انگلیسی بازی تیم امید
اعتماد/ متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست علي ولياللهي| از روزي که تيم ملي اميد کشورمان، کره شمالي را برد و آن طرف عربستان هم حريف خودش را شکست داد، بحث نحوه صعود و بازيهاي دور بعد ايران مطرح شد. اينکه مسير صعود ما در صورت اول يا دوم شدن چه تغييري خواهد کرد؛ در واقع عدهاي نشستند به حساب کتاب کردن. در نهايت هم به اين نتيجه رسيدند که بهتر است اميدها صدرنشين نشوند تا در مرحله بعد به کره جنوبي برخورد نکنند. کرهاي که با توجه به باخت مقابل مالزي شانس صدرنشيني را از دست داده. البته تمام اين حرفها در حد حدس و گمان بود و همه منتظر بوديم، ببينيم کادر فني تيم ملي چه تدبيري براي بازي با ميانمار درنظرميگيرد. اينکه قرار است انگليسي رفتار کنيم يا آلماني؟! از اين جور حساب کتاب کردنها در تاريخ فوتبال زياد ديدهايم. آخرين نمونهاش هم برميگردد به همين جام جهاني قبل. تيمهاي انگليس و بلژيک براي صدرنشيني گروه به مصاف هم رفتند. صدرنشيني نه از آن نوع هميشگي و دلچسبش. بلکه همراه با کلي استرس. چرا که تيم اول بايد در سمت سخت گروه قرار ميگرفت و به مصاف برزيل و فرانسه ميرفت و تيم بازنده ميرفت سمت آسان جدول و حريف تيمهايي مثل کلمبيا و سوئد و کرواسي ميشد. همه ديديم که در روسيه چه اتفاق افتاد. انگليس به خيال خودش با زرنگي بازي را به بلژيک واگذار کرد و دوم شد. براي اينکه راحت تا نيمهنهايي بالا برود. ساوتگيت و تيمش اين کار را انجام دادند اما به اولين تيم سختي که برخورد کردند، تيمي که دو بازي قبلياش را ١٢٠ دقيقه کامل بازي کرده بود، باختند و رفتند براي ردهبندي. بلژيک اما باصلابت تا نيمهنهايي بالا آمد و آنجا هم با اختلاف يک گل به تيمي باخت که رفت و قهرمان شد. بلژيک و انگليس دوباره به مصاف هم رفتند براي مدال برنز و باز هم بلژيک انگليس را برد! يعني دورانديشي انگليسها نهتنها به اين تيم کمک نکرد، بلکه چهرهاي زشت از اين تيم براي هواداران فوتبال به جا گذاشت. بازي ايران و ميانمار که شروع شد، ميتوانستيم با يک برد روحيهبخش صدرنشين گروه شويم و اقتدار خودمان را به رخ بکشيم. اما اتفاقي که افتاد بسيار عجيب بود. ميانمار حمله ميکرد و ما در لاک دفاعي بوديم. از آن طرف خبر رسيد عربستان دو گل از کرهشمالي خورده و اين يعني عربها هم ميخواهند با استراتژي اول نشدن پيش بروند. نيمه اول بدون گل تمام شد. ما با اين نتيجه صدرنشين گروه بوديم. نيمه دوم شروع شد و بعد از ١٠ دقيقه گل خورديم. دوباره باز بعد از ١٠ دقيقه گل خورديم و از ميانمار ٢بر ٠ عقب افتاديم! انگار که به بچهها گفته شده باشد اين جوري فايده ندارد و ما اول ميشويم! برويد گل بخوريد که مبادا اين اتفاق بيفتد! بازي ضعيف بازيکنان در ٢٥ دقيقه اول نيمه دوم هر بينندهاي را به حيرت واميداشت. ايران و عربستان مقابل حريفان ضعيفتر، مسابقه گل خوردن گذاشتند. عربستان سومي را هم از کره خورد و ما هم نزديک بود گل سوم را بخوريم که تيرک دروازه مانع شد! اتفاقي که اگر رخ ميداد، ميتوانست باعث حذف ما از بازيهاي آسيايي بشود. کار به جايي رسيده بود که ميانماريها دقايق آخر بازي فشار ميآوردند و دوست داشتند بازي از جريان نيفتد و ما علاقه