عراق در بن بست!
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست. انتخابات پارلماني 12 مي در عراق يک جشن ملي نبود. از دو جهت يک اعتراض خاموش بود. عدهاي که شرکت نکردند سطح بسيار پايين مشارکت مردمي (44 درصد) را رقم زدند و اين تعداد اندک شرکت کننده نيز چهرهها و ائتلافات پيشيني حاکم و در راس آنها دو طيف عبادي و مالکي را پس زدند و از اولويت انداختند و ائتلاف سائرون وابسته به مقتدي صدر چهره ديني منتقد را با اختلاف اندکي به جايگاه نخست رساند. به شکل پيش گفته، هم تحريمکنندگان و هم شرکتکنندگان در انتخابات اعتراض خود را اعلام کردند. حال سه ماه از برگزاري انتخابات ميگذرد و مهلت سه ماهه تشکيل دولت نيز به پايان رسيده است و هنوز ائتلافهاي راه يافته به پارلمان به توافقي نرسيده و عاجز از تشکيل بزرگترين فراکسيون پارلماني براي انتخاب نخست وزيري و به تبع آن تشکيل دولت هستند. از زمان اعلام رسمي نتايج انتخابات روشن بود که اين نتايج در دل خود نشانههاي يک نوع بن بست خطرناک را دارد که عوامل منطقهاي و بينالمللي از جمله ورود جدي عربستان به صحنه سياسي عراق و تنشهاي پسابرجامي ميان آمريکا و ايران بر شدت و حدت آن ميافزايد. بنبست از آن لحاظ که نتايج اکتسابي سه ائتلاف رقيب نخست (سائرون، النصر و الفتح) نزديک به هم بود و ائتلاف سائرون به عنوان ائتلاف برنده اول نتوانست حتي نيمي از نصف کرسيهاي پارلماني را کسب کند. اين مساله ميطلبد که يا سائرون و حتي رقباي آن يا با هم وارد ائتلاف گسترده شوند که تجربه سه ماه پيش نشان داد اين مساله به اين سادگي نيست و پيچيدگيهاي خود را دارد که آن را تا حدود زيادي غير ممکن ميسازد و يا اين که با ديگر ليستها و ائتلافات شيعي، اهل سنت و کُردي وارد معاملات سياسي شوند که اين نيز باز دشواريهاي خاص خود را دارد. جدا از تهديدات و چالشهاي انباشته نظام سهميهبندي سياسي و عرفي در عراق پساصدام، در اين دوره اختلافات بيت شيعي عراق مزيد بر علت شده و ميرود که کل نظام سياسي اين کشور را با تهديد وجودي مواجه کند. اين اختلافات پيش از انتخابات شروع شد و در افتراق عمار حکيم از مجلس اعلا، مواضع تند مقتدي صدر و اختلافات ميان مالکي با بقيه جريانهاي شيعي از جمله شاخه عبادي حزب الدعوه خود را نشان داد. بعد از انتخابات نيز همين اختلافات با وجود ديدارهاي صورت گرفته ميان رهبران ائتلافهاي شيعي تداوم داشت و عدم تشکيل يک فراکسيون بزرگ شيعي مثل دورههاي پيش تا اين لحظه نشان از پابرجا ماندن اين اختلافات و عميق بودن آنها دارد. در کنار آن نيز اختلافات ميان کُردها در اين دوره بسيار پررنگ است و در چهار انتخابات قبلي از سال 2003 هيچ وقت مثل امروز احزاب کُردي دچار تشتت نشدهاند. علت پايه اين امر نيز به همهپرسي استقلال اقليم کردستان عراق و تحولات پس از آن به ويژه بازگشت مناطق وسيعي از زمينهاي تحت کنترل اقليم از جمله کرکوک به زير سلطه دولت مرکزي بغداد بر ميگردد. به اين دليل و به دلايل ديگري هنوز اختلافات درون کُردي اجازه تشکيل يک فراکسيون کُردي واحد مثل