سرمقاله فرهیختگان/ وقتی آشوب جواب نداد
فرهيختگان/ « وقتي آشوب جواب نداد » عنوان يادداشت روز در روزنامه فرهيختگان به قلم محمد زعيمزاده است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: پيام آشکار حمله تروريستي ديروز در اهواز آن هم توسط گروهکي جداييطلب که آشکارا از ارتباطش با دولتهاي مرتجع منطقه ميگويد، در وهله اول تغيير راهبرد محور ضدايراني از آشوب داخلي به حمله تروريستي است. اين تغيير راهبرد ميتواند آثار مهمي را بر اتفاقات سياسي احتمالي چند ماه آينده مترتب کند. ايالات متحده آمريکا از فرداي وقوع انقلاب اسلامي با هدف مهار انقلاب و البته با ادبيات گوناگون به اقتضاي زمان، چهار راهبرد حمله نظامي، هجمه رسانهاي- فرهنگي، ايجاد آشوب داخلي با تکيه بر تحريک گسلهاي قوميتي يا شکافهاي سياسي و تحريم اقتصادي را پي گرفته است؛ واقعيتهاي ميداني مانند رشد منطقهاي ايران و نفوذ نرم جمهوري اسلامي نشان ميدهد در 40 سال اخير اين روش چندان براي ايالات متحده کارکردي نداشته است. از سال گذشته و با تغيير ادبيات و تاکتيک در بخشي از هيات حاکمه ايالات متحده آمريکا بهنظر ميرسد تغييراتي هم در دکترين مواجهه با ايران پديد آمده است و کاربست همزمان روشهاي بالا در دستورکار قرار گرفته است. البته تصميمسازان و تصميمگيران هيات حاکمه ايالات متحده در مواجهه 40 ساله با جمهوري اسلامي احتمالا به تجربه مهمي رسيدهاند؛ اينکه مواجهه سخت و فيزيکال اعم از جنگ يا اقدام تروريستي با جمهوري اسلامي عموما منجر به ايجاد وحدت داخلي، انسجام در ادبيات مسئولان و کم شدن فاصله مردم و مسئولان ميشود. آثار پسيني تجربه انباشته جنگ تحميلي و اقدامات مسلحانه سازمان منافقين در دهه 60 در همين پارادايم بازخواني ميشود. اما چه شد که محور ضدايراني به چنين نقطهاي رسيد؟ تحولات داخلي ايالات متحده و چالشهاي آن در سياست خارجه با چين، کرهشمالي و حتي اروپا و البته چالشهاي درونحاکميتي عربستانسعودي و البته اوضاع دراماتيک سعوديها در يمن نوعي شتابزدگي را در رفتار آنها با ايران پديد آورده که ممکن است اشتباهات محاسباتي اينچنيني را پديد آورد. البته دليل مهمتر براي اين خطاي محاسباتي بزرگ محور غيرايراني عدم نتيجهگيري مطلوب آنها از راهبرد ايجاد آشوب از ديماه 96 تا شهريور 97 است، محور ضدايراني از تمرکز و کار کردن روي مطالبات اقتصادي و تلاطم ارزي که با برخي اشتباهات و سوءتدبيرهاي داخلي هم همراه شده بود انتظارات بيشتري داشت، خصوصا اينکه حملات رسانهاي سازمانيافته عليه ايران در رسانههاي مختلف تلاش ميکرد اثربخشي تروريسم اقتصادي را عليه ايران بيشينه کند. اقدامات تروريستي گروهک نزديک به دولتهاي مرتجع منطقه در اهواز علاوهبر موارد ذکرشده ميتواند آثار مهم داخلي ديگري هم داشته باشد. فوريترين اثر اين اقدام، ايجاد تصويري نزديک به واقعيت از آينده موهومي است که برخي افراد موسوم به برانداز تلاش ميکنند بين مردم طرح کنند. امروز براي بخشهاي زيادي از مردم روشن شد آنچه رباتها و لشکر اجيرشده سايبري در توئيتر و... از مبارزه طرح ميکنند دقيقا چيست؟ جسد شهيد چهارساله اهوازي تابلوي دقيقي از خروجي مطلوب اين تروريستهاي سايبري است. اثر ديگر اين اقدام ايجاد سوالات جدي درخصوص برخي معيارهاي دوگانه نظام بينالملل است، حالا که بحث کارگروه FATF داغ است يک سوال مهم اين است که نسبت اين کارگروه با تروريستهايي مانند الاحوازيه چيست؟ آيا کارگروه FATF که ادعاي شفافسازي منابع مالي گروههاي تروريستي را دارد از منابع اين گروه تروريستي خبر دارد؟ اگر خبر ندارد که نشان ميدهد اين مجموعه کارآيي ندارد و کار کردن با آن اقدامي عبث است و اگر خبر دارد حالا که دولت ايران داوطلبانه بخشهاي عمدهاي از درخواستهاي اين کارگروه را اجرا ميکند، FATF حاضر است منشأ و مبدأ منابع اين گروه و گروههاي مشابه تروريستي را که در غرب و جنوبشرق ايران عليه مردم اقدام تروريستي ميکنند در اختيار افکارعمومي ايران و دنيا قرار دهد؟ سوال بعدي به نوع پوشش رسانههاي معارض جمهوري اسلامي به اين اقدام تروريستي برميگردد؛ بيبيسي فارسي که هر اقدام خلاف امنيتي را در اروپا تروريستي ميداند از به کار بردن لفظ تروريست براي گروهک جنايتکار اجتناب کرد و ايراناينترنشنال، رسانه ديگر مستقر در لندن رسما تلاش کرد اين گروه تروريستي را تطهير کند. آشکارا براي رسانههاي معارض ايران حتي آنها که ادعاي حرفهايگري دارند تروريسم به دو دسته خوب و بد تقسيم ميشود و در اين تقسيمبندي تروريستي که عليه محور مقاومت باشد، تروريست خوب است. اقدامات ماههاي آينده محور ضدايراني که هرچه باشد -که بازهم متمرکز بر تروريسم اقتصادي است- بيشک متاثر از اقدام تروريستي روز گذشته تحليل ميشود و بايد منظومهاي فهم شود.