند. مذاکرات تهران ــ واشنگتن در بغداد نتايج ملموس و مثبتي را در پي نداشت و آمريکايي‌ها نهايتا عراق را با بحران بزرگي به‌نام داعش مشغول کردند. مذاکره جليلي و معاون وزير خارجه آمريکا با پيروزي اوباما در انتخابات آمريکا و پيش از آغاز به کار رسمي دولت وي، اخباري مبني بر مذاکرات ويليام پري، نماينده اوباما و مجتبي ثمره‌هاشمي، مشاور ارشد محمود احمدي‌نژاد منتشر شد. رئيس‌جمهور ايران نيز در مقاطع مختلف از تغيير ادبيات اوباما استقبال کرد. اما مهم‌ترين اظهارات احمدي‌نژاد در طول سفر به مجمع سازمان ملل متحد انجام شد که در آن سعي کرد لحن نرم‌تري را در مقابل آمريکايي‌ها در پيش بگيرد. احمدي‌نژاد در سخناني، ايران را براي آمريکا يک فرصت دانست و در جايي ديگر با حمايت از شعار تغيير اوباما اعلام کرد: «در صورت تحقق اين تغيير ملاقات ايران و آمريکا در هر زمان و در هر مکاني مي‌تواند رخ دهد». از سوي ديگر باراک اوباما در مبارزات انتخاباتي خود بر گفت‌وگوي بدون پيش‌شرط با جمهوري اسلامي ايران تاکيد کرده بود. با اين حال،گفته مي‌شود ‌اندکي پس از آغاز به کار دولت دهم، سعيد جليلي، دبير شوراي عالي امنيت ملي و ويليام برنز، معاون وزير امور خارجه در حاشيه مذاکرات ايران و گروه 1+5 در ژنو، گفت‌وگو کردند. محور اين مذاکره که نهم مهرماه 88 انجام شد، پرونده هسته‌اي ايران بود. ملاقات مقامات دو کشور در اين سطح، از فروردين ماه سال 59 که روابط رسمي ميان دو کشور قطع شد، بي‌سابقه بوده است. نتيجه آنکه مذاکرات ايران و آمريکا بر‌خلاف آنچه بسياري مي‌پندارند با سياست‌هاي دوگانه اين کشور نتيجه‌اي در بر‌نداشت. ‌برجام سند روشن بدعهدي آمريکا تيرسال 95 برنامه جامع اقدام مشترک يا برجام در راستاي توافق جامع بر سر برنامه هسته‌اي ايران و به‌دنبال تفاهم هسته‌اي لوزان، بين ايران و گروه 1+5 (شامل چين، فرانسه، روسيه، انگلستان، آمريکا و آلمان) منعقد شد. مذاکرات رسمي براي طرح جامع اقدام مشترک درباره برنامه اتمي ‌ايران با پذيرفتن توافق موقت ژنو به‌روي برنامه هسته‌اي ايران از نوامبر 2013 شروع شد و به‌مدت 20 ماه ادامه داشت و در آوريل 2015 تفاهم هسته‌اي لوزان شکل گرفت. بر‌اساس اين توافق مقرر شد، ايران ذخاير اورانيوم غني‌شده خود را پاکسازي کند و ذخيره‌سازي اورانيوم با غناي کم را تا 98‌درصد قطع کند؛ همچنين ايران موظف شد تعداد سانتريفيوژهاي خود را تا حدود دوسوم و حداقل به‌مدت 15 سال کاهش دهد. ايران از طرف مقابل خواسته بود به تحريم‌هاي شوراي امنيت، اتحاديه اروپا و ايالات متحده (تحريم‌هاي ثانويه) عليه ايران پايان دهند. اما در حالي که ايران در زمان تعيين‌شده به همه تعهدات خود عمل کرد آمريکا هيچ‌گاه زير بار عمل به تعهدات خود نرفت و حاضر به تعليق کامل تحريم‌ها عليه ايران نشد. ‌وندي شرمن و عباس عراقچي ماجرا آن‌قدر بيخ پيدا کرد که ولي‌الله سيف، رئيس کل بانک مرکزي در سال 95 و در مصاحبه با تلويزيون بلومبرگ اعلام کرد: برجام تاکنون «تقريبا هيچ» دستاورد اقتصادي براي ايران نداشته است. در نهايت نيز دونالد‌ ترامپ در 18 ارديبهشت 97 با زير پا گذاشتن برجام و قطعنامه 2231 سازمان ملل متحد، از برجام خارج شد و اعلام کرد که به هيچ توافقي در اين زمينه پايبند نيست و تحريم‌هاي بسيار شديدي را نسبت به قبل از برجام، عليه ايران اعمال خواهد کرد. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در ايتا https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5 آخرين خبر در آي گپ https://igap.net/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در بله https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar