سرمقاله سیاست روز/ #تکرار _جلاد_و_شهید
سياست روز/ « #تکرار _جلاد_و_شهيد » عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم مهدي رجبي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: «بريزيد خونها را؛ زندگي ما دوام پيدا ميکند. بکشيد ما را؛ ملت ما بيدارتر ميشود» را امام(ره) دو روز پس از شهادت علامه مرتضي مطهري در مدرسه فيضيه و در مقابل مردم بيان کردند. آن روز، منِ دههي شصتي نبودم و آن روز تاريخي را درک نکردم. اما حالا ميتوانم بهخوبي بفهمم که حضرت معمار، چه گفت. حالا به چشم ميتوانم ببينم که اين «بيدار» شدنِ ملت چگونه رقم ميخورد. بياييد کمي «به عقب» برگرديم. نه خيلي عقب. همين حدود يکسال پيش. ارديبهشت پارسال وقتي فلان کانديدا براي راي جمع کردن، شبهاپوزيسيون شد و از «شعار» نوشتن روي موشکها و نشان دادن شهرکهاي زيرزميني سپاه، گلايه کرد و آن را چوبِ لاي چرخ برجام معرفي کرد و وقتي توي استاديوم ورزشي براي تخريب رقيبش (مثل يک تکل از پشت به يار خودي) اعدامهاي دههي شصتِ در واکنش به ترورهاي آنزمان را به چالش کشيد و جاي «جلاد» و «شهيد» را عوض کرد، کسي فکرش را نميکرد که کمتر از يکماه بعد، کساني که همين شعارها را پسنديده بودند و به کانديداي مدعي «گفتمان» و «مذاکره» راي داده بودند، به يکباره هشتگ #با_هم_متحديم بزنند و از اتحاد در برابر تروريستها سخن بگويند. و وقتي هم گلايه ميکرديم که ياللعجب که شما همين ماه پيش جور ديگري حرف ميزديد و مخالف «موشکپراني» و «قدرت نظامي» بوديد، نصيحت ميکردند که الان وقت اتحاد است نه انتقاد. گذشت و گذشت تا ده روز بعد که وعدهي «سيلي» در برابر «ترقهبازي» محقق شد و موشکها بر سر داعشيها آوار شد و البته روياي حاميانش را کابوس کرد. باز هم خيليها از مردمِ عاديِ مخالفِ سپاه و موشک گرفته تا سلبريتيهاي پاستوريزه دست مريزاد گفتند و اينقدر موج مثبت در جامعه ايجاد شد که دولتِ منتقدِ موشک هم مجبور شد بعد از چند روز سکوت بگويد که «پول» موشکها را ما داديم و اصلا ما گفتيم بزنند! حالا برگرديم به همين امسال. همين يکي دو هفته پيش هم که باز بچه «موشک»هاي سپاه، انتقام شهداي «مريوان» را از آن گروهکِ زپرتيِ به اصطلاح «دموکرات» گرفت، باز هم چيزي جز تشويق و تحسين مردم و خوشحالي به همراه نداشت. حالا به جمله امام برگرديم که فرمود «بکشيد ما را؛ ملت ما بيدارتر ميشود» بيداري از اين واضحتر؟ هوشياري مردمي که با آن لالاييهاي دهانپرکن انتخاباتي و قصهي فريبندهي «دنياي فردا دنياي گفتمانهاست نه موشکها» به خواب رفته بودند، چگونه ممکن بود؟ جز با خونِ عزيزاني که ريخته شد و مردم فهميدند که با دست خالي نميشود در مقابل دشمنِ تشنه به خون ملت ايستاد، راه ديگري بود؟ دير يا زود، صدايِ سيليِ انتقام از سرکردههاي اين مزدورانِ قاتلِ مردمِ اهواز و «امير»هايشان در غرب، توي کل دنيا ميپيچد، اما فعلاً و نقداً بايد اميد داشت که ديگر کسي حداقل تا مدتها جرات نميکند قدرت نظامي کشور را به چالش بکشد يا به سخره بگيرد. قطعا کسي نميتواند حرف از برجام ۲ و مذاکره موشکي بزند که اگر بزند، مردم خودشان جوابش را ميدهند. راستي «بيداري» ديگر اين اتفاقات جايي است که نسلهاي پس از انقلاب که خامِ دروغِ اعدامِ بيگناهان در دههي شصت شده بودند و نميدانستند «تروريست» را با «ت» مينويسند يا «ط» و همهي رفتارهاي جلادانه را در داعشِ آنطرفِ مرز خلاصه کرده بودند، حالا ميتوانند ببينند چه کساني به روي مردم عادي، زن و دختر و کودک، آتش گشودند و آنها را روي زمين انداختند. حالا ميشود جبران کمکاريهاي همهي اين چند دهه را کرد و به مردم نشان داد «جلاد» که بود و «شهيد» که تا ديگر فريب نخورند. حالا ميشود فهميد که چرخ زندگي مردم نه به «سانتريفيوژ»ها ربط داشت و نه به «قدرت نظامي». حالا ميتوان درک کرد که «موشک»ها دخلي به «پوشک»ها ندارد و اگر قرار است «قوي» باشيم، بايد آدمهايي سرِ کار باشند که نگاهشان همچنان نگاه زمان «دفاعمقدس» است و نميخواهند بگذارند امنيت مردم خدشهاي ببيند و اگر خرابکاري هست بايد، در جاي ديگري جست. جايي که برخيها فقط دنبال دَمِ «کدخدا» هستند.