سرمقاله ابتکار/ فصل عافیت طلبی گذشته است
ابتکار/ « فصل عافيت طلبي گذشته است » عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار نوشته جلال خوش چهره است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: بازار انتقاد از دولت اين روزها سکه است. راست و چپ، دولت را آماج حملات خود قرار دادهاند. حسن روحاني هيچگاه مانند اين روزها هدف تند مخالفان و منتقدانش قرار نداشته است. بهانه انتقادها هم کم نيست؛ گراني، رکود، بيکاري، افزايش آسيب هاي اجتماعي، سياست خارجي، تحريمها، گسترش بياعتمادي مردم، اعتراضات اجتماعي و... . گويي تقدير و يا سياست اين بوده که از فرداي انتخاب دوباره حسن روحاني به رياست جمهوري در ارديبهشت 96 هر روز بردامنه مخالفتها با دولت افزوده شود. صفحات رسانهها به تقريب پر است از مخالفخوانيهايي که حتي تا اعلام برائت از حسن روحاني پيش ميرود. مخالفان سنتي رئيسجمهوري همچنان بر همان سياق گذشته به هر اقدام دولت انتقاد و گاه دشمني ميکنند. آنان اصولا دولت را برآمده از خواستي مغاير با اراده اقتدارگرايانه خود دانسته و براي سرخوردگي مردم از هيچ اقدامي فروگذار نکرده و نميکنند. موفقيت هاي دولت را به نام خود ثبت ميکنند و يا در مسخ آن با لطايفالحيل سنگاندازي ميکنند. حساب را با آنان پاک است. حداقل اينکه مخالفان شناخته شده در بزنگاه خط عوض نکرده و آهنگ کلام و متن آنان ثابت است. مشکل با ابنالوقتهايي است که يک روز استقرار دولت کنوني را مديون حمايت خود دانسته و روز ديگر بنا به مصلحت از آن تبري ميجويند. آنان که تا ديروز رقيبان خود را عوامگرا ميخواندند، اکنون داعيه ديگري سر ميدهند و با رويکردي پوپوليستي ميکوشند کاسهاي داغتر از مخالفان شناخته شده دولت جلوه کنند. شيوه عمل عافيتطلبان تبريجو از دولت، اين گمان را با خود دارد که مگر زمان آبستن چه اتفاقي است که از حالا براي جاگيري در سوي مطمئن ماجرا عجله دارند. تاملي بر شمار انتقادهاي عافيت طلبان نشان ميدهد که آنان تنها انتقاد کرده و دولت را متهم به کوتاهي زبان در بيان چرايي مشکلات ميکنند. نويسنده اين سطور در پي توجيه مشکلات و يا حمايت کور از دولت نيست. مشکلات به صورت همه سيلي ميزند؛ به ويژه طبقه متوسط و فقير که در اين وانفسا کمتر حامي مخلص را مييابد. همين مهم سبب افزايش بياعتماديها شده و در اين حال سوداگران قدرت را به جرگه مخالفان دولت پيوند زده است. آنچه اهميت دارد، شيوه بيان و ارائه راهکارهايي است که بتواند کشور را در برون رفت از مشکلات ياري کند. عافيتطلبان اگر در بيان نقدهاي خود صادق هستند، به مردم گزارش دهند که کجا و چه هنگام کوشيدهاند تا مطالبات آنان را فارغ و خارج از دستگاه دولت به عنوان يک جريان اجتماعي دنبال کنند. براي مثال چرا از سوي آنان دستاوردهاي برجام، مراقبت از آن و نهادينه کردن مطالبات اجتماعي مردم به صورت يک جريان تثبيت شده دنبال نشد؟ چرا در ابتداي استقرار دولت، حساسيتهاي امروز شناخته نبود و آنان به عنوان نخبگان اجتماعي چنين وضعي را پيشبيني نکرده بودند؟ اين گروه از منتقدان هم دستي در قواي مقننه و هم مجريه داشتند. علاوه بر اين خود را صاحب رويکرد و مشي شناخته شده نزد مردم ميدانستند. آن هنگام که حسن روحاني خود يک تنه تريبوندار مطالبات اجتماعي بود، همين عافيتطلبان به او زنهار ميدادند. انتقاد از دولت بابت همه کاستيها امري بديع و قابل قبول است، ولي فرصت طلبي در اينکار نه پسنديده است و نه ميتواند با اقبال مردم هوشيار همراه شود. اينکه براي مثال اين وزير و آن مدير دولت را به باد انتقاد گرفت، راه چاره نيست. مهم ارائه راهکار به دولتي است که خوب يا بد، براي آن در حال حاضر هيچ جايگزين قابل قبول و عقلاني وجود ندارد. مردم همصدايي با انتقادها را نميخواهند، آنان در جستوجوي ايدهاي توانمند، جسور و کارآمد براي کنترل و سپس برونرفت از مشکلات فراگير کنوني هستند. کار از اينکه فلان چهره سياسي از اين جناح يا آن جناح بابت مشکلات به دولت نهيب بزند، گذشته است. مردم همه را به يک چوب ميرانند اگر دليلي قابل قبول ارائه نشود. فصل عافيتطلبي گذشته است.