سرمقاله جمهوری اسلامی/ ننگی تازه بر دامان ارتجاع عرب
جمهوري اسلامي/ « ننگي تازه بر دامان ارتجاع عرب » عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: بسمالله الرحمن الرحيم وليد جنبلاط رهبر دروزيهاي لبنان ضمن اشاره به روند تحولات مرتبط با طرح سازشکارانه ارتجاع عرب در جهت تامين منافع نامشروع صهيونيستها گفت فلسطينيها در معرض نکبت جديدي قرار دارند. آنچه جنبلاط به آن اشاره ميکند، مذاکرات فشرده و پردامنهاي است که اين روزها ميان آمريکا، رژيم صهيونيستي و دربار سعودي در جريان است و مطابق پيش بينيها قرار است ظرف يکماه آينده تحت عنوان جعلي «معامله بزرگ قرن» اعلام شود. هدف و انگيزه اصلي آمريکا و صهيونيستها به حاشيه راندن فلسطينيها، تحميل شرايط مورد نظر اشغالگران، به فراموشي سپردن هميشگي موضوع بازگشت آوارگان و مهاجرين فلسطيني که بر اثر جنايات و شرارتهاي صهيونيستها مجبور به فرار از فلسطين و حتي وادار به کوچ اجباري شدهاند و همچنين برقراري روابط سياسي – اقتصادي – تجاري ميان اعراب و اسرائيل است. نطفه اين خيانت بزرگ پس از روي کار آمدن دونالد ترامپ و به قدرت رسيدن بن سلمان به عنوان وليعهد عربستان بسته شد و در جريان سفر ترامپ به رياض و تل آويو ابعاد تازهاي به خود گرفت. اگرچه برخي سران رژيمهاي ارتجاعي عرب در طول دهههاي گذشته با مقامات صهيونيستي ديدارهاي محرمانهاي داشته اند، ولي تازهترين مورد از اين نوع روابط پنهاني، در جريان ديدار جرادکوشنر داماد ترامپ به اردن صورت گرفت که طي آن بنيامين نتانياهو نخستوزير رژيم صهيونيستي و بن سلمان وليعهد عربستان با پا در مياني عبدالله پادشاه اردن در امان ديدار و مذاکرات مفصلي داشتند. اين ديدارها و مذاکرات در چند نوبت با حضور و در غياب پادشاه اردن و تماماًّ با حضور کوشنر مشاور ويژه ترامپ برپا شد و در آن، تلاش بر اين بود که بن سلمان به عنوان قيم و نماينده تام الاختيار دنياي عرب طرف مذاکره قرار گيرد. براي تثبيت همين ديدگاه و نقش عربستان بود که بن سلمان ضمن احضار محمود عباس رئيس تشکيلات خودگردان فلسطين به رياض به وي تکليف کرد با طرح مشترک آمريکا عربستان و رژيم صهيونيستي موافقت کند که البته به خاطر ابعاد شرم آور چنين طرحي مورد اعتراض محمود عباس قرار گرفت و از پذيرفتن آن طفره رفت. واکنش تهديدآميز بن سلمان عليه محمود عباس اين بود که وي را در سه مورد مخير سازد، يا طرح را بپذيرد يا از قدرت کنارهگيري کند و يا ساکت بماند! گزارشهاي رسيده در اين زمينه رئوس و محورهاي اصلي طرح سازش اعراب و اسرائيل را به اين شرح عنوان ميکند. اولاً به رسميت شناختن موجوديت رژيم اشغالگر صهيونيستي به عنوان اصليترين پيش شرط معرفي شده است. ثانياً موضوع بازگشت فلسطينيها به سرزمين مادري براي هميشه منتفي و غيرقابل مذاکره است. ثالثاً دولت خودگردان حتي در صورت برقراري سازش و امضاي توافقات مطروحه از داشتن ارتش و نيروي دفاعي که بتواند کمترين مشکل و نگراني براي اسرائيل محسوب شود، به کلي محروم و فقط در حد استفاده از سلاحهاي سبک و در مقياس ايجاد و حفظ امنيت داخلي مناطق فلسطيني محدود خواهد بود و قطعاً مجاز به داشتن نيروي هوائي و سلاحهاي بازدارنده و تهاجمي نخواهد بود. سوال اين است که ارتجاع عرب در قبال چنين معامله ننگين و شرم آوري، چه امتيازي از اشغالگران صهيونيست و حاميانش دريافت ميکند؟ پاسخ اين سوال را بن سلمان در آمريکا مطرح کرده و خاطرنشان ساخته است که «ديگر فلسطين از ديدگاه اعراب اولويت ندارد و ديگر اسرائيل هم خطري محسوب نميشود بلکه از اين پس بايد همگي جبهه متحدي تشکيل دهيم و در برابر خطر ايران ايستادگي کنيم!» در واقع بن سلمانم سعي دارد و بلکه اميدوار است که بتواند اهداف اجلاس ناکام رياض را پيگيري کند و کشورهاي عربي را در گام اول و سپس کشورهاي اسلامي را به نفع اشغالگران صهيونيست و عليه ايران سازماندهي و هماهنگ سازد. بن سلمان چنين آرزوئي را همانند پيشينيان به گور خواهد برد ولي به اندازه توان و ظرفيت جبهه ارتجاع عرب تلاش ميکند چنين مسير انحرافي و خائنانهاي را در پيش گيرد. فراموش نکنيم که آنچه امروزه در سرلوحه سياستهاي ارتجاع عرب قرار گرفته و ماموريتها براي تحقق آنرا به بن سلمان محول کرده اند، تازگي ندارد و در طول دوران 40 ساله اخير بارها پيگيري شده و به شکست و رسوائي کامل منجر شده است. زماني سادات معدوم با سفر به تل آويو و نرد عشق باختن با اشغالگران صهيونيست درصدد گشودن باب همکاري با صهيونيستها برآمد که البته معدوم شد. سپس حسني مبارک قصد داشت که سياستهاي سادات معدوم را پيگيري کند و با پوشش سياسي – تبليغاتي متفاوتي، همان اهداف و ماموريتها را عملياتي کند که وي نيز در پرتو قيام پرشتاب ملت مصر از صحنه سياست حذف گرديد. اکنون قرعه فال به نام بن سلمان اصابت کرده و او ماموريت دارد اوضاع منطقه را به نفع صهيونيستهاي اشغالگر تغيير دهد که قطعاً ناکام خواهد شد. جاي تعجب است که تغيير پايتخت اسرائيل از تل آويو به بيت المقدس توسط آمريکاي ترامپ واکنش جدي، موثر و متناسب با ابعاد فاجعه را در دنياي عرب و نزد رژيمهاي ارتجاعي عرب به همراه نداشت. آنها که زماني مسئله فلسطين را يک مسئله صرفاً عربي معرفي ميکردند و اصرار داشتند که فلسطين را هرگز نبايد يک مسئله دنياي اسلام تلقي کرد، اکنون با تغييرات استراتژيک دشمن عليه ملت فلسطين به سکوت مرگباري فرو رفتهاند که حيرت دوست و دشمن را به همراه داشته است. آل سعود و همدستانش تصور نکنند که ميتوانند برخلاف مسير حرکت ملتهاي غيرتمند منطقه حرکت کنند و با توسل به سياستهاي زهرآگين و کينه توزانه عليه کشورهاي خط مقدم جبهه مبارزه ضد صهيونيستي و به حراج گذاشتن آرمان فلسطين ميتوانند چيزي را به نفع اشغالگران صهيونيست در منطقه تغيير دهند و تثبيثت کنند. منطقه در طول دهههاي گذشته شاهد شکست و رسوائي همدستان و حاميان اشغالگران صهيونيست بوده و ملتها در اين زمينه به قطعيت رسيدهاند که مسئله فلسطين موضوعي حيثيتي براي دنياي عرب و دنياي اسلام است و نبايد به دشمنان فرصت داد که اوضاع را به نفع خود و به زيان ملتها تغيير دهند و تثبيت کنند. اين کمترين درسي است که ميتوان از تحولات منطقه آموخت. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در ايتا https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5 آخرين خبر در بله https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar