پسر موفرفری علیه شبکه من و تو
مثلث/ متن پيش رو در مثلث منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست نفيسه رحماني| علي عليزاده که اين روزها در رسانه ها بسيار مورد توجه قرار گرفته از خارج از کشور جنگ بزرگي را با اپوزيسيون آغاز کرده است . او چند ماهي است. که با شبکههاي ماهواري مجادله مي کند و از همه مهمتر با بي بي سي فارسي و من و تو جدالي ديدني را صورت داده است. او البته تنها به خارج از کشور بسنده نکرده ؛ مباحثات بسيار جدي او با چهره هاي سلبريتي داخل ايران که گاه مواضع ائوزيسيوني بعه خود مي گيرند نيز جذاب است. اما اين ماجرا را چگونه مي توان تحليل کرد؟ فرآيند تصميمگيري، کنش و حتي شکلگيري نگرش اعضاي هر جامعه، تابع فاکتورهاي مختلفي است. فاکتورهايي که بررسي يکايک آنها نه در توان اين نوشتار است و نه در مجموع اهداف نگارنده. اما بهطور کلي عنوان گروه مرجع را براي اين عوامل انتخاب کرد. از جمله مهمترين عواملي که فرآيند تصميمگيري و کنش را در ميان اعضاي جوامع مورد تاثير قرار ميدهد، افراد يا گروههايي هستند که مبنا و معيار قضاوت و ارزيابي کنشگران اجتماعي قرار ميگيرند. به زبان ساده اينکه؛ افراد يا گروههايي که در نوع رفتار، تصميمگيري و کنش مورد پسند و توجه اکثريت مردم واقع شده و در نتيجه مورد پيروي واقع ميشوند. اين شايد سادهترين تعريف از گروههاي مرجع در جامعهشناسي به حساب بيايد. نکته مهم ديگري که درباره پيروي مردم از گروههاي مرجع بايد متذکر شد، آنکه آحاد مردم به پيروي از گروهها يا افرادي علاقه دارند که بيشتر سطح رابطه را با آنان دارند. در واقع همين ارتباط مستمر و موثر است که ميتواند منشا اثرات مهمي در حوزه کنش و تصميم باشد. ارتباطي که در گذر زمان و در جوامع مختلف، دچار تحولات زيادي شده و از همينرو نيز پيروي مردم از گروههاي مرجع را دستخوش تحولات عظيمي کرده است. به عنوان مثال؛ در وضعيت امروز جوامع که ابزارهاي ارتباطي دچار تحولات زيادي شده و از سوي ديگر نيز اقبال مردم به استفاده از اين شبکههاي ارتباطي افزايش داشته، گروههاي مرجع قديمي، جاي خود را به چهرهها و افراد تازهاي دادهاند که در اين شبکهها فعال هستند؛ جابهجايياي که شبيه به هر تحول ديگري ابعاد مثبت و منفي زيادي را در بطن خود دارد. اين درست بر خلاف آن روندي است که در جوامع ساده وجود داشت. جامعه ساده، جامعهاي است که دو گروه مرجع ساده متشکل از خانواده و فاميل دارد. اما وقتي جامعه بزرگ ميشود، گروههاي مرجع متفاوتي براي اعضاي آن پيدا ميشود. انسانهاي عضو اين اجتماع در زيست اجتماعيشان اصرار دارند که رابطه خود را با گروههاي مرجع تازهاي تنظيم کنند. گروههاي مرجعي که بنا بر شرايط تازه و البته ارتباطات تازه، مورد اقبال عمومي واقع ميشود. در کنار اين ميل به ارتباطات تازه و البته تحولات تکنولوژي، هر اتفاقي که درباره سلسله مراتب گروههاي مرجع ايجاد شود، جامعه را نيز دچار تغييرات عمدهاي ميکند. مثلا اگر در جامعهاي گروه شغلي يا خانواده مرجع اصلي باشد و بيشترين ارجاعات به اين گروهها صورت پذيرد؛ متوجه ميشويم که در