کيهان/
متن پيش رو در کيهان منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست.
رئيس فراکسيون اميد با بيان اينکه در اصل گفتمان انقلاب با يکديگر اختلاف نظري نداريم، گفت: گفتمان مقابل را هم تخطئه نميکنيم اما مزيت گفتمان اصلاحات «جذب حداکثري» است؛ مثال مردمي درباره اصلاحات که از «سروش تا گوگوش» را شامل ميشود، صحيح است و ما نميتوانيم کسي را حذف کنيم.
به گزارش اميدنامه، محمدرضا عارف در ديدار مدير و شماري از اعضاي انجمن انديشه و قلم، ضمن بيان اينکه ما گفتمان اصلاحات را برآمده از انقلاب ميدانيم، ادامه داد: باور من اين است که ما در اصل گفتمان انقلاب با يکديگر اختلاف نظري نداريم، گفتمان مقابل را هم تخطئه نميکنيم اما مزيت گفتمان اصلاحات «جذب حداکثري» است؛ اين مثال مردمي درباره اصلاحات که از «سروش تا گوگوش» را شامل ميشود، صحيح است و ما نميتوانيم کسي را حذف کنيم. اما برخي رقباي ما در کمال بيانصافي از اين ويژگي اصلاحطلبان سوءاستفاده ميکنند و مثلا ايراد يک فرد را برجسته ميکنند و آن را به کل جريان اصلاحات نسبت ميدهند.
عارف ضمن اشاره به خاطره گفتوگوي خود با يکي از چهرههاي اصولگرا گفت: به ايشان گفتم تفاوت ما در اين است که قطار ما به هر ايستگاهي ميرسد، ابتدا دست افراد را ميگيريم و با خود همراه ميکنيم، سپس آنها را شناسايي ميکنيم اما شما اگر احساس کنيد با فردي کوچکترين اختلاف نظري داريد، او را پايين مياندازيد و اين مهمترين اختلاف و تفاوت گفتمان اصلاحات با شماست. اين ويژگي در ذات انقلاب نيز وجود دارد، مگر در جريان انقلاب ما افراد را گزينش ميکرديم؟ تودههاي مردم همراه انقلاب بودند، اما متاسفانه بايد بگويم ما به دليل برخي از انحصارطلبيها اين سرمايه اجتماعي عظيم را از دست دادهايم و گرفتار شديم. وي در عينحال گفته: «براندازان درجريان اصلاحات جايي ندارند.»
درباره اين سخنان عارف چند نکته قابل تامل است. اين تعبير که جبهه اصلاحطلبان، از سروش تا گوگوش را شامل ميشود، متعلق به حجاريان است. ابتدا گفته ميشود اين جبهه، بينالعباسين (عبدي و دوزدوزاني) است اما به تدريج نام سروش و گوگوش هم به ميان آمد. سروش پس از خروج از کشور، مدتي عضو اتاق فکر سبز در لندن بود اما نهايتا منکر رسالت پيامبر اعظم(ص) شد و وحي الهي را «نعوذبالله» روياهاي شاعرانه توصيف کرد. آيا آقاي عارف نيز خداي ناکرده چنين تعلقاتي دارد يا دچار خطايي بزرگ شده و به تکرار طوطيوار مدعاي يک عنصر سابقا امنيتي پرداخته است؟
ثانيا اصلاحطلب توصيف کردن خواننده کابارهاي رژيم طاغوت، تهمتي است که با چند من سريش هم به گوگوش نميچسبد. وي با کمک سلطنتطلبان آمريکايي، شبکه ضدديني و ضداخلاقي منو تو را راهاندازي کرد و به تازگي، ترانهاي مبتذل عليه 40 سالگي انقلاب اسلامي خواند. او بازيچه سلطنتطلبان و ديگر گروهکهاي براندازي در مواقع دعوت به اغتشاشافکني بوده است.
با اين وصف آقاي عارف چگونه ميتواند سروش و گوگوش را اصلاحطلب از جنسي که ادعاي تند «گفتمان برآمده از انقلاب است»، بداند؟!
البته اين واقعيت است که محافل ضدانقلاب به سرعت روي ادعاي اصلاحطلبي سوار شدند و آن را براي تحرکات ضدانقلابي مصادره کردند؛ چراکه سران اين طيف قائل به مرزبندي با دشمنان اسلام و انقلاب (و هيچ ارزش ديگري) نبودند و اولويتشان بزرگتر کردن جبهه براي استفاده در رقابتهاي انتخاباتي (و بعضا فراتر از آن، راديکاليسم و ساختارشکني) بود.
به همين دليل نيز در فتنه آمريکايي - انگليسي - اسرائيلي «جنبش سبز» از گوگوش تا سروش نقشآفريني کردند، شعار «اصل نظام نشانه است» برجسته شد و تا مرز «هتاکي عليه ساحت امام حسين عليهالسلام» پيش رفت.
و بالاخره اينکه برخلاف شعار تحمل ديگران، آقاي عارف به هنگام رياست بر دانشگاه تهران، برخوردي سختگيرانه و سرکوبگرانه با نيروهاي انقلابي داشتند.
بازار