روایت "گاردین" از قربانیان جنگ پولی ترامپ
فرارو/ متن پيش رو در فرارو منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست برخي از روساي جمهور آمريکا، براي تحميل ارادۀ کشور خود به ديگر کشورها از نيروي نظامي استفاده ميکنند. اما اکثراً ديپلماسي سنتي و مذاکره را ترجيح ميدهند يا دست به دامن متحدانشان ميشوند تا به مقصودشان برسند. جيمي کارتر و باراک اوباما، بر اهميت الگوي اخلاقي در نمايش رهبري جهاني تاکيد داشتند. به گزارش گاردين، دونالد ترامپ روش متفاوتي دارد. او پس از در دست گرفتن امور از سال گذشته، مرتب به سراغ تحريمهاي سنگين اقتصادي و تعرفههاي تجاري رفته است، و همچون موشک آن را به سمت کشورها و مردمي که با او همراه نباشند، گسيل داشته است. ترامپ اين ابزار را ابداع نکرده است، اما اين رويکرد به سلاح محبوب او در سياست خارجي بدل شده است. خزانه داري آمريکا در سال ۲۰۱۷، عليه ۹۴۴ نهاد و شخص خارجي تحريم برقرار کرد که يک رکورد محسوب ميشود. پيش بيني ميشود که امسال اين تعداد از مرز ۱۰۰۰ بگذرد. آمريکا در حال حاضر ۲۸ "برنامۀ تحريم فعال" دارد که از بلاروس و بروندي گرفته تا ونزوئلا و زيمباوه را شامل ميشود. افراد و کسب و کارهايي در لبنان، ليبي، کلمبيا، پاکستان، سومالي و فيليپين فقط در يک ماه فوريه هدف تحريمها قرار گرفتند. تحريم تحريم ميآورد. هفتۀ پيش شرکتهاي چيني و روسي به اتهام نقض تحريمهاي پيشين کرۀ شمالي جريمه شدند. چه پاي قطعات موشک در ميان باشد، چه مشروب و سيگار قاچاق، کلانتر ترامپ حواسش هست. چيزي که ميتوان نام "جنگهاي پولي" ترامپ را بر آن گذاشت، حالا بخشهاي بزرگي از جهان، از کانادا و اروپا تا روسيه و چين را دربرگرفته است. با روند فعلي، هر کشوري که مورد حملۀ اقتصادي آمريکا قرار نگيرد، يک استثنا خواهد بود. جديدترين قرباني ترامپ ترکيه بوده، که بدنبال اعمال ناگهاني تحريمها و تعرفهها از سوي آمريکا، ارزش پولش به شدت سقوط کرد. اقدام او، که رجب طيب اردوغان، رييس جمهور ترکيه، آن "خنجر از پشت زدن" توصيف کرده، بعد از دور جديد تحريمها عليه روسيه، در رابطه با حمله با گاز اعصاب به سالزبوري، صورت گرفت. وضعيت روسيه در اين ميان غريب است. ابتدا اين کشور پس از الحاق کريمه به خاک خود در سال ۲۰۱۴، مورد تحريم قرار گرفت. بر اساس اکثر تحليلها، اين کشور بزرگترين چالش بينالمللي براي منافع و ارزشهاي آمريکا محسوب ميشود. با اين حال، ترامپ ظاهراً با تحريمهاي وزرات خارجه در قضيۀ اسکريپال (جاسوس سابق روس که در انگلستان ترور شد) مخالف بود. با اين وجود، تحريمهاي اضافي براي پاييز امسال برنامهريزي شدهاند. ايران نيز اخيراً در جنگهاي پولي ترامپ هدف قرار گرفته است. ترامپ پس از بيرون کشيدن از توافقي چندجانبه که به منظور توقف برنامه هستهاي ايران صورت گرفته بود، به منافع مالي و تجاري ايران حمله برد. هدف بعدي، نظام بانکي ايران و احتمالاً تحريم ويرانگري در زمينۀ صادرات نفتي خواهد بود. ترامپ معمولاً هنگام تحريم کشورهاي خارجي، بدون اعلام از پيش يا تلاشي براي مذاکرۀ جدي عمل ميکند. طرز کارش معلوم شده: فرياد-تهديد-مجازات. بعد از آن نوبت پيشنهاد بزرگوارانه مذاکرۀ رو در رو است، همانطور در مورد کرۀ شمالي و اتحاديۀ اروپا ديديم. ترامپ از تهديدهاي عصبي واقعي و ساختگي در پيش چشم عموم استفاده ميکند تا دشمنانش را نرم کند و رايدهندگانش را براي تازهترين هدفش با خود همراه کند. سپس، همانطور که از کسي که عمري، چون او سرمايهدار بوده انتظار ميرود، از جايي به نظرش بيش از همه جا درد دارد به هدفش ضربه ميزند: به جيبش. هر چه باشد، جنگهاي خارجي گران تمام ميشوند و معمولاً پايان خوشي ندارند. بهتر است پي پول را بگيريم. استفاده از اين حربه، به عنوان موثرترين سلاح کاملاً براي ترامپ منطقي است. او با تجربهاش در زمينۀ ساخت و ساز و به عنوان يک کارآفرين، تصور ميکند که دنيا واقعاً بر پاشنۀ پول ميچرخد. براي او، دنيا تنها يک بازارچۀ بزرگ است که پول نقد پادشاه است. او دنبال معامله است، نه تغيير. رويکرد پولکي رييس جمهور، نمايانگر آمريکايي است که او در آن بزرگ شد. ميگويند در کشوري که زماني به "کشور کلاهبردارها" معروف بود، بعد از خدا، پول است که خدايي ميکند. کالوين کوليج، رييس جمهور سابق آمريکا، در سال ۱۹۲۵ گفته بود: "کار اصلي مردم آمريکا کسب و کار است. " والت ويتمن شاعر آمريکايي، ولع آمريکايي براي تسلط تجاري و پول در آوردن را به "مار جادوگر که همۀ ديگر مارها را خورد" تشبيه کرده بود. در اين تشبيه، ترامپ مار اعظم است. با توجه به اين شرايط، قصدي را که ترامپ از تحريمها و جنگهاي تعرفهاي مطرح ميکند، حفظ آمريکا در برابر رقابت تجاري "ناعادلانه"، ميتوان به راحتي درک کرد. اين موضوع اقدامات آمريکا عليه اتحاديه آمريکا، مکزيک و کانادا را توضيح ميدهد، ولي توجيه نميکند. جالب اينجاست که همين جهانيسازياي که ترامپ با آن مخالف است، باعث شده تا آمريکا چنين دستاورد مالي عظيمي داشته باشد. چين سختترين ضربه را خورده است. ماه پيش، واشنگتن تعرفهاي ۲۵ درصدي بر ۳۴ ميليارد دلار از واردات چيني وضع کرد. اگر مذاکرات برنامهريزي شده به جايي نرسد، ۱۶ ميليارد دلار ديگر از واردات نيز اين هفته زير تعرفه ميروند. با اين وجود، همين ۵۰ سال پيش، چنين اهرمي وجود نداشت. جنگهاي پولي ترامپ، عناصر استراتژيک و سياسي مهمي نيز دارند. هدف کلي تقويت تسلط آمريکا بر اقتصاد جهاني است. اين تسلط فرامرزي و گسترده، در تهديد ترامپ به تنبيه شرکتهاي اروپايي که با ايران معامله کنند، خود را نشان ميدهد. جايگاه دلار به عنوان ارز پشتوانهاي جهان، تاکتيکهاي فشار او را تقويت ميکند. شرکتهاي چندمليتي با دلار کار ميکنند و اکثر اقتصادهاي نوظهور به وامهاي دلاري وابسته هستند. در نتيجه وقتي که فدرال رزرو نرخ بهره را بالا ميبرد، چنانکه انتظار ميرود از ماه ديگر اين کار را بکند، خدمات قرضي و هزينۀ استقراض بالا ميرود. اين يک ابزار قوي سياسي ديگر در دستان بي رحم ترامپ است. در قضيۀ ترکيه، ترامپ از تعرفهها براي ابراز عصبانيت در رابطه با بازداشت يک شهروند آمريکايي و سياستهاي مداخلهگرانۀ آنکارا در سوريه استفاده کرد. اقدامات عليه ايران نيز، انگيزههاي سياسي دارند. ترامپ اميدش را به تغيير رژيم در ايران پنهان نميکند. آيا استفاده از تحريمها و تعرفهها به عنوان يک ابزار سياست خارجي، واقعاً موثر است. کاخ سفيد مدعي است که کارزار "فشار حداکثري"اش عليه کرۀ شمالي، در کشاندن کيم جونگ اون پاي ميز مذاکره موفق بوده است. اما در حالي که اين نشست باعث تقويت ديکتاتور کرۀ شمالي شد، خلع سلاح هستهاي شبه جزيزۀ کره، همچنان يک روياست. منتقدان ميگويند، در اين ماجرا و ديگر قضايا، تحريمها جايگزيني براي سياست فکر شده است. تحريمهاي ترامپ عليه ايران نيز ممکن است نتيجۀ معکوس دهند. اين اقدامات باعث اتحاد اصولگرايان و اعتدالگرايان در ضديت با آمريکا شده که پيشتر در اين زمينه با هم اختلاف داشتند. مهمتر از آن، اگر تحريمهاي نفتي آمريکا به نتيجه برسد، ايران ممکن است مانع از صادرات نفتي منطقه از طريق خليج فارس و درياي سرخ شود. نتيجۀ قلدري ترامپ ممکن است شوک به بازار جهاني نفت