پنهانکاری انگلیسیها در سایه قطرهچکانی امریکاییها
روزنامه جوان/ متن پيش رو در جوان منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
در حالي که در رسانههاي ايران اعم از چپ و راست امريکا به عنوان مقصر اصلي کودتاي ۲۸ مرداد ماه معرفي ميشود، نقش دستگاه اطلاعاتي بريتانيا در اين واقعه مهم به راحتي ناديده گرفته ميشود.
با اين توصيف متأسفانه با وجود گذشت نزديک به ۶۵ سال از وقوع اين کودتا هنوز ابعاد مختلف آن چندان شناخته شده نيست. اسناد گوناگوني که از طريق منابع خارجي در خصوص اين ماجرا افشا شده، اغلب تکرار همان مطالبي است که توسط تاريخ نگاران غربي پيش از آن افشا شده بود. جالب اين است که بر اساس قوانين موجود در کشور امريکا بايد اسناد و اطلاعات مرتبط با ۳۰ سال گذشته افشا شود، اما درباره کودتاي ۲۸ مرداد ماه هنوز چنين اتفاقي روي نداده است.
طبق اظهار نظر مقامات امريکايي بخش زيادي از اسناد کودتاي ۲۸ مرداد در دهههاي ۶۰ و ۷۰ ميلادي در انبار اسناد اين سازمان به صورت کامل منهدم شده است. اين در حالي است که هر کسي ميداند که يک سازمان اطلاعاتي به هيچ وجه به دنبال انهدام اسناد خود نيست. انتشار قطره چکاني برخي از اطلاعات مندرج در آرشيو امنيت ملي جرج واشنگتن نشان ميدهد اين ادعا تا چه اندازه غلط است. با اين حال وزارت خارجه امريکا تاکنون در اين باره بازتر عمل کرده و اسناد فراواني در خصوص دخالت امريکا در اين واقعه منتشر کرده است. وزارت خارجه امريکا، اولين بار در سال ۱۹۸۹ مدارکي را در ارتباط با اين کودتا منتشر کرد، اما تمام منابعي که به دخالت سازمان سيا در اين کودتا اشاره ميکرد در آن سانسور شده بود. نسخه کاملتر اين اسناد در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. قرار بود دو سال بعد تمام اسناد و موارد محرمانه کودتا به انتشار عموم برسد، اما در آن زمان احتمال به خطر افتادن مذاکرات هستهاي با ايران وجود داشت، به همين دليل وزارت خارجه امريکا از انتشار آن منصرف شد. در نهايت در تابستان سال گذشته کتابچه اسناد مربوط به اين واقعه منتشر شد که در جاي جاي آن اشارههاي فراواني به نقش سازمان سيا در طراحي و راه اندازي کودتا در ايران داشت.
با اين حال آنچه تاکنون به شدت در حاشيه مانده و گاه در منابع داخلي به آن پرداخته نميشود، نقش انگلستان در اين ماجرا بوده است. انگليسيها خود نيز به شدت به دنبال پنهانکاري و از ميان بردن نقش خود در کودتاي ۲۸ مرداد بودهاند. حتي زماني که قرار بود اسناد امريکاييها در اين خصوص منتشر شود، دستگاه اطلاعاتي بريتانيا فشار فراواني را به امريکاييها وارد ميکنند تا نقش انگليسيها در اين ماجرا سانسور شود. بريتانياييها تا سال ۱۹۹۲م، اصولاً منکر وجود سازمانهاي اطلاعاتي خود بودند. آنها در حالي اين حقيقت را کتمان ميکردند که صدها کتاب و مقاله درباره سازمانهاي اطلاعاتي بريتانيا منتشر شده بود و فيلمهاي «جيمز باند» شهرت جهاني داشت. تنها شخصيت انگليسي که تاکنون در اين باره موضعگيري کرده است، جک استراو وزير امورخارجه امريکا بوده است، البته مواضع «جک استراو» وزير خارجه دولت «توني بلر» درباره کودتاي ۲۸ مرداد و دخالتهاي بريتانيا در ايران که در سال ۲۰۰۹ آن را اظهار و در سال ۲۰۱۲ در خاطراتش تکرار کرد، يک استثناست. اين اظهارات «استراو» مربوط به زماني است که او ديگر وزير خارجه بريتانيا نبوده و مقام رسمي به حساب نميآمده است. همين مسئله سبب شده در منابع مرتبط و به خصوص رسانههاي ايراني اشاره خاصي به نقش بريتانيا در اين ماجرا نشود و تمام توپخانه رسانهاي در ماجراي ۲۸ مرداد به سمت امريکا روانه شود. ذکر اين نکته ضروري است که يکي از مهمترين دلايل اين رويه وجود روابط رسمي بين بريتانيا و ايران است. همچنين سفارتخانه اين کشور نقش مهمي در ساماندهي فعاليتهاي فرهنگي در داخل کشور دارد.
