2018-08-19T15:09:00+04:30
(۱۵:۹) ۱۳۹۷/۰۵/۲۸
صبح نو
لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد!
http://akhr.ir/4521695
صبح نو/ متن پيش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
سريال «پدر» به پايان خودش نزديک ميشود و کماکان انتقادات زيادي به فيلمنامه و جزئيات ديگر اين مجموعه مطرح ميشود که عمده آن به نويسنده سريال مربوط است.
پدر به کارگرداني آقاي بهرنگ توفيقي و نويسندگي آقاي حامد عنقاست. اين سريال قرار بود در ماه مبارک رمضان پخش شود اما از ۲۵ تيرماه از شبکه دو پخش شد. اين سريال، درمدت کوتاهي توانست توجه مخاطبان زيادي را به خود جلب کند. اما پدر درعين مخاطبان قابل توجه، حواشي و انتقادات زيادي را هم به همراه داشته است. اين انتقادات به حدي است که برخي همين مخاطب قابل توجه را هم بيش از هرچيز، ماحصل حواشي فرامتني اين سريال ميدانند.
درکدامتيمهستيد
بخش قابل توجهي از توليدات تلويزيون معطوف به سريالسازي است. تلويزيون سريال ميسازد تا هم آنتنش را پر کند و هم مخاطب را سرگرم کند؛ دراين گيرودار اگر هنرش را داشته باشد پيامي هم منتقل کند. درعينحال تلويزيون محدوديتهاي متعددي هم دراين راه دارد. بودجه محدود، موضوعات و فيلترهاي مربوط، اولويتها، سازندگان و... همگي مواردي هستند که براي توليد يک سريال موثرند. حال براي توليدات روتين و البته مناسبتي سيما، مديران با توجه بهتعدد و تنوع طرحها و ايدهها، کار نسبتاً دشواري براي انتخاب اولويتها دارند؛ اولويتهايي که براساس مصالح ملي، ارزشهاي ديني و هنجارهاي فرهنگي انتخاب ميشوند. انتخاب موضوعات و اولويتها ارتباط مستقيمي با شرايط روز جامعه نيز دارند.
شرايط داخلي و حتي اوضاع بينالمللي درمقاطعي ميتواند در جهتگيري مديران و تصميمسازان موثرباشد. حال بايد از مديران و شوراي تصميمگيرنده مربوطه اين سؤال را پرسيد که پروژه پدر چه ارزش و اولويتي براي جامعه(لااقل امروزش) دارد؟ روايت داستاني که درحاشيهاش از قرآن کريم بهره برده تا رنگ و بويي ديني پيدا کند اما درواقع به جز در پوسته، درباطنش خبري از دين(خصوصاً دينمداري)نيست. اين که دختري بدون اصول و خوشگذران، عاشق پسري مذهبي و حافظ قرآن بشود براي دريافت مجوز توليد کافي است؟
آيا نمايش خانوادهاي مذهبي که پدر بنز چندصدميليوني سوار ميشود، کارخانهدار است و خانهاي شبيه به قصر دارد براي امروز جامعه يک ارزش است يا ضد ارزش؟
آقاي مهدي سلطاني بازيگر کاربلد اين سريال گفتهاست که: «رسيدن به ثروت حلال از راه مشروع خيلي هم پسنديده است.» برمنکرش لعنت اما آيا با توجه به شرايط امروز جامعه و انتقادات جدي به پديده ثروتهاي مشکوک، اين داستان در مسير مطالبات بحق مردمي حرکت ميکند يا برخلاف آن؟ همانطور که گفته شد هر شهروندي (چه مذهبي و چه غيرمذهبي) حق دارد با فکر و تلاشش از راههاي مشروع ثروتاندوزي کند و هيچکس حق تعرض و تهمت به او را ندارد اما آيا اين نمايش اغراق شده از يک خانواده مذهبي، نمايندهاي واقعي از اين قشر است؟ نگاه کاريکاتوري برخي از نويسندگان سينما و تلويزيون به قدري دور از واقعيات جامعه است که مخاطب متحير ميشود. اصلاً از اين مورد بگذريم، آيا به نظر مديران ارشد تلويزيون، اولويت تريبون رسمي نظام چنين قصهاي است؟ يعني آنقدر دغدغه و موضوع در جامعه ما ناياب است که عشق بيدليل، باسمهاي و تکراري دختر غير مذهبي و پسر مذهبي ميشود اولويت؟ فرضاً به هزار و يک دليل که ما خبر نداريم (که البته داريم ولي به زبان نميآوريم!) چنين طرحي براي ساخت تصويب شد؛ مديران محترم سيما به اين فکر نکردهاند که در اين شرايط مشکلات اقتصادي و مقاومت کشورمان در برابر کارشکنيهاي خارجي، مردم بيش از مرگومير، گريه، زندان و دعواهاي خانوادگي نيازمند آرامش و نشاطند؟ بد نيست عزيزان تعداد سکانسهاي مربوط به بازداشتگاه، دادگاه، ختم، قبرستان و... بشمارند تا متوجه عمق ماجرا شوند. در کدام طرف ايستادهايد؟
تغييرپايانبندييا...
