سرمقاله مردم سالاری/ سلاخی جمال خاشقچی با دلارهای نفتی
مردم سالاري/ « سلاخي جمال خاشقچي با دلارهاي نفتي » عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم کرم محمدي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: بيش از ده روز از ناپديد شدن جمال خاشقچي روزنامه نگار معروف عربستاني ميگذرد. او که براي ثبت ازدواجش به کنسولگري پادشاهي سعودي در استانبول وارد شده بود، هرگز از آن خارج نگرديد.اخبار و گزارشات حول وحوش اين موضوع تقريبا هر روز به سمع و نظر جهانيان ميرسد. آنچه مسئلهاي به نام قتل خاشقچي را پيچيده کرده است، سايه سنگين دلارهاي نفتي آل سعود است. دلارهايي که قبلا نيز کارآمدي خود را در سرپوش گذاشتن بر جنايات رژيم سعودي در کشور فقير يمن نشان داده است. شايد اگر اين اتفاق در کشور ترکيه که مدتهاست با رياض رابطه اي سرد دارد، رخ نميداد قدرت و کارآمدي دلارهاي دربار سعودي چنان روند را تنظيم ميکرد که کمترين مشکلي فراروي ملک سلمان بروز ننمايد. عليرغم حساسيت، احساس همدردي و همچنين موج محکوميت اقدام خاندان آل سعود در شکنجه و قتل يک خبرنگار توسط ارباب جرايد و افکار عمومي جهان، برخورد و واکنش دولتهاي اروپايي و آمريکا جاي تامل جدي دارد. آناني که شب و روز کلمات و واژههاي زيباي آزادي بيان، حقوق بشر، دموکراسي و... را بر زبان جاري و از آنها داد سخن سر داده و خود را تنها حامي و مدافع چنين ارزشهاي انساني معرفي مينمايند، در برابر يک جنايت هولناک و واضح تقريبا سکوت پيشه کردهاند. آقاي ترامپ رييس جمهور ايالات متحده آمريکا، تنها به بيان چند جمله بي خاصيت اکتفا نمود به نحوي که صاحبان دلارهاي نفتي را ناراحت ننمايد. خيلي راحت و بدون دغدغه، از ادامه مراودات اقتصادي با آل سعود تاکيد کرد. از طرف ديگر، اروپاييها که خود را مهد آزادي و پاسدار گردش آزاد اطلاعات مينامند، تقريبا زبان در کام فرو برده و رويه اي مشابه کاخ سفيد برگزيدهاند. از احضار سفير و کاردار عربستان به وزارت خارجه اين کشورها و تشکيل شوراي امنيت سازمان ملل و صدور بيانيههاي محکوميت تا اين تاريخ خبري نيست. انگار نه انگار نه تنها حق آزادي اطلاع رساني شفاف از يک خبرنگار و تحليل گر ساقط شده است، بلکه در برابر سلب حق حيات نيز سکوت کردهاند؟! پروندهاي به نام جمال خاشقچي، مقامات آمريکا و اروپاييها و مجامع رنگارنگ جهاني را به چالش کشيده است. در اين پرونده، دلارهاي نفتي در يک طرف و آزادي بيان، حقوق بشر، اطلاع رساني شفاف و... در طرف ديگر صف آرايي کردهاند. رژيم آل سعود مامن و پناهگاه و حامي بسياري از گروههاي تروريستي است.طالبان با پول اين رژيم شکل گرفت و پادشاهي سعودي اولين کشوري بود که حاکميت اين گروه در افغانستان را به رسميت شناخت. بسياري از گروههاي تروريستي حاضر در سوريه وابستگان و به نوعي زير مجموعه دستگاههاي اطلاعاتي سعودي هستند. امري که هرگز توسط سعوديها رد نشده است. اما براي جنايات ضد انساني اين گروهها، هرگز رياض محکوم نشده و هرگز از سوي دولتهاي اروپايي و آمريکا به جرم حمايت و صدور تروريسم نه تنها تحريم اقتصادي نگرديده و پرونده اقدامات سراسر سياهش در شوراي امنيت مطرح و محکوم نشده، بلکه از گل نازکتر نشنيده است!! آيا آن همه ادعاها و سخنان زيباي اروپاييها و آمريکاييها در مورد ارزشهاي انساني، در قضيه خاشقچي به منصه ظهور خواهد رسيد يا اينبار نيز مانند قضاياي يمن در برابر دلارهاي نفتي سعوديها، تسليم خواهند شد؟! آيا بارديگر جهانيان شاهد زانو زدن مدعيان پروپاقرص حامي آزادي بيان در برابر ثروتهاي ديو استبداد خواهند بود؟! آيا دگر بار گردش آزاد اطلاعات که لقلقه زبان دولتمردان غربي است، در پاي دلارها ذبح خواهد شد؟! آيا اينبار نيز حفظ بازار فروش چندين ميلياردي سلاحهاي توليد شده در کارخانجات آمريکا و اروپا ميتواند بر قطعه قطعه شدن يک انسان غير مسلح در يک مکان ديپلماتيک سرپوش گذاشته و خونش را پايمال نمايد؟! براي دريافت پاسخ اين سوالات و موارد ديگر بايد منتطر نتيجه قطعي تحقيقات دولت ترکيه بود.اما تا اين جاي ماجرا، دولت جمهوري خواه آمريکا و اروپاييها نمره قابل قبولي نگرفته و اين نشان از فائق آمدن دلارهاي نفتي در قضيه سلاخي شدن جمال خاشقچي دارد. درست است که براساس گزارش مقامات ترکيه اي، آقاي خاشقچي با اره برقي در کنسولگري پادشاهي سعودي در استانبول قطعه قطعه شده است اما نبايد فراموش کرد که اين دلارهاي نفتي بوده اند که قدرت و جرات اين قتل و جنايت را به آمر اصلي و عاملين و اجرا کنندگان داده است. قتل جمال خاشقچي علاوه بر آنکه دولتهاي غربي را به چالش کشيده است، بلندپروازيهاي محمد بن سلمان براي تثبيت پايههاي حاکميتش را نيز نشانه رفته است. اينک سنگ دلي، بي رحمي و جاني بودن اين شاهزاده سعودي که با بر تن نمودن لباس اصلاح خود را به جهانيان نمايانده بود، بر همگان روشن شده است.