نیویورک تایمز بررسی کرد: منافع روسیه در نظم جدید خزر
دنياي اقتصاد/ متن پيش رو در دنياي اقتصاد منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست. اندر کرامر-نيويورک تايمز| روز يکشنبه، پنج کشور حاشيه درياي خزر بر سر يک فرمول براي تقسيم اين دريا و منابع عظيم نفت و گاز آن به توافق رسيدند. رهبران روسيه، ايران، قزاقستان، آذربايجان و ترکمنستان، کنوانسيون رژيم حقوقي درياي خزر را امضا کردند و کرملين اين کنوانسيون را انعکاس توازن منافع کشورهاي حاشيه درياي ياد شده توصيف کرده است. درياي خزر که بزرگترين درياچه جهان و شوري آن از آب اقيانوس کمتر است، در زمان موجوديت اتحاد جماهير شوروي بهعنوان يک درياچه شناخته ميشد و دو کشور يعني ايران و شوروي آن را به دو بخش تقسيم کرده بودند. پس از فروپاشي اتحاد جماهيرشوروي سه کشور جديد هم مرز با درياي خزر بهوجود آمدند و وضعيت اين دريا تغيير کرد. آنها درياي خزر را آب بينالمللي قلمداد ميکردند که داراي آبهاي مرزي و مناطق خنثي است. در کنوانسيوني که روز يکشنبه در قزاقستان به امضاي پنج کشور حاشيه درياي خزر رسيد هر دو رويکرد ترکيب شده به اين معنا که آبهاي سطحي، بينالمللي قلمداد ميشود و بستر درياچه بين کشورها تقسيم خواهد شد. البته تقسيم منابع بستر اين دريا به توافقنامههاي ديگر نيازمند است. روسيه که قدرت دريايي اصلي درياي خزر است، با تقسيم آن به مناطق ملي، طوري که ناوگان روسيه فقط بتواند در شمال دريا حضور داشته باشد مخالفت کرده بود. روسيه از ناوگان خود در درياي خزر موشکهايي به اهدافي در سوريه شليک ميکرد و موشکها از فراز آبهاي اين دريا عبور ميکردند تا به اهداف مورد نظر برسند و تحليلگران معتقدند روسيه هرگز حاضر نيست سلطه نظامي اين کشور در درياي خزر از ميان برود. طبق پيمان جديد، هيچ کشوري غير از پنج کشور حاشيه درياي خزر نميتوانند در اين دريا کشتيهاي نظامي مستقر کنند. از سوي ديگر روسيه در دوران پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي با تجارت شرقي- غربي انرژي از طريق خطوط لوله در کف درياي خزر مخالفت کرده و اميدوار بوده مسيرهاي شمال-جنوب تجاري و سيستم خطوط لوله و راه آهن در دوران موجوديت اتحاد جماهير شوروي، حفظ شود. چند دهه پيش شرکتهاي نفتي پيشنهاد داده بودند خطوط لوله انتقال انرژي براي انتقال منابع انرژي جمهوريهاي آسياي مرکزي به بازارهاي جهاني احداث شود، اما اين پيشنهاد کنار گذاشته شد؛ زيرا رژيم حقوقي درياي خزر براي سالهاي متمادي نامشخص بوده است. توافقنامهاي که روز يکشنبه منعقد شد بهطور بالقوه زمينه را براي احداث خطوط لوله در کف درياي خزر براي انتقال نفت و گاز طبيعي فراهم ميکند. روسيه با اين نوع پروژهها به دلايل زيست محيطي مخالفت کرده بود اما اين کشور خطوط لوله مشابه را در درياي سياه و درياي بالتيک احداث کرده است. در کنوانسيون امضا شده آمده است تنها کشورهايي که قرار است خطوط لوله در کف درياي آبهاي منطقهاي آنها احداث شود بايد با اين پروژه موافقت کنند. البته هر پنج کشور حق دارند در حوزه مسائل زيستمحيطي درياي خزر اظهار نظر کنند. سيستم خطوط لوله پيشنهاد شده که از درياي خزر عبور خواهد کرد، ميتواند