و درگيري نظامي در تنگۀ هرمز شود. جنگ اقتصادي رو به گسترش ترامپ نتايج غيرمنتظره و پيامدهاي ناخواستۀ ديگري نيز دارد. يکي از آنها تاثير دردآوري است که بر اتحادهاي سنتي آمريکا گذاشته است. نظرسنجيها نشان ميدهند که اعتماد و احترام نسبت به رهبري آمريکا، افت شديدي در سراسر جهان داشته است. اين موضوع به خصوص در مورد اروپاي غربي، که ناتو و متحدان اروپايي احساس خيانت ميکنند، درست است. ديپلماتها و تحليلگران يک نکتۀ بنياديتر مطرح ميکنند. تحريمها ابزار کندي است که از نقطه نظر تاريخي، معمولاً خوب جواب نداده، و به ضعيفترين مردم آسيب ميزند. يک مثال که معمولاً مطرح ميشود، رنجي است که بر مردم عراق تحميل شد و نتيجۀ ۱۳ سال تحريم همه جانبه بود که پس از تجاوز صدام حسين به کويت صورت گرفت. براي اينکه چنين اقداماتي احتمال موفقيت داشته باشند، بايد به صورت چندجانبه بوده و در بهترين حالت پشتيباني حقوقي و اخلاقي سازمان ملل را به همراه داشته باشد. از اين نظر، رويکرد تکروانه ترامپ، محکوم به شکست است. ديگر کشورها به صورت فعال کار ميکنند تا آنچه را که رفتار باري به هر جهت آمريکا ميدانند، مانع شوند. اين اتفاق در مورد ايران و کرۀ شمالي در حال روي دادن است. جنگهاي پولي ترامپ به همراه دستورالعمل مليگرايانۀ "اول آمريکا" نيز در حال تضعيف نظم جهاني چندجانبه و تابع مقرراتي که در سازمان تجارت جهاني تجلي يافته، است. اکثر دولتها براي اين ساختارها ارزش قائل هستند. اين موضوع، احتمالاً به ضرر آمريکاييها نيز تمام خواهد شد. ترامپ در حال حاضر به خاطر تعرفههاي انتقامجويانهاي که عليه آمريکا برقرار شده، از سوي صادرکنندگان اين کشور مورد انتقاد قرار گرفته است. او اخيراً مجبور شد تا براي کشاورزان سويايي که متضرر شدهاند، بستۀ نجات ۱۲ ميليارد دلاري تدارک ببيند. او دنبال معامله است، نه تغيير هر چه آمريکا بيشتر به سمت تحريمها و تعرفههاي يکجانبه برود، احتمال اينکه مابقي جهان، بي توجه به تنبيههاي مالي احتمالي، از همراهي با او سرباز زنند، بيشتر ميشود. آنها که زورشان ميرسد، مثل چين و اتحاديۀ اروپا، بيشک دست به تلافي خواهند زد، و اين به گردابي دامن ميزند که به اقتصاد هر دو طرف آسيب خواهد رساند. آنها که نميتوانند از خود دفاع کنند، نظير اقتصادهاي کوچکتر و نوظهور، دست به دامن جايي ديگر خواهند شد. اين کشمکشها، دوستان آمريکا را از هم جدا ميکند و دشمنان و رقبايش را به هم متحد و تقويت ميکند؛ و در عين حال به جستجو براي جايگزيني براي رهبري آمريکا شتاب ميبخشد. اين موضوع را همين الان ميتوان در افزايش همکاري ژئوپلتيک روسيه و چين و هماهنگي اقتصادي بيشتر اين دو از طريق نهادهاي نظير سازمان همکاري شانگهاي مشاهده کرد. هر چه ترامپ بيشتر پکن را تنبيه کند، احتمال اينکه اين کشور در مشکلاتي نظير ايران و کرۀ شمالي به کمک آمريکا بيايد کمتر خواهد شد. برخي جنگ سرد جديدي را پيشبيني ميکنند که در آن چين جاي شوروي را گرفته است. شمهاي از اينکه جنگ جهاني اقتصادي ترامپ چه تبعاتي ميتواند داشته باشد را در تهديد هفتۀ پيش اردوغان مبني بر خروج از ناتو و انتقال ترکيه به حلقۀ روسيه، ميتوان ديد. اتفاقي که مسکو به شدت از آن استقبال ميکند. نفر بعدي که از کشتي بيرون خواهد پريد کيست؟ ترامپ جوري رفتار ميکند که گويي ارباب کائنات است؛ داور نهايي بازارهاي جهاني، و براي دستاوردهاي سياسياش بعضي را تنبيه و به بعضي تفقد ميکند. اما در سطح جهان، تشتش دارد فرو ميافتد؛ و جنگهاي پولي ترامپ براي آمريکا ممکن است هزينههاي بسيار سنگين به همراه داشته باشد.