ترامپ با موج سواری امریکا را به زیر می آورد
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست از پس ماه ها ماراتن نفس گير و پرشورانتخابات رياست جمهوري آمريکا در سال 2018 ترامپ اين تاجر معامله گر بدون هيچ سابقه سياست ورزي سوار بر امواج پوپولبستي ملي گرايي و حمايت گرايي در مقام مستاجر جديد کاخ سفيد در صدر اخبار رسانه ها جا خوش کرد. او به خوبي از احساسات آمريکايي هاي رنجور و ناراضي از سياست درهاي باز حاکمان کاخ سفيد خصوصا در دوران زمامداري اوباما که به زعم آنها ميليون ها شغل را از آنها ربوده و مهاجرت کارخانجات به کشورهاي با دستمزد پايين تر را سبب شده بود بهره گرفت و رداي چهل و پنجمين رئيس جمهور آمريکا را بر تن کرد. در روي ديگر سکه آمريکاي نگران و مضطربي قرار داشت که از انزواي ارزش هاي ليبراليستي غربي که اين کشور براي دست کم يک قرن حامل و حامي اصلي آنها در نظام بين الملل بود احساس خطر کرد و مردم اعتراضات خود را در صفحات رسانه ها و در خيابان هاي شهرها به نمايش گذاشتند، براي آنها منطق تنها منطق دلار نبود. ماحصل کار اما خصومت بيشتر جمهوريخواه سرسخت راه يافته به کاخ سفيد با رسانه ها و ساير مخالفين بود. هر چه نظم ليبرال و نظام سرمايه داري در داخل آمريکا به مدد ساختارهاي مستحکم چند صد ساله در مقابل ترامپ به سادگي قابل تغيير نيست اما دست ترامپ براي اعمال نظرات خود و ترسيم امريکاي مطلوبش در سياست خارجي به مراتب بازتر است جايي که رئيس جمهور امريکا نظم موجود را به چالش طلبيده و مناسبات حاضر را بر نمي تابد. براي او آنچه بيش از همه اهميت دارد منافع آمريکا است و روابط فعلي در نظام بين الملل را به زيان امريکا و به نفع رقبايي مي داند که بدون پرداخت هزينه اي به خرج آمريکا سرگرم توسعه اقتصادي خود هستند. راه حل ترامپ اما ساده است پشت کردن به هر انچه منفعت آمريکا را تامين نمي کند، خواه معاهدات زيست محيطي باشد يا پيمان هاي تجاري حتي با نزديکترين متحدان. در سياست «اول امريکاي» ترامپ اولويتي جز سود ملموس اقتصادي وجود ندارد از همين رو وي به شدت بر قدرت هاي اقتصادي جهان مي تازد و در پي نگاه ويژه به رونق اقتصاد آمريکا که به سمت نوعي انزواگرايي سوقش داده است بر نقشي که آمريکا به عنوان ناظم بين الملل گراي هژمونيک در سياست جهاني که مستلزم تقبل بخشي از هزينه هاي تامين امنيت و پيشرفت قدرت هاي نوظهور است ايفا مي کند، مهر بطلان مي زند و به هر شکلي درصدد شانه خالي کردن از اين وضع است. ترامپ حتي متحدان غربي را به عدم مشارکت و تقبل سهم خود در حفظ نظم و امنيت جهاني متهم مي کندو به آنها به چشم سوء استفاده کنندگاني که سالها از جيب ماليات دهندگان آمريکايي از اين کشور سواري مجاني گرفته اند مي نگرد و فشار براي برقراري تعرفه هاي گمرکي و افزايش بودجه دفاعي کشورهاي عضو پيمان آتلانتيک شمالي (ناتو) در راستاي همين سياست است. آمريکاي ترامپ هيچ الزامي براي قبول تعهدات اخلاقي در خارج از کشور ندارد؛ چراکه تعهدات بين المللي بر وظايف دولت در داخل کشور تأثير منفي گذاشته و باعث فقير شدن کارگران آمريکايي و افول صنايع اين کشور شده است. از نظر ترامپ اين معضل ناشي از نظام تجارت آزاد تحت لواي سازمان تجارت جهاني است با وجود آن که امريکا خود برپا دارنده و حامل و حافظ اين نظام بوده است اما او پيرو منطق سوداگرانه «آمريکايي بخر» و «آمريکايي استخدام کن» به کمک تعرفه هاي گمرکي به جنگ اقتصادهاي رقيب رفته است. براي کمتر از يک قرن خط سير سياست خارجي آمريکا در امتداد ارزش ها و هنجارهاي ساختار داخلي ليبرال اين کشور ترسيم شده بود اين موضوع در زمان سلف ترامپ يعني باراک اوباما به محور دستگاه ديپلماسي اوباما بدل شد که به نفع جامعه جهاني وارد بسياري از مناسبات شد. همکاري با متحدان در تکوين معاهدات همکاري جويانه و به نفع