دورههاي پيشين را نداده است و بعيد هم هست که اين فراکسيون فعلا تشکيل شود. در ميان نيروهاي اهل سنت نيز شاهد چنين تشتتي هستيم و يا در ائتلافهاي ناهمگون شيعي پراکنده هستند يا خود چند ائتلاف جداگانه با تعدد وابستگي خارجي دارند و يک قدرت واحد سياسي محسوب نميشوند. از اين رو ما امروز در عراق با انواع و سطوح پيچيده و در هم تنديده اختلافات مواجه هستيم که اوضاع اين کشور داعشزده و جنگديده را بسيار وخيمتر از قبل کرده است. در سطح کلان يکي اختلافات مذهبي و دومي اختلافات قومي و سومي نيز اختلافات سياسي است. در سطح پايينتر نيز اختلافات درون مذهبي و درون قومي داريم. ميان خود شيعيان از يک طرف و ميان خود کردها و ميان خود اهل سنت. در اين وضعيت، عدم تشکيل دولت در نتيجه همين اختلافات چندلايهاي به ويژه ميان خانواده شيعي عراق و مشغوليت نيروهاي سياسي به کشمکشها و بدهبستانهاي سياسي وضعيت بسيار بد اقتصادي و معيشتي مردم را بغرنجتر و بحراني ساخته است. در ساليان پيش نيز در فصل گرم تابستان شاهد اعتراضات محدود عراقيها نسبت به قطعي برق و غيره بوديم، اما امسال اين اعتراضات به تظاهراتهاي بزرگي با رنگ و لعاب سياسي تبديل شد. امروز کل مردم عراق چه شيعه چه سني چه کرد ناراضي از وضعيت موجود هستند. با اين وجود، کل تظاهرات اعتراضي دو ماه اخير به استثناي مواردي در استانهاي شيعهنشين عراق بوده است که همين مساله به دلايلي پيامها و پيامدهاي اين اعتراضات را سنگينتر و جديتر ميسازد. نخست اين که استانهاي معترض در 15 سال گذشته با توجه به فضاي پرتنش مذهبي از حاميان ساختار سياسي حاکم بودند، اما حالا عليه آن تظاهرات ميکنند و اين تهديدي جدي براي کل اين ساختار محسوب ميشود. دوم اين که اين استانها يک و نيم دهه پيش نسبت به استانهاي سنينشين وضعيت به مراتب بهتري داشتند، هم از لحاظ امنيتي و هم اقتصادي با توجه به نفتخير بودن آنها و توجه ويژه احزاب حاکم براي کسب راي شيعيان از ثبات نسبي برخوردار بودند. بر عکس استانهاي سنينشين که گرفتار حضور نيروهاي القاعده و داعش بودند و کمتر مورد توجه قرار ميگرفتند. به خطر افتادن ثبات نسبي در استانهاي شيعهنشين در کنار بيثباتي استانهاي سنينشين و وضعيت شکننده اقليم کردستان ميتواند به آشوبي فراگير منتهي شود که کل عراق را در سايه حضور پراکنده هستههاي داعشي و غيره وارد فاز سوم بيثباتي و خشونت خواهد کرد. دو فاز قبلي هم بعد از حمله آمريکا و اشغال سرزميني داعش اتفاق افتاد. سوم اين که شعارهاي قوميتي عربي تا حدودي در ميان معترضان در برخي مناطق پررنگ بود. اين مساله در ادامه برجستهسازي هويت عربي در سالهاي گذشته به ويژه در مناطق شيعهنشين و ايجاد نوعي تقابل هويتي با ايران و چالش و تهديدي براي آينده نفوذ تهران در بغداد است. در اين ميان، اقدام ايران در قطع برق صادراتي به دنبال مشکلات برقي در داخل کشور و اعلام آمادگي عربستان و کويت براي فروش برق ارزان به عراق به کمک برجستهسازان هويت عربي آمد و شاهد شعارهايي بوديم. دولت حيدر عبادي در مواجهه با اين وضعيت براي