آسیا تایمز: جنگ اقتصادی علیه ایران جنگ علیه یکپارچگی اوراسیا است
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست تحريم هاي ايالات متحده عليه ايران اگرچه در ارتباط با برنامه هسته اي و موشکي ايران اعمال شدند، اما دونالد ترامپ رئيس جمهوري آمريکا در صفحه بزرگ تري شطرنج بازي مي کند و ايران تنها بخشي از اين صفحه است. واشنگتن در حقيقت به دنبال جلوگيري از يکپارچگي اوراسياست و در مشارکت روسيه-چين که ايران نقشي کليدي در آن دارد، اختلال ايجاد مي کند. پپه اسکوبار-آسيا تايمز| بعد از اولين دور تحريم هاي ايالات متحده عليه ايران، تشنج شديدي حکمفرما شد. از سناريوهاي جنگ نيز صحبت به ميان آمد، اما هنوز کسي به جنبه اصلي جنگي که دولت ترامپ به راه انداخته، توجهي نمي کند: ايران يک بخش مهم از يک صفحه شطرنجي بزرگ تر است. حملات تحريمي ايالات متحده که پس از خروج يک جانبه واشنگتن از توافق هسته اي ايران اعمال شدند، را بايستي بازي سطح بالا در «بازي جديد بزرگ» حول محور ابتکارعمل کمربند و جاده چين دانست که مي توان گفت مهمترين پروژه زيرساختي قرن 21 است و مي تواند به يکپارچگي يوراسيا بيانجامد. مانورهاي دولت ترامپ گواهي بر آن است که جاده جديد ابريشم چين يا همان ابتکارعمل کمربند و جاده تا چه اندازه براي ايالات متحده تهديد است. ظهور يکپارچگي اوراسيا يکپارچگي يوراسيا در شهر آستانه و زماني که روسيه، ايران و ترکيه با هماهنگي دمشق براي سرنوشت سوريه تصميم گرفتند، به وضوح آشکار شد. نفوذ استراتژيک ايران در دوران پس از جنگ سوريه چيزي نيست که به سادگي از بين برود. چالش بازسازي سوريه به طور عمده با کمک متحدان بشار اسد، رئيس جمهوري اين کشور يعني کشورهاي چين، روسيه و ايران قابل حل خواهد بود. همانند جاده ابريشم قديمي، سوريه براي ابتکارعمل کمربند و جاده نيز اهميت دارد و نقطه اي کليدي در يکپارچگي يوراسيا محسوب مي شود. مشارکت راهبردي روسيه-چين از تعامل در ابتکارعمل کمربند و جاده گرفته تا اتحاديه اقتصادي يوراسيا تا توسعه سازمان همکاري شانگهاي و تثبيت بريکس پلاس، همه از نظر اقتصادي به ثبات ايران وابسته است. پيچيدگي ارتباط اقتصادي ايران با روسيه (از طريق اتحاديه اقتصادي يوراسيا و کوريدور حمل و نقل شمال-جنوب) و با چين (از طريق ابتکارعمل کمربند و جاده و تامين نفت و گاز) از روابط سه کشور در ارتباط با هفت سال جنگ داخلي در سوريه خيلي مستحکم تر بوده است. ايران براي مشارکت روسيه-چين ضروري است. کره شمالي دوم؟ اگر با اعمال تحريم هاي نفتي ايالات متحده عليه ايران در ماه نوامبر شرايط وخيم تر شود، آن گاه ملغمه اي از سناريوي اخير کره شمالي نيز محتمل مي شود. واشنگتن به طور همزمان سه اقدام جنگي براي ترساندن کره شمالي به کار گرفت. اين راهبرد شکست خورد و ترامپ در نهايت با کيم جونگ اون، رهبر کره شمالي مذاکره کرد. به رغم سابقه شکست هاي ايالات متحده در جهان همچون تهديدهاي بيشمار به حمله به ونزوئلا، 17 سال جنگ بي پايان در افغانستان در حالي که طالبان همچنان به فعاليت خود ادامه ميدهد، پيروزي «1+4» - روسيه، سوريه، ايران، عراق به علاوه حزب الله – در جنگ نيابتي در سوريه، نومحافظه کاران آمريکايي هنوز فرياد حمله به ايران سر مي دهند. همانند مورد کره شمالي، روسيه و چين به وضوح اعلام کرده اند که ايران در کانون همکاري هاي آنها در يوراسياست و هر حمله اي به ايران حمله