نگاهي به آنچه تاکنون در خصوص کودتاي ۲۸ مرداد ماه در منابع غربي منتشر شده نشان ميدهد، اغلب اين افراد هيچ سابقهاي در سلسله مراتب فرماندهي کودتا نداشتهاند. روايت رسمي امريکاييها از کودتاي ۲۸ مرداد عدهاي بزن بهادر و رجاله خياباني را نشان ميدهد که با هدايت يکسري افراد درجه سوم در دستگاه دولتي و تاجران دون پايه دولت مصدق را برکنار ميکنند. در «تاريخچه عمليات کودتا» منسوب به دونالد ويلبر و منابع مشابه، اسامي نظاميان و غيرنظاميان نامدار يا گمنام، چون حسن ارفع، حسن پاکروان، مظفر بقايي، حسين خطيبي، عيسي سپهبدي، حبيبالله ديهيمي، محمود ارم، حسن علويکيا و ديگران و ديگران ناپيداست. در کتابهايي که بر مبناي اينگونه اسناد نوشته شده نيز اين چهرههاي متنفذ دنياي پسپرده آن روز از صحنه عمليات کودتا يا محو شدهاند يا نقش شان به گونهاي ديگر روايت شده است. به دليل اين تلاش سنگين براي استتار، «تاريخنگاران رسمي کودتا» حتي از جرج کندي يانگ نام نميبرند؛ قائممقام وقت سرويس اطلاعاتي بريتانيا (ام. آي. سيکس) و طراح و فرمانده واقعي عمليات کودتا که از اوايل دهه ۱۹۵۰، به همراه ژنرال لوسين تراسکات (معاون سيا مستقر در فرانکفورت) و ژنرال رينهارد گيلن (رئيس سازمان اطلاعات نظامي هيتلر) که در سال ۱۹۴۵ خود را به ارتش امريکا تسليم کرد و اولين رئيس سازمان اطلاعاتي آلمان غربي (BND) شد، در خفا به ايجاد و گسترش شبکههاي مخفي پيمان تازه تأسيس «ناتو» در ايران، ترکيه، يونان، ايتاليا، آلمان غربي، بريتانيا، فرانسه، بلژيک، سوئد و برخي ديگر از کشورهاي اروپايي مشغول بود.
جرج کندي يانگ نقش بسيار مهمي را در پيروزي کودتا ايفا کرد. زماني که در ۲۵ مردادماه کودتاي امريکاييها در مرحله اول شکست خورد، جرج کندي يانگ بود که اين کودتا را نجات داد. در يک لحظه سرنوشتساز وزارت امور خارجه امريکا کنترل اعصاب خود را از دست داد و در ميانه عمليات کودتا تصميم به ترک آن گرفت ولي تمامي مکاتبات سيا با تهران از طريق ايستگاه اينتليجنس سرويس در قبرس انجام ميشد و يانگ ترتيبي داد که ارسال پيام مقامات امريکايي به مأمورانشان در تهران به تأخير افتد و تنها پس از سقوط مصدق و اعاده اقتدار شاه بود که اين پيام به تهران رسيد. با توجه به اين استتار طبيعي است که تا به امروز بکوشند جايگاه سِر شاپور ريپورتر ۹۷ ساله را همچنان پنهان کنند؛ افسر رابط سرويس اطلاعاتي بريتانيا با محمدرضا شاه که البته در خاطرات بسياري از رجال از جمله فردوست به عنوان مهمترين رابط بين دستگاه اطلاعاتي بريتانيا ذکر شده است.