مارک گازیوروسکی: کودتای 28 مرداد باعث تداوم دیکتاتوری شد
فرهيختگان/ متن پيش رو در فرهيختگان منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست مارک گسيروسکي، استاد دپارتمان علوم سياسي دانشگاه ايالتي لوييزيان است که در مقطعي بهعنوان مشاور وزارت خارجه آمريکا مشغول به کار بوده است. وي بهعنوان يکي از معدود محققان غرب به شمار ميرود که به صورت گسترده و مستمر درخصوص کودتاي 28 مرداد 1332 تحقيق کرده است؛ کودتايي که به قول استفان کينزر، خبرنگار مشهور «نيويورکتايمز» و نويسنده کتاب «همه مردان شاه» در توصيف آن ميگويد: «کودتاي 28 مرداد آينده تاريخ ايران را تحت تاثير خود قرار داد و به نحوي باعث تغيير شکل معادلات جهاني شد که سالها بعد تازه تاثير آن مشخص شد.» گسيروسکي، نويسنده کتاب «سياست خارجي آمريکا و شاه» و همچنين «مصدق و کودتا» است. با اين استاد دانشگاه درباره ماجراي کودتاي 28 مرداد 32 به گفتوگو نشستيم که متن اين گفتوگو به شرح زير است. بنا به اعتراف وزير خارجه آمريکا در دوره کلينتون، آمـــــريکاييها بـــــا کــودتاي 1953 (مـــــــــــرداد 1332) قدرت را بهدست شاه دادند. پيشبيني آکادميسينها و سياستمداران آمريکايي از آينده کودتاي 1953 چه بود؟ آنها به دنبال اين بودند که يک چهره مقتدر مانند فضلا... زاهدي را به قدرت برسانند تا از طريق او بتوانند بحران نفت را حل کنند؛ ثبات را به ايران برگردانند و حزب توده را از بين ببرند. به نظرم آمريکاييها توانستند به خواستههاي خود برسند. کودتاي 28 مرداد يک نوع مداخله مستقيم، خصمانه و غيردموکراتيک براي تغيير يک حکومت است. اثر اين برخورد خصمانه بر جامعه ايراني چه بود؟ کودتاي 28 مرداد 1332 و سرنگوني مصدق باعث به وجود آمدن دوره 25 ساله ديکتاتوري شد. کودتا همچنين کمک زيادي به ضد آمريکايي شدن انقلاب سال 1357 و دوره بعد از آن در ايران کرد. با توجه به اينکه دونالد ترامپ هم سياست خصمانه مشابهي را در مقابل ايران در پيش گرفته است، ميتوان اينگونه نتيجه گرفت که تقويت حس دشمني براي ترامپ و سياست خارجي آمريکا، مطلوب است يا بايد نتيجه بگيريم که براي آمريکا، دوستي و دشمني ايرانيان، فاقد اهميت است؟ به نظرم اوباما تمايل به ايجاد روابط بهتر با ايران را داشت. تصور ميشود کلينتون هم نگاه خوبي به ارتباطات بهتر داشت. اين مساله بيشتر به فردي که در قدرت هست مرتبط است و اينکه او چگونه تصميم ميگيرد. در کشورهاي خاورميانه تصور ميشود که با تغيير ترکيب کنگره يا تغيير رئيسجمهور ايالات متحده، سياستهاي کلي آن کشور خصوصا در سياست خارجي تغييراتي اساسي پيدا ميکند. سياست خارجي آمريکا با تغييرات در دولت يا کنگره، نهايتا چقدر امکان تغيير دارد؟ کنگره بدون تاثير از اينکه چه حزبي رياستجمهوري و کاخ سفيد را تصاحب ميکند، با ايران دشمني خواهد کرد و به رفتار خصمانه خود ادامه خواهد داد. با اين حال حزب صاحب قدرت طي چند دهه گذشته بسيار تعيينکننده بود. در دوران رياستجمهوري دموکراتها (کارتر، کلينتون و اوباما) آنها نشان دادند که تمايل بيشتري به ارتباط با ايران نسبت به جمهوريخواهان به رهبري ريگان، بوش و ترامپ داشتهاند. به نظر شما، حتي اگر ايران از صحنه سياست جهاني خارج شود، آيا دشمني ايالات متحده، تبديل به دوستي خواهد شد؟ در زمان کودتا، ايالات متحده به ظاهر دوست ايران و مصدق بود، ولي هيچکدام از دو رئيسجمهور (ترومن و آيزنهاور) به قولهايي که به مصدق داده بودند، عمل نکردند و نهايتا هم ايالات متحده در کودتا نقشآفريني کرد. ترومن نسبت به آيزنهاور رويکرد به مراتب بهتري به ايران و مصدق داشت. ترومن به کلي مخالف کودتا در ايران بود. بلافاصله بعد از پيروزي آيزنهاور در انتخابات رياستجمهوري آمريکا، مقامات دولت انگليس که از ملي شدن صنعت نفت ناراحت بودند نامهاي را به آمريکا فرستادند که در آن پيشنهاد شده بود دولت انگليس با همکاري آمريکا اقدام به کودتا عليه دولت مصدق کند. مقامات وقت کاخ سفيد اعلام کردند که دولت کنوني (ترومن) هيچگاه حاضر به چنين کاري نخواهد شد و در عوض دولت پيروز انتخابات (آيزنهاور) که در ژانويه کار خود را آغاز خواهد کرد، ممکن است تمايل به چنين اقدامي داشته باشد. گزارشهاي منتشرشده از سازمان سيا بهخوبي طراحي کودتا در تهران را نشان ميدهند. آيزنهاور در مارس سال 1953 (اسفند 1331) سازمان سيا را مامور تدارک براي کودتا عليه مصدق کرد. مهمترين بخش ماجرا پيدا کردن جايگزين مناسب براي مصدق بود. بهترين فرد از نگاه سازمان سيا، زاهدي بود که پيش از اين هم در اين خصوص با سيستم امنيت انگليس همکاري کرده بود. البته در ادامه سازمان سيا زاهدي را مناسب اين کار نديد و اين ماموريت به يکي از افسران عاليرتبه ايراني که عامل سازمان سيا بود واگذار شد. درنهايت طرح اصلي کودتا در لندن به تصويب رسيد. اين طرح در 6 بند تدوين شد. سازمان سيا در اين مدت اقدام به خريد نمايندههاي مجلس و اخذ حمايت شاه از کودتا کرد؛ البته شاه هم اگر مخالف کودتا بود، چيزي تغيير نميکرد. در آوريل سال 1953 (فروردين 1332) دفتر سازمان سيا بودجهاي يک ميليون دلاري دريافت کرد تا به هر وسيلهاي که ميتواند مصدق را سرنگون کند. اوباما هم به دنبال عاديسازي روابط با ايران بود. به نظرم بهترين پيشنياز براي بهبود روابط ميان ايران و آمريکا به قدرت رسيدن دموکراتها در آمريکا است. آمريکا از دشمني با ايران نفع ميبرد؟ ممکن است بگوييد که اوباما براي بهبود روابط ميان دو کشور ايران و آمريکا تلاش ميکرد اما دقيقا در زمان اوباما بود که سازمان سيا با همکاري موساد اقدام به ترور دانشمندان هستهاي ايران کرد. همچنين اسناد زيادي از نقش مستقيم دولت آمريکا در اغتشاشات بعد از انتخابات سال 88 منتشر شده است. مقامات زيادي در آمريکا هستند که رويکرد ضد ايراني دارند براي همين، اقدام عليه ايران ميتواند يک امر طبيعي باشد. ترامپ هم از اين مساله براي پيشبرد مقاصد سياسي خود استفاده ميکند. اگر تصور شما اين است که دموکراتها ميتوانند دوستان بهتري براي مردم ايران باشند به نظر شما پيشنيازي که آنها براي اين دوستي در نظر دارند، چيست؟ روي کار آمدن دموکراتها ميتواند به حفظ برجام کمک کند ولي براي بهبود بيشتر روابط ميان دو کشور، دموکراتها از ايران خواهند خواست که حضور خود در عراق، يمن و مخصوصا سوريه را محدود و حتي متوقف کند. علاوهبر اين، آنها از ايران انتظار دارند که برنامه موشکي خود را متوقف کند و مقامات ايراني در سخنرانيهاي خود عليه آمريکا صحبت نکنند و اظهارت دوستانهتري داشته باشند.