به کل حوزه يوراسيا تلقي مي شود. اتفاقات تعجبآور بسياري در دنياي سياست رخ داده، اما اينکه هر مهره عاقلي در واشنگتن، تل آويو و رياض بخواهد که پکن و مسکو را همزمان به مبارزه بطلبد، واقعا بعيد به نظر مي رسد. در سراسر جنوب غربي آسيا هيچ شکي نيست که دولت ترامپ سياست تغيير نظام در ايران را دنبال مي کند. از اين رو، از اين جاي کار به بعد در نبود جنگ نظامي، قوانين جديد بازي از قدم گذاشتن در مسير جنگ سايبري حکايت دارند. از ديدگاه واشنگتن، جنگ سايبري مشارکت روسيه-چين را از مداخله مستقيم باز مي دارد و از نظر تئوري، آنها را در فروپاشي اقتصادي در ايران فرو مي کشد. وزارت امور خارجه چين به وضوح اعلام کرده که در تجارت با ايران هيچ يک از قطعنامه هاي شوراي امنيت را نقض نکرده و روسيه هم به اين مساله اشاره کرده که اقدام واشنگتن در تحريم تهران نقض قطعنامه 2231 شوراي امنيت بوده است. اين در حالي است که ترامپ براي جلب حمايت ترکيه يا قطر که از نظر مواد غذايي به ايران وابسته هستند، از حريم هوايي اين کشور استفاده مي کنند و در پارس جنوبي حفاري هاي گازي مشترک دارند، شانس چنداني ندارد. قطع روابط تجاري با چين؟ چين نه تنها به تجارت با ايران ادامه خواهد داد، بلکه خريد نفت و گاز از اين کشور را افزايش خواهد داد. صنعت خودروي چين که در حال حاضر 10 درصد بازار ايران را در اختيار دارد، با اقدام شرکت هاي فرانسوي در ترک ايران، جاي آنها را خواهد گرفت. شرکت هاي چيني همين حالا هم در واردات قطعات به ايران سهمي 50 درصدي دارند. روسيه هم به سهم خود سرمايه گذاري 50 ميليارد دلاري در نفت و گاز طبيعي ايران داشته است. قدم بعدي دولت ترامپ که براي مسکو دور از ذهن نيست، تحريم شرکت هاي روسي است که در ايران سرمايه گذاري کرده اند. اما در خصوص چين، آمريکا نمي تواند به تجارت با اين کشور خاتمه دهد. کل صنايع دفاعي ايالات متحده براي خاک هاي کمياب به چين وابسته است. اتحاديه اروپا هم به نوبه خود از قانون انسداد استفاده کرده تا از شرکت هاي اروپايي در برابر در برابر تحريم هاي ايالات متحده عليه ايران محافظت کند. مادر همه طوفان هاي مالي آنهايي که دائم از جنگ با ايران سخن مي گويند، حقيقتا تصوري از کابوس بسته شدن مسير آبي تنگه هرمز/خليج فارس نداشته اند؛ مسيري که روزانه 22 ميليون بشکه نفت از آن مي گذرد. تنگه هرمز پاشنه آشيل کل اقتصاد غرب/ايالات متحده است و بسته شدن آن مادر همه طوفان ها در بازارهاي مبتني بر دلار خواهد بود. تا زماني که چين از خريد انرژي از ايران خودداري نکند، تحريم هاي آمريکا به عنوان ابزاري اقتصادي، بي معني خواهد بود. البته به طور قطع نه براي مردم ايران که همين حالا هم از آسيب هاي فشار مالي به ستوه آمده اند. چين، روسيه و سه کشور اروپايي امضا کننده برجام اعلام کرده اند همچنان به اين توافق بين المللي پايبند خواهند ماند. پکن همچنين اعلام کرده که به تجارت با ايران ادامه خواهد داد. بدين ترتيب، توپ در زمين واشنگتن است و بر عهده ترامپ خواهد بود که تصميم بگيرد چين را به دليل خودداري از تجارت با ايران تحريم مي کند يا خير. اما تهديد چين اقدام چندان هوشمندانه اي براي ايالات متحده محسوب نمي شود، چرا که پکن هر لحظه مي تواند واشنگتن را از صادرات خاک هاي کمياب محروم کند و يک فاجعه در امنيت ملي ايالات متحده به وجود آورد. و اين نقطه اوج جنگ اقتصادي خواهد بود.