انتقال نفت از ميادين نفت قزاقستان به بازارهاي خارجي را تسهيل کند. در حال حاضر شرکت اکسون در اين ميادين مشغول فعاليت است. از زمان رياست جمهوري بيل کلينتون، آمريکا تلاش کرده راهي براي انتقال انرژي، تجارت و حمل و نقل از اين دريا به وجود آورد که از جمهوريهاي آذربايجان و گرجستان ميگذرد و به کريدور جنوب مشهور است. اين استراتژي انرژي ميتوانست فعاليت شرکتهاي نفتي آمريکا در حوزه درياي خزر را تسهيل کند. در دوران رياست جمهوري جرج بوش تلاش شد از قدرت نظامي براي پيشبرد اين سياست استفاده شود به اين معنا که دولت وقت آمريکا تلاش کرد گرجستان را به عضويت ناتو درآورد، اما اين اقدام، زمينه جنگ روسيه و گرجستان در سال ۲۰۰۸ را فراهم کرد و نشان داد روسيه براي حفظ کنترل خود بر منطقه جدي است. تحليلگران معتقدند پذيرش کنوانسيون رژيم حقوقي درياي خزر از سوي روسيه پس از سه دهه مخالفت، به دليل فشارهاي غرب نيست، بلکه کرملين قصد دارد با رقابت رو به رشد از سوي چين مقابله کند. در واقع برنامه عظيم راه ابريشم قرن ۲۱ چين عملا از سلطه و کنترل روسيه بر منطقه ميکاهد، در نتيجه روسيه به اين وضعيت واکنش نشان داده و کنوانسيون رژيم حقوقي درياي خزر را امضا کرده است. تجارت به و از منطقه آسياي مرکزي، نه به روسيه بلکه به ايران منتقل شده بود و اين فرآيند با پشتيباني چين صورت گرفته است. بخشي از صادرات انرژي از اين منطقه نه به روسيه بلکه به شرق و چين صورت ميگرفته؛ زيرا صادرات به غرب و از طريق درياي خزر دشوار بود. ترکمنستان نيز که از تلاش بي نتيجه براي احداث خطوط لوله انتقال گاز طبيعي در بستر خزر به ستوه آمده بود کار روي احداث خط لوله به شرق و از طريق افغانستان به پاکستان و هند را آغاز کرده است. اين خط لوله TAPI نام دارد. دولت افغانستان اعلام کرده ميتواند از طريق توسعه اقتصادي، به جنگ در اين کشور پايان دهد. اين خط لوله از مناطق تحت سلطه طالبان در جنوب افغانستان عبور ميکند، اما تحت حمايت آمريکا و مخالفان طالبان قرار دارد. مشاهده ميشود که کنوانسيون امضا شده در روز يکشنبه حاصل دنبالهروي کشورهاي حاشيه درياي خزر از منافع اقتصادي خود است و در آينده شاهد تحولات بزرگي در نقش درياي خزر در بازار انرژي کشورهاي غرب آسيا خواهيم بود. البته بسياري از قدرتهاي اقتصادي از جمله چين تلاش خواهند کرد در پروژههاي گوناگوني که اجرا خواهد شد نقشآفريني کنند. تحليلگران معتقدند با آنکه کنوانسيون امضا شده بين پنج کشور حاشيه درياي خزر وضعيت آبهاي سطحي اين دريا را مشخص ميکند و فرمولي براي تقسيم منابع کف دريا در آن وجود دارد، اما ترسيم مرزهاي جديد فرآيندي آسان نخواهد بود و احتمالا اختلافاتي در روند آن بهوجود خواهد آمد. در واقع استفاده از منابع عظيم انرژي بستر درياي خزر مستلزم همراهي عميق کشورهاي حاشيه آن است و آنها نبايد اجازه دهند اختلافنظرها سبب شود تلاشها متوقف شود. روسيه، قزاقستان و جمهوري آذربايجان بستر درياي شمال خزر را تقسيم کردهاند اما ايران، ترکمنستان و جمهوري آذربايجان بر سر منابع نفت در بخش جنوبي درياي خزر اختلاف نظر دارند. درياي خزر براي بازارهاي جهاني منبع بزرگ نفت خارج از خاورميانه محسوب ميشود.