تحقق خواستههاي معترضان که مورد حمايت مرجعيت نيز هست، وعدههاي بيشماري داده است و با اقدامات و مواضعي چون درخواست لغو برخي امتيازات نمايندگان مجلس عراق تلاش کرده است که توپ را به زمين پارلمان بياندازد و مسئوليت فساد ساختاري و سيستماتيک را گردن ديگران بياندازد. در گير و دار اين اعتراضات است که آينده سياسي عبادي رقم ميخورد. از اين رو وي به شدت نگران است و تلاش دارد با انجام اصلاحات، اقدامات و وعدههايي نه تنها مانع فناي سياسي خود شود، بلکه باز قدرت را به دست گيرد. يقينا اين اعتراضات شانس نخستوزيري مجدد عبادي را کمتر کرده است و ائتلافات سياسي به ويژه سائرون در نظر خواهند داشت که بخش بزرگ اين تظاهرات متوجه کارنامه چهارساله ايشان است و به همين خاطر بعيد است خود را در معرض بازخواست مردمي قرار دهند و با نخست وزيري دوباره او موافقت کنند. هر چند ناگفته پيداست که عامل خارجي نقش تعيينکنندهاي در اين باره دارد و گفته ميشود که عبادي هنوز گزينه آمريکاست. از اين منظر هم گفته وي مبني بر پايبندي عراق به تحريمهاي آمريکا عليه ايران قابل فهم است. هر چند وعدههاي دولت عبادي، مهلتها و تلاشهاي عشاير جنوب تاحدودي از شدت تظاهرات اعتراضي کاسته است، اما مشکلات بنيادين عراق فراتر و عميقتر از آن است که اينگونه حل و فصل شود. مشکل اساسي عراق در ساختار نظام سياسي مبتني بر نظام سهميهبندي مذهبي و قومي آن است که مولد فساد و ناکارآمدي است. تا اين ساختار اصلاح نگردد، اميدي به شکل گيري عراق نو بعد از ديکتاتوري گذشته نيست. سه شنبه گذشته (6 اوت) بازشماري دستي آرا در برخي حوزههاي انتخاباتي به پايان رسيد و اعلام شد که نتايج آن تفاوتي با نتايج اعلام شده نداشت. به همين خاطر تحولي در موقعيت ائتلافهاي پيروز اتفاق نيافتاد. احتمالا بعد از اعلام مجدد نتايج انتخابات در روزهاي آتي، تلاشها براي تشکيل دولت با قوت بيشتري پيش رود. اگر اين تلاشها به نتيجه نرسد، احتمالا مجددا انتخابات برگزار شود که در سايه بنبست سياسي پساانتخاباتي و تشکيل نشدن دولت، مشغول شدن گروهها و احزاب به دعواهاي سياسي، فساد سيستماتيک و بدتر شدن اوضاع اقتصادي بخش عظيمي از 44 درصد رايدهنده قبلي اين بار به تحريمکنندگان خواهند پيوست و به احتمال زياد شاهد بيرونقترين انتخابات عراق پس از 2003 باشيم. در هر صورت، به هر طريقي دولت عراق تشکيل و شخصي به عنوان نخست وزير انتخاب خواهد شد، اما مشکلات و بحرانهاي پيچيده اين کشور تداوم خواهد يافت و اقدامات تسکيني بدون علاج ريشهاي دردي را دوا نخواهد کرد؛ مشکلاتي که معلول دو علت است، يکي شکلنگرفتن سيستم و نظام در عراق پسا صدام و ديگري مداخلات خارجي و تبديل شدن اين کشور به عرصه رقابتهاي منطقهاي و بينالمللي. تا سيستم در عراق شکل نگيرد، عامل دوم نيز همچنان پابرجا خواهد ماند. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در ايتا https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5 آخرين خبر در بله https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar