سرمقاله آفرینش/ ضرورت وحدت فکری در فهم وضعیت کشور
آفرينش/ « ضرورت وحدت فکري در فهم وضعيت کشور » عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: گذشت چهار دهه از انقلاب و مواجهه با انبوه دشمني ها که فهرست بلندبالايي از طراحي ها و اقدامات را در بر مي گيرد، ايران را صاحب تجارب ذي قيمتي ساخته که براي ادامه حيات و نقش آفريني آن، ارزش بي بديل دارد و به مثابه يک سرمايه راهبردي است. اما بايد از اين پشتوانه عظيم براي پيشبرد اهداف و ماموريت هاي آينده بهره جست. در اين خصوص بايد نقاط قوت و ضعف را مورد بازخواني و مطالعه قرار داد ولي اجمالا مي توان از برجام به عنوان عيني ترين و فراگيرترين تجربه ملت ايران در زمان حاضر نام برد که تداعي کننده تجارب بسياري است. عقل حکم مي کند که با اين تجربه، خود را در تله نيانداخته و گرفتار بحث هاي حاشيه اي و داخلي نشويم و از سوي ديگر آن را به عنوان چراغ راه اقدامات آتي خود قرار ندهيم. امروز درعرصه بين الملل ، ترامپ با بسياري از کشورها و حتي شرکاي نزديک خود مشکل دارد و دغدغه نزديک ترين متحدش يعني اروپا اين است که چگونه سياست خود را با تيم کنوني هماهنگ کند تا دچار کمترين آسيب و چالش شوند. لذا بايد توجه داشت هدف گيري و سياست اعمال فشار آمريکا تنها منحصر به ايران نيست بلکه طيف وسيعي از کشورها را در برمي گيرد ولابي هاي اسرائيلي و عربي تلاش بي وقفه اي دارند که ايران را در نوک پيکان اقدامات تهاجمي رئيس جمهور آمريکا قرار دهند . با اين وجود، فرصت ديپلماسي ايران اين است که ظرفيت بوجود آمده ناشي از رفتارهاي ترامپ، که نقطه اوج آن در خروج از برجام نمايان شده را بخوبي رصد کرده و براي آنها برنامه ريزي کند. بهره گيري از اين فرصت و همچنين نگرش واقع گرايانه به آسيب تحريم هاي سنگين آمريکا، حکم مي کند که ما ضمن نيم نگاهي به تحولات و کشمکش هاي درون آمريکا، ظرفيت هاي خود را صرفا به تقابل با آمريکا و منافع اين کشور در منطقه متمرکز نکرده و با مجموعه هاي ديگر از جمله، کشورهاي همسايه و همجوار، اروپا، روسيه، چين، هند، طيف مشخصي از کشورهاي عربي به گفت وگوي جدي بپردازيم و چتر ديپلماسي را در آن بخش ها گسترش دهيم. از اين طريق مي توان فضاي ناخرسندي کشورها از رفتارهاي يک جانبه آمريکا را تازه نگه داشت و بخشي ازهزينه رويارويي با آمريکا را برعهده ديگر کشورها بگذاريم تا فشار کمتري مشمول ايران گردد. اين مسئله مي تواند گشاينده راه حل هايي براي عبور از تحريم ها و يا تحولات احتمالي ديگر باشد.اما بيشترين تمرکز ما در شرايط بحراني فعلي بايد بر مسائل داخلي باشد. امروز مهمترين مساله و ماموريت ايران در داخل توجه به موضوعاتي است که يا ارتباطي با مسائل خارجي نداشته و يا درجه تاثيرپذيري آن در کمترين ميزان است. اتفاقاتي که در عرصه هاي اقتصادي کشور طي ماه هاي اخير رخ داده نياز به يک واکاوي بنيادين دارد. چرا که اينجا نقطه آسيب ماست و دشمن نيز آن را خوب دريافته است. در اين برهه از سياست داخلي کشور، زمان مناسبي براي تخريب مديريت اجرايي کشور نيست، هرچند که بايد با انتقادات جدي و موثر نقاط ضعف به آنها گوشزد شود. بايد کمک کرد تا جريان تصميم گيري اجرايي کشور از اين مرحله عبور کند و صرفاً با شناسايي اختلالات آن درصدد اصلاح ساختاري باشيم. امروز به مرحله اي رسيده ايم که فرصت و مجالي براي کارشکني و تخريب يکديگر براي رقابت هاي سياسي نيست. بايد از عقل و خرد جمعي ايراني چه در داخل و يا در هر جاي جهان هستي که دغدغه اين سرزمين را دارد کمک گرفت و آنها را براي رفع مشکلات پيش رو شريک در تصميمات ساخت.