سرمقاله سیاست روز/ خطاب نهضت حسینی همه آزادگان جهان است
سياست روز/ « خطاب نهضت حسيني همه آزادگان جهان است » عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز، محمد صفري است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: اين عاشورا و کربلا آنقدر جاذبه دارد که هر آنچه براي نابودي اين قطعه زلال از بهشت، دست و پا ميزنند رسواي دو عالم ميشوند، هم اين دنيا را ميبازند و هم در آن دنيا دوزخ را براي خود مهيا ميسازند. عاشورا با خون سيدالشهدا(ع) بزم محبت است، ميهماني عشاق است، ميدان عشق و عشق بازي است عاشورا. تا دنيا باقي است واقعه کربلا زنده است و روز واقعه تا قيام قيامت، تا ظهور فرزند منتقم خون اباعبدالله الحسين(ع) به گونهاي ديگر رقم خواهد خورد، آنگونه که ظالم را گريزي نخواهد بود. محرم، عاشورا و کربلا شمايلي ديگر به خود گرفته است، هر سال که ميگذرد و محرم فرا ميرسد، شور و نواي حسين(ع) حزينتر ميشود، انگار رنگ و بوي آخرالزماني گرفته است، ميپنداري که شايد اين محرم، آخرين محرمي باشد که بدون ظهور و حضور امام زمان، مهدي موعود، فرزند حسين(ع) بر پا ميشود. عاشقان سيدالشهدا دعا ميکنند که خدايا، بار الهي ميشود آيا محرم ديگري فرا برسد و مولايمان، آقايمان، سرور و سالارمان مهدي موعود(عج) قافله سالار کاروان عزاي جدش حسين بنعلي(ع) باشد؟ در آرزوي چنين روز زيبايي درعزاي جد بزرگوارش اباعبدالله الحسين(ع) محرم را سياه پوش ميشويم و عَلَم لبيک يا حسين(ع) را برافراشته نگه ميداريم، در اهتزار سربلندي عشق، ميان باد و باران عاشورا، خيس ميشويم از باران رحمت الهي، که اشک آسمان است در فراق حسين(ع). در غيبت خودمان که زخمه بر دل ميزند منتظريم اما صاحب زمان، مولاي عشق، آن جان جانان نرفته است که باز گردد، اين ماييم که بايد برگرديم، باز گرديم به خويشتن خويش، آن منِ واقعي و حقيقي، آن انسانيت فرو رفته در دنياي شقي و آنگاه است که به واقع وجودش را حس خواهيم کرد، بودنش را درک و عشقش را لمس، همچون نسيمي که ز صبح برخاسته و بر دامن زلف آن يگانه هستي آويخته و چنين صبحي چه مبارک سحري خواهد بود و چه فرخنده شبي. هر عاشورا و هر کربلايي که با محرم فرا ميرسد، نويد نزديکي آن صبح مبارک را ميدهد. دير هنگام نخواهد بود، اگر دل به درياي ولايت بزنيم و شيداي آن سرو خرامان شويم. آيا توان آن را خواهيم داشت که «هل من ناصر ينصرني» مهدي موعود، امام زمان خود را لبيک بگوييم؟ حسين(ع) فرياد ميزند آيا کسي هست مرا ياري کند؟ و اين فرياد او در هم همهي چکاچک شمشيرهاي اشقيا بيش از ۱۴۰۰ سال است که همچنان در عالم طنين انداخته و به گوش ميرسد، ياري ميطلبد. اباعبدالله تنها مانده است با خداي خود، و همه عزيزانش در خون غلتيدهاند، کسي باقي نمانده جز لشگريان دشمن و اين هل من ناصر ينصرني در گوش تاريخ پيچيده و همچنان با صداي رسا به گوش ميرسد، گوش ميخواهد براي شنيدن و دل ميخواهد براي به دريا زدن. ما وارث امانت حسين بنعلي(ع) هستيم، اين امانت را و اين ميراث گرانبها را بايد با خون خود عزيز بداريم. و اين مسئوليت شيعه بودن ما است. مسئوليتي بس سنگين اما شيرين که عاقبت به خيري را به کام همه شيعيانش همچون شهد شيرين بهشتي خواهد چشاند. پس شيعه واقعي علوي و حسيني و مهدوي باشيم. و فرياد «هل من ناصر ينصرني» حسين(ع) تنها براي شيعيانش نيست که همه آزادگان جهان را فرا ميخواند و اين نداي حق حسين(ع) است که که اکنون همه را به وجد آورده و به خروش کشانده است.