مصالح مشترک بشري نظير کنوانسيون آب و هوايي پاريس و ايفاي نقش فعالانه در نهادهايي چون شوراي حقوق بشر تا سازمان يونسکو که بهبود وجهه آمريکاي لطمه ديده از جنگ طلبي جورج بوش را هدف گرفته بود تماما از ديد ترامپ بر خلاف منافع ملي ايالات متحده تلقي و يکي پس از ديگري دروازه خروج را از رئيس جمهور آمريکا نشاني يافتند. سياست ورود به تعامل با کشورهاي ديگر بدون توجه به ارزش هاي ليبرال غربي در پرتو تعقيب منافع سخت موضع دونالد ترامپ است. سياست خارجي ترامپ فاقد هرگونه چشماندازي در زمينه حقوق بشر و تعهد به گسترش دموکراسي است دست کم از زمان رونالد ريگان حمايت از دموکراسي همواره مورد تاکيد روساي جمهور آمريکا بوده است سياستي که در زمان ترامپ مورد بي توجهي و بي مهري قرار گرفت. و وي از اين تعهدات که از ارزش هاي بنيادي جامعه امريکا نشات مي گيرد شانه خالي کرده است. در مقابل عشق به اقتدارگرايي در جان ترامپ چنان ريشه دوانده که چشم بر تعارضات ديرين با روسيه و حتي دولت سرکشي چون کره شمالي بسته و مشتاقانه تزار روسيه يا مرد کوتوله کره شمالي را در برگرفته و به آغوش مي کشد. و فارغ از همه انتقادات به ستايش آنها مي نشيند. سياست منفعت محورانه ترامپ دست کشورهايي نظير عربستان را نيز باز گذاشته است تا در خلاء اخلاق و ارزش محوري که ترامپ عطايشان را به لقاي دلارهاي چاه هاي امپراطوري نفتي صحرا بخشيده ترکتازي سعودي در خاورميانه در ميان چکاچک رقص شمشيرها ناپيدا شود. آمريکا براي دهه هاي متمادي مقصد نخست جمعيت مهاجران از ساير ممالک بود و اين کشور بيشترين مهاجران را در خاک خود پذيرا بود که به جامعه چند فرهنگي ايالات متحده به اميد پيشرفت و دسترسي به فرصت ها سرازير مي شدند سياست هاي مهاجرتي سابق امريکا نيز از ترکش هاي دست اندازي ترامپ در امان نماندکشيدن ديوار و بستن درها به روي مهاجران خصوصا اگر از برخي کشورهاي اسلامي يا حتي مکزيک همسايه باشند از وعده ها انتخاباتي دونالد ترامپ بود که به محض به قدرت رسيدن سرلوحه تصميمات او قرار گرفت و اقدامات محدود کننده خود را برضد مهاجران با اميد رضايت کارگران يقه آبي آغاز کرد. سياستي که حتي با اعتراضات گسترده در داخل آمريکا مواجه شد. لحن تند و نگاه بدبينانه ترامپ به رسانه هاي جمعي که از ارکان دموکراسي ليبرال غربي به شمار مي رفتند نيز از ديگر جلوه هاي سياست رئيس کاخ سفيد به شمار مي رود براي نخستين بار در تاريخ مدرن امريکا، رئيس جمهور به نحو تهاجمي مطبوعات را شيطاني و تهديدکننده توصيف مي کند. براي نمونه کاخ سفيد از حضور نيويورک تايمز، سي ان ان، لوس آنجلس تايمز و پوليتيکو در نشست خبري سخنگوي مطبوعاتي جلوگيري کرده است. ترامپ گريزان از لحن گزنده رسانه هاي منتقد به انزواي خودخواسته در توئيتر پناه برده است. حمايت همه جانبه از اقدامات اسراييل که نمود عيني آن در انتقال سفارت اين کشور به بيت المقدس بود و در پي آن کشتار وسيع فلسطينيها توسط اسراييلي را در پي داشت پرده ها را کنار زد و به ادعاي ايفا نقش موازنه گرانه آمريکا در بحران اعراب و اسراييل در امتداد سياست رسمي ديرين حمايت از اسراييل خاتمه داد و موجب نااميدي گسترده در محافلي شد که اميدوار بودند امريکا، اسراييل را براي پذيرش معادله دو دولت تحت فشار قرار دهد اما اقدامات ترامپ خط بطلاني بر همه اين انتظارات کشيد و به جايگاه امريکا آسيب رساند. در فرجام بايد گفت جاي اميد همچنان باقي است زيرا امريکا تنها ترامپ نيست ساختار ديرينه سياسي کشور در مقابل ترامپ ايستاده است برغم ترامپ مطبوعات همچنان از قدرت تاثيرگذاري فوق العاده اي برخوردارند و فرهنگ و نهادهاي فرهنگ آمريکايي غالبا خارج از قلمرو کنترل دولت ترامپ هستند لذا مي توان اميدوار بود که با سر رسيدن عصر ترامپ سياست هاي وي نيز از جامعه امريکا و بلکه در گستره جهاني رخت بر بندند.