داشتيم جلوي اين تيم وقتکشي کنيم. واقعا که خجالتآور بود! بازي تمام شد و ما با همه اين تفاسير باز هم صدرنشين شديم. صدرنشين شديم تا همه حساب و کتابها به هم بخورد. اما به هم خوردن استراتژي تنها يک روي سکه است. ما فقط بازي کردن با يک تيم آسانتر را از دست نداديم؛ با اين ترفندي که ميخواستيم به کار ببريم چيزهاي زيادي را از دست داديم که يکي از مهمترين آنها باور بازيکنان است. بازيکنان جوان تيم اميد همگي حول و حوش ٢١ سال سن دارند و هيچ تجربه بينالمللي بزرگي ندارند، آنها بهشدت تحتتاثير احساسات هستند. ما ميتوانستيم با يک برد ديگر با روحيهاي فوقالعاده بالا، به عنوان تيم برنده، به عنوان ترسناکترين تيم گروه، راهي مرحله بعد بشويم؛ احساساتي که يقينا در بازي بازيکنان تاثير ميگذاشت. اما حالا چه؟ مليپوشان ما با باخت مقابل ميانماري که هيچ جايگاهي در فوتبال ندارد، آن هم با اختلاف دو گل، آن هم در شرايطي که تا آستانه حذف شدن پيش رفتيم، چه حسي دارند؟ آيا آنها شمايل يک تيم برنده را دارند؟ آيا با ترسي که از تيم کرهجنوبي در دل بازيکنان تيم ايجاد شده ميتوان اين تيم را برد؟ وقتي کادر فني نشان داده حاضر است هر کاري بکند که به کرهجنوبي نخوريم، مليپوشان چه فکري درباره اين تيم ميکنند؟ بعد از بازي اما صحبتهاي کرانچار سرمربي تيم و حميد استيلي هم جالب بود. هيچکدام از اعضاي کادر فني تلاش براي دوم شدن را تکذيب نکردند و کرانچار در پاسخ به سوالي مبني بر تلاش براي قرار نگرفتن مقابل کره گفت: بله، اين هم ميتواند نظر درستي باشد! استيلي هم با غيرفوتبالي خواندن نتيجه ديدار تيمهاي عربستان و کره شمالي گفت: به عنوان تيم اول گروه، محکوم به پيروزي هستيم و تلاش ميکنيم از سد کره بگذريم. شايد قسمت اين بوده است که از اين مسير به مراحل بالاتر برويم! اينکه استيلي ميگويد قسمت اين بوده که صعود کنيم، يعني ما همه تلاشمان را کرديم که ببازيم، ولي خدا نخواست، اول شويم! کسي نيست به آقاي استيلي بگويد اگر نتيجه ديدار تيمهاي عربستان و کرهشمالي غيرفوتبالي بوده، نتيجه بازي ما چه بوده؟ آيا حالا که استراتژي تاسفآورتان جواب نداده، اين جور بازي کردن کار زشتي شده؟ حالا که عربستان به آنچه دلخواهش بود رسيده و ما دستمان مانده توي پوست گردو، تلاش نکردن براي برنده شدن غيرفوتبالي شده؟ نکته جالبتوجه در اين ميان همراه شدن رسانهها با اين حرکت عجيب کادر فني تيم ملي است. گزارشگر بازي عملا از اين کار تيم دفاع ميکرد و رسانههاي ورزشي به بدشانسي تيم ملي که منجر به صدرنشيني شد، اشاره کردند! عجيبتر اينکه همه اين افراد هم براي تيم ملي آرزوي موفقيت دارند و ميخواهند تيم ملي اميد مدال طلاي بازيهاي آسيايي را ببرد و بعد هم برود حسرت المپيکي شدن ما را تمام کند. اما چطور ممکن است اين اتفاق بيفتد؟ وقتي ما از بازي مقابل کرهجنوبي در مرحله حذفي ميترسيم، چطور بايد قهرمان شويم؟ اصلا ترس چه نسبتي با برنده شدن دارد؟ اين جمله ساده، تکراري و فوقالعاده کليشهاي که ميگويد «براي قهرمان شدن بايد همه تيمها را برد»، صرفا يک جمله قصار خوشگل نيست. اين واقعيت فوتبال است. فرانسه قهرمان جهان شد، چون از هيچ تيمي نميترسيد و باور داشت که هر حريفي را ميتواند شکست دهد.