وزیر بهداشت دولت نهم: با احمدینژاد آشنایی قبلی نداشتم
شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست ميگويد تقريبا مشکلي با آقاي احمدينژاد نداشت و از روز اول به او گفته بود حوزه بهداشت تخصصي است؛ البته به گفته خودش احمدينژاد چند باري از او خواسته بود رئيس برخي از دانشگاههاي علوم پزشکي را به دلايل مختلف تغيير دهد. اين گفتههاي کامران باقريلنکراني، وزير بهداشت دوره اول احمدينژاد، است؛ سياستمداري که چند صباحي است هياهوي سياست را کنار گذاشته و بعد از وزارت و چند تلاش بينتيجه در حوزه سياست، به عالم طبابت بازگشت. کامران باقريلنکراني در طبقه چهارم فرهنگستان علوم پزشکي ميزبان «شرق» بود. در اين گفتوگو نظرش را درباره مديريت هاشمي و دوراني که در کابينه احمدينژاد مشغول به کار بود، پرسيديم. آنچه در پي ميآيد، مشروح اين گفتوگو است. شما چهار سال در دولت اول احمدينژاد وزير بهداشت بوديد و طبيعتا نسبت به چالشها و چشماندازهاي اين حوزه آشنايي داريد. وضعيت کنوني حوزه بهداشت و سلامت کشور را بهخصوص با توجه به اينکه تحريمهاي آمريکا دوباره در حال برگشتن است چطور ميبينيد؟ فکر ميکنم اينکه ما همهچيز را به تحريم ربط دهيم کار درستي نيست، نهاينکه تحريم مهم نباشد و نبايد براي تحريم تدبيري انديشيد، اما اينکه کارهاي خودمان را با اين ادبيات و اين نگاه تفسير و توجيه کنيم کار درستي نيست. ما در حوزه سلامت شاهد تغييرات مهمي بوديم. بودجه اختصاصيافته به اين بخش در سال 93 رشد چشمگيري داشت. يکي از برنامههاي مهم دولت يازدهم و دوازدهم حوزه سلامت بود، بهنحويکه آقاي رئيسجمهور در انتخابات اخيرشان يکي از محورهايي که در سياستهاي داخلي بهعنوان نقطه قوت کار خود ذکر کرد، بحث سلامت بود. خب اين توجه به بحث سلامت از جانب دولت جاي تقدير دارد. واقعيت اين است که در دولتهاي گذشته حوزه سلامت هرگز بهعنوان محور اصلي براي سياست داخلي نبود که اين جاي تقدير دارد، اما واقعيت تلخ اين است که در پايان سال 1396 حوزه سلامت طبق اعلام مسئولان ذيربط با بدهي حدود 11 هزار ميلياردتوماني سال را به پايان رساندند و حالا صحبت از بدهي حدود 13 هزار ميلياردتوماني است. مراکز درماني ميگويند مطالباتي از بيمه دارند و بيمهها ميگويند بودجه در اين بخش افزايش پيدا نکرده است. کارکنان بخش سلامت، از جمله بنده که در بخش خصوصي حوزه سلامت فعاليت ندارم، مطالبات طولانيمدتي دارم که اخيرا يکي از بيمارستانهايي که بنده در آن کار ميکنم، حقالزحمه اسفند سال 95 را پرداخت کرده، درحاليکه ما در تيرماه سال 1397 هستيم. اينها بايد آسيبشناسي شوند. ما بهجاي اينکه مشکلات خودمان را حل کنيم و اشتباهاتمان را بپذيريم و سعي کنيم جبران کنيم، دنبال مقصر ميگرديم. تقصير تحريم است يا تقصير آدمهايي است که کارشان را خوب انجام نميدهند، درحاليکه سياستي موفق است که بتواند همه بخشهاي ذيربط را با خود همراه کند، نهاينکه بيمه يک مسير بدهد و وزارت بهداشت مسير ديگري و سازمان مديريت مسير سومي را برود. به اعتقاد من مشکلي که ما با آن روبهرو هستيم، عدم هماهنگي و شناخت از مشکلات است که در اين حوزه وجود دارد. سادهانگاري مشکلات اجتماعي، از جمله حوزه سلامت باعث ميشود ما براي آن راهحلهاي ساده ارائه دهيم و پايشهايمان را پيچيده نکنيم، درحاليکه با مراقبه ساده اوضاع پيچيده را پيچيدهتر ميکنيم. درباره طرح تحول سلامت که دولت روحاني اجرا کرده است، نظرات مطرحشده؛ چه در مخالفت و چه در موافقت با آن، معمولا يا خيلي ستايشبرانگيز است و آن را بهترين اقدام توصيف ميکنند يا خيلي منتقدانه است يا آن را موجب هدردادن منابع کشور و از عوامل ورشکستگي و صرف بودجه بسيار ميدانند. نظر شما درباره اين طرح چيست؟ به نظرتان درمجموع طرح موفقي بوده يا ناموفق و در هر صورت دلايلتان را هم توضيح دهيد. وقتي بخش سلامت با يک بدهي حداقل 13 هزار ميلياردتوماني روبهرو است و شرکتهاي دارويي اعلام ميکنند کمبود نقدينگي داريم و گردش مالي دچار مشکل شده نميتوانيم درباره موفقيت صحبت کنيم. ميشود گفت در اجراي اين طرح نيتها خير بوده و مسئولان ميخواستند بار مالي از جيب مردم کاهش پيدا کند، اما متأسفانه نگاه تکبُعدي به مسئله، گسترش بدون توجه به الزامات و تحميل هزينههاي زياد به اين طرح باعث شد افزايش بودجه در گيرودار هزينه به چشم نيايد، درحاليکه رشد بودجه تقريبا در هيچ زماني در بخش سلامت چنين افزايش اعتباري را تجربه نکرده بود. اعتباري که در اختيار نظام سلامت قرار گرفت، رشد چندبرابري پيدا کرد، اما ماحصل اين بود که هزينهها با يک شتاب بيشتري افزايش پيدا کرد؛ يعني اگر مجموعه هزينههاي سلامت در سال 1392 زير 50 هزار ميليارد تومان بود، اين رقم در سال گذشته به حدود 150 هزار ميليارد تومان رسيد. اين نشان ميدهد يک جاي کار اشکال دارد تا ما با يک نگاه آسيبشناسانه به موضوع نپردازيم و اصرار بر تکرار روشهاي گذشته داشته باشيم، نميتوانيم از اين معضل رها شويم. يعني وزارت درست عمل نکرده؟ من فکر ميکنم اقدامات متناقضي در طرح تحول سلامت صورت گرفت. از يک سو يارانهاي که براي بيمهشدن پرداخت شد، به طور هدفمند براي افراد فقير هزينه نشد و باعث شد عدهاي که هيچ ضرورتي به بيمهشدنشان نبود، از بيمه حمايتي برخوردار شوند. از طرف ديگر تعرفهها بدون درنظرگرفتن بودجه افزايش پيدا کرد، نياز القايي در آن دميده شد و تأکيد شد بيماران بستري شوند و همه خدمات بدون درنظرگرفتن سقف به آنها ارائه شود. مجموع اينها هزينههاي سلامت را افزايش داد. اتفاق ديگري که افتاد، تغيير کانون هزينهها بود؛ يعني فردي که شايد در بيمارستان دولتي با پرداخت 200 هزار تومان بستري و عمل جراحي انجام ميدهد، همين آدم شايد براي چند آزمايش ساده مانند قند و چربي و... بايد همين مقدار پول را پرداخت کند. اين يعني هدفمند و مطابق با يک قاعده حرکت نشده است. حالا هم که بنابر اصلاح گذاشتهشده متأسفانه اين اصلاحات نيز درست انجام نميشود؛ بهعنوان مثال بيمه خدمات درماني تصميم گرفته هزينههاي خود را کاهش دهد و خدمات را محدود کرده است. همين روز گذشته که شيراز بودم، چشمپزشکي را ديدم که از يکي از شهرستانهاي استان فارس به شيراز آمده بود. گفتم چرا در شهرستان نمانديد؟ پاسخ داد: گفتهاند در ماه فقط هشت عمل در بيمارستان دولتي ميتوانم انجام دهم؛ يعني در شش ماه ميشود 48 عمل. من اين 48 عمل را در سه ماه انجام دادهام و حالا بيکار هستم. حالا به شيراز آمدهام تا در بخش خصوصي بيماران را عمل کنم. خب اين نوع تصميمگيري يعني ما با واقعيتهاي موجود جامعه همراه نيستيم و در تصميماتمان فقط دنبال کاهش هزينه هستيم. نظرتان درباره وزارت آقاي هاشمي و عملکرد او در وزارت بهداشت چيست؟ وزير موفقي بوده يا نه. اگر بخواهيد به عملکردش نمره بدهيد، چند ميدهيد؟ آقاي دکتر هاشمي زحمت زيادي ميکشند و وقت زيادي در بخش سلامت ميگذارند. شايد جزء پرسفرترين وزراي دولت باشند و حضور ميدانيشان در مقايسه با بسياري از وزراي ديگر بيشتر و قويتر است. بسياري از استانها را بيش از يک بار رفتهاند. اينها نکات ارزشمندي است؛ اما در برنامهريزي کلان و وضعيتي که درحالحاضر در آن قرار داريم، وضعيت خوبي نيست. چه نمرهاي به عملکرد او ميدهيد؟ (با خنده) وضعيت خوب نيست. ما معمولا در دانشگاه وقتي ميگوييم وضعيت خوب نيست؛ يعني بهتر است يک بار ديگر در طول ترم اين درس را تکرار کنند. به نظرتان بهترين و موفقترين وزير بهداشت و دولت بعد از انقلاب در حوزه سلامت کدام وزير و کدام دولت بود؟ دکتر مرندي. با توجه به شرايط جنگ تحميلي و کمبود بودجه ابتدا بهعنوان معاون بهداشت و بعد بهعنوان وزير بهداشت، بنيانگذاري شبکه بهداشت و درمان را انجام دادند که از همه وزرا نمره بالاتري را ميگيرند؛ چون اساسي را پايهگذاري کردند که حتي امروز که در جنگ نيستيم هم اگر کسي بخواهد اين کار را انجام دهد، آسان نخواهد بود؛ چه برسد به اينکه در زمان جنگ اين کار را انجام دادند. حالا جالب است که آن زمان ما کتابي را به چاپ رسانديم به نام بهداشت بهداشت. يکي از خاطراتي که دکتر مرندي در آن کتاب تعريف کرده، اين بود که من در شرايطي در حال تأسيس شبکه بهداشت بودم که به من ميگفتند وزير آمريکايي. ايشان کسي بودند که با وجود اينکه حمايت سياسي هم نداشتند، اين کار را انجام دادند؛ بنابراين فکر ميکنم ايشان کار بسيار بزرگي انجام دادند و بهترين وزير بهداشت بعد از انقلاب بودند. زمان وزارت خودتان، اصليترين مشکل و مانع پيشبرد کار وزارتخانه و اجراکردن برنامهها و طرحها چه چيزي بود؟ معروف است که آقاي احمدينژاد در دولتش حتي در جزئيترين مسائل و موضوعات هم دخالت و اعمال نظر ميکرد. در وزارتخانه بهداشت هم موردي بوده که او اعمال نظر کند که فلان موضوع بايد انجام شود يا فلان چيز را نبايد انجام داد؟ هنگامي که من وزير بهداشت شدم، با معاونان وزير پيشين جلسه گذاشتم تا وزارتخانه را تحويل بگيريم. يکي از سختترين چيزهايي که با آن روبهرو شدم، اين بود که معاون وقت غذا و داروي وزارت بهداشت به من گفت آقاي دکتر مشکل داروي شما از اين هفته شروع ميشود. گفتم چطور؟ پاسخ دادند بودجهاي که مربوط به يارانه دارو بوده، طبق نامهاي که دو، سه ماه پيش از ورود من به وزارتخانه، وزارت بهداشت و وزارت رفاه وقت امضا کرده بودند، به وزارت رفاه اختصاص داده شده بود؛ درحاليکه وزارت رفاه تازه تأسيس شده بود و زيرساختي براي اينکه بتواند تأمين دارو انجام دهد، نداشت و عملا سفارش دارويي با يک تأخير چندماهه روبهرو بود. خب اين يکي از چالشهاي بسيار مهم در چند هفته اول پذيرش مسئوليتم بود. ما آن زمان بالاخره موضوع را به هيئت دولت برديم و آقاي دکتر احمدينژاد بهعنوان رئيسجمهور از نظر ما دفاع کردند و باعث شدند اين بودجه به وزارت بهداشت برگردد و جلوي يک بحران دارويي که ميتوانست کشور را فلج کند، گرفته شد. يادم هست چند ماه پيش از اينکه وزير شوم دکتر شيباني به من گفت شرايط طوري شده که استامينوفن هم درست گير نميآيد خوشبختانه تا آبان همان سال توانستيم اقلام کمبودي دارو را که تا سقف حدود 350 قلم رفته بود به زير 50 قلم برسانيم و اين تجربه خوبي بود که باعث شد در حوزه دارو دقت بيشتري کنيم و با توجه به اساتيد علوم اجتماعي، علوم دارويي و علوم پزشکي يک برنامه آيندهپژوهي براي آينده دارو انجام داديم. در اين برنامه سؤال ما اين بود که چهکار کنيم دسترسي مردم به دارو باقي بماند و مختل نشود. در اين مسائل آقاي احمدينژاد چقدر اعمال نظر ميکرد؟ در حوزه مسئولان من تقريبا مشکلي از اين جهت نداشتم. ما تنها گلايهاي که داشتيم و خدمت ايشان ميگفتيم، عدم هماهنگي بين ما و وزارت رفاه بود که ايشان چند بار جلساتي گذاشتند که اين هماهنگي صورت بگيرد، اما بالاخره اتفاق خاصي رخ نداد مثل همين الان که اين هماهنگي نيست و از قبل که اين هماهنگي نبود. روزي که مسئوليت را قبول کردم به ايشان گفتم حوزهاي که من مسئوليت آن را ميپذيرم حوزه تخصصي است. با آقاي احمدينژاد آشنايي قبلي نداشتم اما دوستان مشترک داشتيم. من نميدانستم سليقه مديريتي ايشان چطور است اما گفتم اين حوزه تخصصي است و شما چقدر ميخواهيد در اين حوزه اعمال نظر کنيد که ايشان گفتند من کاري به حوزه شما ندارم و فقط شما گزارشهاي کلي را به من بدهيد و از اين جهت من مشکل خاصي را در ايام وزارت با ايشان نداشتم البته پيش ميآمد مثلا در يک استاني با رئيس دانشگاه ما مخالف بودند و نامه مينوشتند که رئيس دانشگاه آدم خوبي نيست يا مثلا طرفدار دولت نيست. اينها پيش ميآمد که ما بررسي ميکرديم و در برخي موارد ميديديم عملکرد رئيس دانشگاه خوب است و حمايت ميکرديم و باقي ميماند برخي اوقات ميديديم رئيس دانشگاه از ظرفت رياستش درست استفاده نميکند و مشکلاتي را که بايد حل کند، حل نميکند. تعديل ميکرديم اما مجموع تغييراتي که در رياست دانشگاهها بعد از انتصاب اول دادم شايد دو يا سه نفر بودند که مجبور شدم تغييرشان دهم. برخي از آنها تا همين دولت يازدهم ادامه دادند. خطاي پزشکي و زيرميزيگرفتن پزشکان موضوعي است که در همه دورهها مطرح بوده است. شما در زمان وزارتتان در اين زمينه چه اقداماتي انجام داديد؟ خطاي پزشکي بالاخره يک واقعيتي است که در هر نظام سلامتي وجود دارد. طبق آمار در سال 2017 حدود صد هزار نفر بهخاطر خطاي پزشکي در آمريکا جان خود را از دست دادند. با وجود اينکه کشور آمريکا يکي از پيشرفتهترين نظامهاي سلامت است، بنابراين خطاي پزشکي وجود دارد، اما بايد روشهايي داشته باشيم که آن را به حداقل برسانيم. يکي از روشها براي کاهش آن حاکميت باليني است؛ به اين معنا که بيمارستانها همه فرايند درآمد را مستند کنند و گلوگاههاي خطر را بشناسند و وزارت بهداشت با اعتباربخشي، يک نوع رقابت مثبت بين بيمارستانها به وجود آورد که اين کارها شروع شد و تا دوره اول دکتر هاشمي ادامه داشت، اما مدتي است که کمرنگ شده. هدف حاکميت باليني اين است که بيمار ايمن باشد. اين، از دستشستن که يک کار به ظاهر ساده است شروع ميشود تا تداخل دارو و عدم انجام عملهاي جراحي که پزشک در آن تخصص کافي ندارد و هر چيزي که به امنيت بيمار مربوط باشد. در مورد زيرميزي يکي از بدترين گزارشها مربوط به تهران بود که مجبور شديم تيمهايي از مديران بيمارستانها تشکيل دهيم؛ حدود صد تيم براي بازرسيکردن از بيمارستانها و مطبها که يک قدري اين جواب داد و توانستيم کمي اين موضوع را کنترل کنيم، اما اين مشکل همچنان وجود داشت. يک سال پيش از اينکه من وزير شوم، قانوني در مجلس تصويب شد که اجازه تعرفهگذاري خدمات بهداشتي و درماني در بخش خصوصي به سازمان نظام پزشکي داده شد و سازمان نظام پزشکي نيز از اين امکان حداقل استفاده را کرد؛ يعني در سال اول که اين اختيار را گرفت، تعرفههاي پزشکي را پنجبرابر کرد که کار مدبرانهاي نبود و يک موج افزايش هزينه در بخش خصوصي داشتيم. دو سال اول تلاش کردم با تعامل با نظام پزشکي اين مسئله را حل کنم که نشد و افزايش تعرفه هم همينطور ادامه پيدا کرد تا سال 87 که ديدم تعرفهها همچنان در حال افزايش است و اختيار قانوني نيز با آنها بود، به همين خاطر با مشاور حقوقي قوانين را مرور کرديم و ديدم يک اختياري وزير بهداشت و دولت دارد که اگر تعرفهگذاري با اينکه بخش خصوصي است خارج از عرف تعرفه باشد ميتوانيم تعرفه را باطل کنيم که ما يک سال اين تعرفه را باطل کرديم که باعث شد در ديوان عدالت اداري از من شکايت کنند که چرا تعرفه را باطل کردم. جلسه اول تلخ بود. من تنها رفته بودم، اما دوستاني که شکايت کرده بودند و دو نفر از وزراي سابق نيز بهعنوان شاکي در آن جمع نشستند که يکي از آنها همچنان هم مسئوليت دارد. من در آن جلسه توضيح دادم و باعث شد نظر قضات برگردد و حق را به من بدهند. توضيح دادم که فشار به مردم آمده و حاکميت بايد دفاع کند. نهايتا اين عدم تدبير در استفاده از اين اختيار باعث شد در قانون برنامه توسعه پنجم مجلس اين اختيار را از نظام پزشکي بگيرد. خوب هم نبود اين اختيار از آنها گرفته شود، اما بهتر اين بود که صاحب اختيار از اختيار درست استفاده کند. خوشحال نيستم که اين اتفاق افتاد. خوشحالتر ميشدم که سازمان نظام پزشکي در راستاي همان هدف تأسيسش عمل ميکرد. در قانون تأسيس نظام پزشکي، اولين هدف اين سازمان دفاع از حقوق بيماران و نه دفاع از حقوق پزشکان ذکر شده است. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در ايتا https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5 آخرين خبر در بله https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar