تنش در روابط تهران و مسکو، هدف دشمنان ایران
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست مدتي است مناسبات ايران با همسايگان و شرکايش از طرف آمريکا، اسرائيل و عربستان سعودي مورد هجمه قرار گرفته است. تلاش اين کشورها اين است که با مساله آفريني و اخلال در روابط خارجي و برهم زدن نظم روحي رواني و وضعيت اقتصادي، ايران را در تنگناي شديدي قرار داده و آن را از مواضعي که به دست آورده است عقب برانند. سيد احمد حسيني| مدتي است مناسبات ايران با همسايگان و شرکايش از طرف آمريکا، اسرائيل و عربستان سعودي مورد هجمه قرار گرفته است. تلاش اين کشورها اين است که با مساله آفريني و اخلال در روابط خارجي و برهم زدن نظم روحي رواني و وضعيت اقتصادي، ايران را در تنگناي شديدي قرار داده و آن را از مواضعي که به دست آورده است عقب برانند. روسيه يکي از کشورهائي است که در سياست خارجي ايران، جايگاه مهمي دارد و هدف مجموعه فوق الذکر اين است که فضاي ذهني مردم ايران و روسيه را عليه يکديگر تحريک کند و از پيوند خوردن منافع آنها که مي تواند موجب همگرائي هاي وسيعتري در منطقه گردد جلوگيري به عمل آورد. در اين نوشته تلاش داريم ابعادي از روابط دو کشور و فرصتهاي فرارو از منظر واقع گرائي را مورد بررسي اجمالي قرار دهيم. در اين خصوص مي توان به شرح موارد زير پرداخت: تشخيص درست: ايران از معدود کشورهائي است که پس از فروپاشي شوروي، رويکرد درست و اصولي در قبال روسيه در پيش گرفته و حتي در دوره اي که اين کشور در ضعيف ترين دوران سياسي خود بود، با آن وارد تقابل و روياروئي نشد. اين در حالي است که کشورهائي مانند ترکيه، عربستان، پاکستان و بسياري ديگر با حمايت غرب و آمريکا به دنبال ضربه هاي بيشتر به روسيه و حتي تجزيه آن بودند. اين رويکرد اصولي، سرمايه اي است که در ذهن روسها باقي مانده و در تعاملات و گفتگوها از آن به عنوان قدرت تشخيص و آينده نگري ايران ياد مي کنند در حالي که همانها که تا ديروز در پي طراحي عليه مسکو بودند امروز درصدد جبران و گشودن فصل جديدي در همکاري ها هستند. اشتراک ديدگاه: ايران و روسيه به دليل الزامات ژئوپلتيک و واقعيت هاي سياسي در سه حوزه: مناسبات دوجانبه، مسائل منطقه اي و موضوعات بين المللي داراي اشتراک مواضع بالائي هستند هر چند در مواردي اختلاف ديدگاه نيز دارند که در مناسبات هر کشوري امر طبيعي بوده و منافع ملي هر کشوري برايش اولويت نخست است. نزديکي ديدگاه ها در حوزه هاي ياد شده يک فرصت است چرا که جناح هاي غربگرائي در روسيه وجود دارند که به هيچ وجه موافق همکاري نيستند و اگر امکان ظهور و بروز پيدا کنند در مواضع آن کشور تغيير زيادي ايجاد خواهند کرد هر چند شرايط و منافع ملي روسيه فعلا چنين امکاني به آنها نخواهد داد. انتفاع از روابط: يکي از مسائلي که مطرح مي شود استفاده ابزاري روسيه از ايران در برابر غرب و آمريکاست. اين امر در شرايطي اتفاق مي افتد که کشوري نتواند با کشورهاي ديگر ارتباط داشته و مجبور باشد تنها از طريق چند کشور محدود نيازها و خواسته هاي خود را دنبال کند. اگر به صحنه ديپلماسي نگاه کنيم اولا ايران کشوري با همسايگان بسيار است که با آنها در تعامل نزديک است هر چند در برخي حوزه ها تنگناهائي وجود دارد. ثانيا اينکه امروز رفتارهاي يک جانبه و خطرناک آمريکا، عرصه بسيار وسيعي براي نقش آفريني ديپلماسي ايران باز کرده است که در صورت تشخيص و هوشمندي مي توان ظرفيتهاي بسياري براي کشور ايجاد کرد. علاوه بر اين روسيه خود با انبوه مشکلات در روابط با غرب و اروپا و نيز با چالش هاي مهمي در خاورميانه مواجه است که به همراهي و مشارکت ايران نياز دارد و اين گونه نيست که تصور کنيم همه امکان ها و انتخاب ها در اختيار مسکو قرار دارد. چشم انداز روابط: واقعيت هاي جاري در منطقه و محيط پيراموني ايجاب مي کند که به بازارها و پتانسيل هائي که در روسيه، آسياي مرکزي و قفقاز، درياي خزر و منطقه اورآسيا وجود دارد با چشم باز و به مثابه يک فرصت نگاه کنيم آن هم در شرايطي که روسيه نيز با تنش هاي گسترده اي با غرب مواجه است. اکنون مي تواند يک اراده مشترک براي پيوند ظرفيتهاي اقتصادي دو کشور و همراهي ترکيه شکل بگيرد و منطقه اي که بصورت بن بست و غيرفعال بوده است به صحنه اي براي رشد و شکوفائي کشورها و از جمله ايران تبديل شود. اگر دقت کنيم اين بخش مهمي از نگراني غرب است که مبادا اراده ها به حرکت درآمده و عملياتي شود و از سطح وابستگي کشورهاي منطقه به آنان کاسته شود. توانمندسازي در برابر غرب: ايران کشوري در چهار راه ارتباطات منطقه است و تنها در صورتي مي تواند به پيشرفتي در روابط با غرب برسد واز سوي آنها بحساب آيد که روابطي اصولي و مبتني بر واقعيت با همه همسايگان از جمله روسيه داشته باشد.