اخيراً و پس از اعتراضات گسترده به تلخي عجيب و غريب سريال پدر، بهطور غير رسمي اخباري مبني بر غافلگيري مخاطبان منتشر شد. برخي مدعي شدند که شخصيت «حامد» که فوت شده طي اتفاقاتي به سريال بازخواهد گشت و مشخص ميشود نمرده است! اگر فرض فوق را قبول کنيم دو حالت قابل بررسي است. نخست اينکه از ابتدا قرار بوده همين روند و خط داستاني رخ بدهد و طبق معمول بسياري از آثار ايراني، نويسنده محترم با انتشار اطلاعات ناقص مخاطب را گول زده است!
در اين صورت يعني نويسنده سريال(که احتمالاً روحياتش کمي غيرمعمول است) مخاطب را طي چندين قسمت،
با اشک، قبرستان، دعوا، دادگاه و... حرص داده و تا توانسته با اعصابش بازي کرده و حال ميگويد گول خوردهايد! همهاش اشتباه بود و حامد زنده است! اما حالت دوم اين است که با توجه به حجم اعتراضات به تلخي سريال، مديران به سازندگان فشارآوردهاند تا با چند سکانس پايانبندياش را تغيير دهند تا کمي از زهر کار گرفته شود. چه مفروضات فوق به واقعيت بينجامد و چه خلافش ثابت شود نميتوان از سؤالات متعدد درباره فيلمنامه اين مجموعه گذشت. نويسنده ابوالمشاغل سريال پدر که طبق اعترافش درباره سريال نمايش خانگي «قلب يخي» قبلاً از علاقهاش به تلخي بيش از حد گفته بود، چند سالي است به سراغ موضوعي مشخص رفته است؛ عشق دوگانه دختر غيرمذهبي با پسرمذهبي! هرچند که اين مورد قبلاً در فيلم «دلشکسته» به شکلي جديتر مطرح شده بود اما لااقل در سه سريال با عنقا در مقام نويسنده اين موضوع تکرار شده است؛ «انقلاب زيبا»، «تنهايي ليلا» و اخيراً «پدر».
اصرار بيش از حد عنقا به اين موضوع سوالاتي را در ذهن به وجود ميآورد. آيا اين نويسنده از ايده تهي است و يک فرمول را قرار است براي سالها و در سريالهاي مختلف تکرار کند؟ اصلاً نکند طبق همان خبري که گفته شده بود، پدر براساس زندگي واقعي نويسندهاش ساخته شده باشد؛ البته با کمي تفاوت؟! نکند حامدعنقا در دوران جواني عاشق دختري غير مذهبي و بدون اصول بهنام «ليلا» بوده که هرچقدر تلاش کرده او راضي به ازدواج با حامد آن روزها نشده و امروز تاوانش را بايد مخاطب بدهد؟! اين رويه حاصل عشق نافرجام دوران جواني نويسنده باشد يا هرچيز ديگر قطعاً در بلندمدت براي تلويزيون آسيبزننده است. اگر مديران جامجم دلشان با ميزان مخاطب سريال خوش است که هيچ ولي اگر به لايههاي زيرين و تبعات اجتماعي يک اثر توجه دارند بهتر است در تصميمات آينده تجديد نظر کنند. قدري هم براي روح و روان مخاطب ارزش قائل شويم و محصولاتي توليد کنيم که مخاطب پس از تماشايش حال خوبي داشته باشد. نه به آن ترافيک کمديهاي سالهاي پيش و نه به اين سريالهاي اخير که مخاطب با ديدنش افسرده ميشود.
بازار