اين جامعه، محور اصلي اقتصاد يا جامعه خانوادهمدار خودماني است. درباره تاثير گروههاي مرجع بر وضعيت اجتماعي و تفکر هر جامعه ميتوان اينطور گفت که به ميزاني که تعلق انسانها به گروههاي مرجع تغيير پيدا ميکند و در نتيجه گروهها يا افراد تازهاي به دايره مرجعيت وارد شوند، جامعه هم تغيير پيدا کرده و دستخوش تحول ميشود. اين همان اتفاق تازهاي است که براي جامعه ايراني رخ داده و شواهد بسياري از آن در حوزه سياست، اجتماع، فرهنگ و اقتصاد قابل مشاهده است. جامعه امروز ايراني و کنشگران آن، ميل زيادي به استفاده از ابزارهاي ارتباطي در شبکههاي مجازي دارند. گستره استفاده از شبکههاي مجازي همچون تلگرام، اينستاگرام، توئيتر و ... شاهد مشخصي براي اين ادعاست. ميلي که شايد تا چند دهه پيش از اين در ايران وجود نداشت و رهاورد جديدي از تحولات انقلاب ارتباطي است. اما آنچه در اين ميان مورد توجه ماست، اينکه گروههاي مرجع ايراني از رهگذر همين ميل دستخوش تحولات زيادي شده است. به عنوان مثال تا چندي پيش از اين در ميان ايرانيان، گروه مرجعي به نام معتمدان محلي وجود داشت. افراد در موضوعات مختلف، چالشها، تصميمها و ... به مشورت اين گروهها اهميت زيادي ميدادند و تا حد امکان جوياي نظرات آنان ميشدند. اما رفتهرفته سازوکارها به سمتي رفت که اين گروه کارايي خود را از دست داد و افول کرد. اين معتمدان محلي امروز جاي خود را به افراد و گروههاي تازهاي دادهاند که شاهد حضور پررنگ آنها در شبکههاي ارتباطي مجازي هستيم. يکي از مهمترين مراجعِ تازه، اينفلوئنسرهاي اينستاگرام هستند. افرادي که هر روز با انتشار عکسها، فيلمها و موضعگيريهاي مختلف درباره موضوعات روز، همراهي بخش عمدهاي از هوادارانشان را تثبيت ميکنند. تمايلي که در غياب گروههاي مرجع اصيل، روشنفکران، دانشگاهيان و انديشمندان تقويت شده و بيجهت ابراز ميشود. علي عليزاده يکي از چهرههايي است که به تازگي در شبکههاي مجازي فعالتر شده و تحليلهاي سياسي روز را در صفحات شخصي خود به اشتراک ميگذارد. تحليلهايي که اگرچه با فضاي غالب در ميان فعالين اين شبکهها تفاوت دارد، اما توانسته عده زيادي از مخاطبان را همراه خود کند. عليزاده بهعنوان تحليلگر در برنامههاي شبکه افق، بيبيسي فارسي، الجزيره و سيانان حضور داشته است. اما آنچه سبب جذب مخاطبان بيشتري به سوي عليزاده شده، چيزي متفاوت از ديگر اينفلوئنسرها است. عليزاده از تريبونهاي سياسي و فرهنگي خارجي، سخناني را به گوش مخاطبان ميرساند که تفاوت ماهوي زيادي با ديگر همتايان خود دارد. او امروز در جايگاهي نشسته که پيش از اين افراد زيادي را به خودش ديده، افرادي که از داخل و خارج کشور به اين تريبونها رسيده و تلاش زيادي براي انکار اصالت خود داشتهاند. تحليلگران سياسي که هرچند نه از سبقه ايدئولوژيک و مطالعاتي خاصي برخوردار بوده و نه کارنامه روشني در حوزه کنش سياسي داشتهاند، اما بقا در تريبون بيبيسي و سيانان را به ماهيت کلام ترجيح داده و با همين رويه در ميدان باقي ماندهاند. اين شايد مهمترين آسيبي باشد که متوجه فعالين سياسي در اين حوزه است.